بيچاره بعضى از كلمات! چه بر سرشان كه نيامده! بعضى از آن ها آن قدر از معناى خود تهى شده اند كه بايد به حال شان رقت برد. اين تحريف در معنا، هم در مفاهيم سياسى و اجتماعى هم چون استعمار دموكراسى و آزادى راه پيدا كرده است و هم در مفاهيم و حقايق مذهبى.
ما هر آن كه صداى خود را آهسته كند، مؤمن مى دانيم و آن كه به كار كسى كارى نداشته باشد، متقى! و هر كه كلاه خود كج بگذارد زاهد! و آن كه بگويد من به خاطر خدا كار مى كنم، مخلص.
ما اين كلمات را آن قدر ساده بكار برده ايم و تصورمان درباره ى آنها سطحى است كه اگر بشنويم معنا و حقيقتى غير از اين كه تا حال شنيده ايم دارند، باورمان نمى شود و چه بسا برآشوبيم يا تصور كنيم كه مى خواهند به كلمات رنگ و لعابى تازه بخشند. بيچاره اخلاص كه از اخلاص تهى شده.
اگر بتوان از علايم، عوامل، [زهرا عليهاالسلام در خطبه ى غرائش در مسجد مدينه، روزه را يكى از عوامل استحكام و استقرار اخلاص مى داند. «والصيام تثبيتا للاخلاص».] مراحل، [اخلاص سه مرحله دارد: در عمل، كه خوب و بد، حق و باطل مخلوط نشوند و آميخته نباشند. در نيت، كه از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحله بالاتر راه بيابد. در دعاى مكارم آمده است: «و انته بنيتى الى احسن النيات»، نيت مرا به عالى ترين نيت ها برسان. در دين، آن هم با اين تعبير (مخلصا له الدين). اين نوع تعبير هر نوع التقاطى گرى و نؤمن ببعض و نكفر ببعض را نفى مى كند.] موانع و آثار اخلاق يا از تفوت مخلص و مخلص به بهانه ى اين كه جاى بحث آن اين جا نيست، گذشت، اما از توضيح «حقيقت اخلاص» نمى توان درگذشت. حقيقت اخلاص، فقط خدا را در نظر داشتن است و فقط براى او كار كردن. [ر. ك: ميزان الحكمة، ج 3، صص 63 و 64.]
اخلاص، آزادى از وابستگى به مدح و ستايش ديگران است [ر. ك: ميزان الحكمة، ج 3، صص 63 و 64.] و خالى بودن از هواى نفس. [ر. ك: ميزان الحكمة، ج 3، صص 63 و 64.]
اخلاص يكى بودن ظاهر است و باطن، درون است و برون. و زهرا عليهاالسلام در اوج قله ى اخلاص بود.
او در جواب پدرش كه مى فرمود: دخترم! هم اكنون جبرييل در نزد من است و از جانب خدا پيام آورده كه هر چه بخواهى تحقق مى يابد، مى گويد مرا جز ذات او هيچ تمنايى نيست. [«لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم»، رياحين الشريعة، ج 1، ص 105.]
او با اين كه سه روز بود خود و فرزندانش هيچ نخورده بودند، پيراهنش را نزد
يك يهودى گرو مى گذارد تا سايلى را از خانه ى خود نراند. وقتى سلمان اصرار مى كند كمى از نان و خرما را خود بردارد، مى گويد: سلمان! اين كار را فقط براى خدا انجام دادم، از اين رو از آن هيچ برنخواهم داشت. [«يا سلمان هذا شى ء امضيناه لله عزوجل لسنا تأخذ منه شيئا»، بحارالانوار، ج 43، ص 73.] را وى مى گويد: از حسين بن روح- يكى از نواب امام زمان عليه السلام- پرسيدم: رسول خدا صلى الله عليه و آله چند دختر داشت؟ او گفت: چهار دختر. پرسيدم: كدام يك از همه با فضيلت ترند؟ جواب داد: فاطمه عليهاالسلام. پرسيدم: با اينكه او از همه ى فرزندانش كوچك تر بوده و كمتر مصاحبت رسول را درك كرده، چرا او با فضيلت تر است؟ حسين بن روح جواب داد: به سبب دو خصلت كه خداى سبحان مخصوص او گردانيده بود. يكى اين كه وارث رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و ديگرى اين كه نسل رسول خدا صلى الله عليه و آله از ذريه ى اوست و خداوند سبحان اينها را به او ارزانى نداشت مگر به دليل اخلاص او در نيت. [بحارالانوار، ج 43، ص 37.]
پس با هم به كلام اين عبد مخلص خدا گوش مى سپاريم.
«من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل اليه افضل مصلحته» [بحارالانوار، ج 71، ص 184 و ج 70، ص 249. (براى شرح اين روايت ر. ك: مواعظ زهرا عليهاالسلام، در همين كتاب).]
كسى كه عبادت خالصانه خود را به سوى خدا فرستد، پروردگار بلند مرتبه برترين مصلحت او را به سوى او مى فرستد.
اخلاص زهرا
- بازدید: 860