متن ادبی «روح قدسی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اشارات :: دی 1385، شماره 92
فاطمه سلیمان‏پور
طنین آمدنش در گستره خاک شور به‏پا کرده است.
زمین و زمان انتظار نَفَسی را می‏کشند که از کالبد «روح القدس» می‏تراود؛ انتظار کسی را که با محبت دستانش، انجیل را راه‏گشای انسان‏ها کند.
این‏بار وحی مُنَزل پروردگار را مریم در آغوش می‏کشد.
روزه سکوت
می‏آیی؛ بهار از سرشانه‏هایت به زمین می‏ریزد و نفس مسیحایی‏ات جهان را پر از شکوفه می‏کند.
می‏آیی؛ در برابر حیرت تمام هستی و روزه سکوت مریم را می‏شکنی؛ آن‏گاه که در آغوشش لب می‏گشایی: «إنّی عَبداللّه‏ ءَاتینِیَ الکتابَ وَجعَلنی نَبیا».
طلوع
بهار نفس‏هایت، جهان را زنده می‏کند و شوق دیدنت کائنات را به هم می‏ریزد.
خوش آمدی به زمینی که رُکود و خاموشی، داشت نابودش می‏کرد.
و ای پیغمبر اولوالعزم! طلوع آمدنت، خوشبختی را به بار نشاند و روشنی چشم‏هایت راه‏گشایِ تاریکی این شب‏های بی‏فانوس شد.
میلادت مبارک.