در بررسى مجموع روايات فدك، معلوم مى شود كه حضرت زهرا عليهاالسلام، ابوبكر را مخاطب مى كند و در جاهاى حساس بجاى ابوبكر، عمر با جسارت مخصوص به خود، جواب مى دهد، چرا؟
چون خليفه ثانى در راه رسيدن به مراد خود از هيچ چيز اباء ندارد، و توجه به مخاطب خود نمى كند كه چه كسى است، و چه استدلالى دارد، و در مقابل اين استدلال آيا مى شود ايستادگى كرد يا نه؟! فقط مراد خود را مى بيند و اين معنا را هر كسى مى تواند در زمان خودش ببيند كه بعضى بى پروا سخن مى گويند و با جرأت استدلال مى كنند، تو گوئى كه سخنى كامل و استدلالى تام و تمام دارند، ولى خود نيز مى دانند كه بر خلاف حق و بدون دليل مى گويند.
اين جسارت در عمر تازگى ندارد، از حلقوم اوست كه در كنار بستر احتضار پيامبر، نداى كفرآميز و نفاق آلود «ان الرجل ليهجر» [ يعنى اين مرد هذايان مى گويد كه در اين كلام اولا از پيامبر تعبير به مرد مى كند و اين تعبير درباره ى يك فرد معمولى در اخلاق اسلامى نكوهيده است و حال آنكه قرآن مى فرمايد: «لا تجعلوا دعا الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا» (نور: 63)، هنگام صدا كردن و صحبت كردن با پيامبر آنگونه كه با يكديگر هستيد نباشيد (و احترام خاصى را براى حضرت رعايت كنيد) و ثانيا به حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم نسبت هذيان مى دهد كه در متن بررسى شد. طبقات ابن سعد: 2/ 242. كامل: 2/ 5. بحارالانوار: 30/ 531. ] بلند مى شود؛ آنگاه كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمايد: كاغذ و قلم آماده كنيد تا چيزى بگويم و شما بنويسيد كه در آينده گمراه نشويد، ناگهان عمر مى گويد: پيامبر هذيان مى گويد كتاب خدا براى ما كافى است.
آيا گفتن اين كلام به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم كار آسانى است؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در كمال سلامت روحى تصميم مى گيرد كه آينده ى اسلام را تضمين كند، تصميمى كه از هر رهبر آگاهى انتظار مى رود.
از طرفى قرآن درباره ى پيامبر مى فرمايد:
«ما ضل صاحبكم و ما غوى.» [ نجم: 2. ]
هرگز پيامبر در گمراهى نبوده و نخواهد بود.
«و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى.» [ نجم: 3. ]
هرگز پيامبر به هواى نفس چيزى نمى گويد، هر چه مى گويد وحى است.
«و ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا.» [ حشر، 7. ]
هر چه پيامبر به شما عنايت فرمود، بگيريد و هر چيزى را كه نهى كرد ترك كنيد.
چه كسى جرأت دارد با آيات صريح قرآن مخالفت كند؟!
اين جسارت را خليفه ثانى انجام داد، و با آن فتنه هاى بزرگى را مقدمه چينى كرد و مسير اسلام را عوض نمود.
چرا خليفه ثانى؟!
- بازدید: 663