صحيح بخارى از كتابهايى است كه نزد اهل تسنن از چنان منزلتى برخوردار است كه آن را پس از قرآن معتبرترين و صحيحترينِ كتابها مىدانند و معتقدند تمام روايات اين كتاب صحيح و درست مىباشد.
بخارى در كتابش در روايتى به نقل از عايشه مىنويسد: «فاطمه عليهاالسلام، ابوبكر را غضبناك و خشمگين ترك كرد و با او قطع رابطه نمودو ديگر با او صحبت نكرد، تا وفات نمود. ايشان بعد از حضرت رسول صلىاللهعليهوآلهشش ماه زندگى كرد و پس از وفات همسرش على او را دفن كرد و به ابابكر اجازه نداد كه در تشييع و تدفين و نماز آن حضرت شركت كند.»[1]
ابن كثير دمشقى، مورخ بزرگ اهل تسنن مىنويسد:
«در تأييد اين مطلب قول صحيح و درست همان است كه در صحيح بخارى از عايشه نقل شدهاست.»[2]
براستى چرا تنها دختر پيامبر خاتم صلىاللهعليهوآله با فاصلهاى اندك از شهادت پدر بزرگوارشان، بر اساس سفارش ايشان، شبانه و مخفيانه به خاك سپرده شد؟ آيا اين سندى جاويدان بر مصائب و رنجهاى حضرت زهرا عليهاالسلام نيست؟
چرا نبايد به زعم آنان خليفه وقت مسلمين بر حضرت زهرا عليهاالسلامسرور زنان بهشت و تنها يادگار پيامبر صلىاللهعليهوآله نماز بخواند؟ آيا اين جلوگيرى از حضور ابوبكر و عمر در مراسم تشييع و نماز بر پيكر حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام، نشانه عدم صلاحيت آنان براى خلافت، از سوى فاطمه زهرا عليهاالسلامنيست؟
چرا بايد در حالى كه قبر اصحاب و ياران پيامبر صلىاللهعليهوآله و حتى عادىترين افراد زمان ايشان و پس از ايشان مشخص باشد، امّا از قبر فاطمه زهرانشانى يافت
نشود؟!آيا اين خود دليلى بر غربت و مظلوميت جانكاه آن حضرت نيست؟...
باشد تا وقت معلوم و ظهور دولت موعود و منتقم خون او؟!
آرى، اميرمؤمنان عليهالسلامشبانه و پنهانى بر بدن فاطمه عليهاالسلامنماز گزارد و بر سفارشهاى آن مظلومه، جامه عمل پوشاند و در دل شب با دست خود، گل پرپر شدهاش را در ميان خاك پنهان ساخت و چون خاك از دستها افشاند، كوهى از غم و اندوه بر جانش نشست و اشك حسرت بر صورتش جارى شد؛ آن گاه رو به جانب قبر رسول الله صلىاللهعليهوآلهنمود و فرمود: «سلام بر تو اى رسول خدا! سلام بر تو از جانب دخترت ! اى پيامبر خدا!پس از فاطمه صبر و شكيبم را از كف دادهام (إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)[3] امانت تو بازگشت، و آن چه نزد من بود، بازگرداندم.
زهرا را از كفم ربودند... آسمان و زمين در برابرم زشت و تيره گرديده. اى رسول خدا! اندوهم هميشگى شد و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت و غم و اندوه از دلم رخت نخواهد بست تا آن كه نزد تو آيم... چه زود بين ما جدايى افتاد... دخترت با تو خواهد گفت كه مردم با هم متحد شدند و به ظلم بر من و او شتافتند.
از فاطمه سؤال كن و از ماجراها جويا شو! چه بسيار اندوهها كه در سينه او انباشته شده و او راهى براى گفتن آن نداشت...
خداوند، خود ناظر است كه دختر تو، پنهانى به خاك سپرده شد؛ اما در روز روشن حقش را به زور گرفتند و از ميراث محرومش داشتند»[4].
» کارت پستال :: ولادت // ازدواج // شهادت » کتابخانه صوتی :: مولودی // گلچین ایام فاطمیه // فاطمیه سال۸۸ // فاطمیه سال۸۷ » // فاطمیه سال۸۶ // فاطمیه سال۸۲ // سخنرانی ها // |
-------------------------------------------------------------------
[1]ـ صحيح بخارى: ج 8، ص 83 .
[2]ـ البداية و النهاية: ج 6، ص 338 ـ و نيز براى ديگر مصادر اهل تسنن ر.ك: السنن الكبرى: ج 6، ص 300 ـ صحيح مسلم: ج 3، ص، 1380 ـ الكامل ابن اثير: ج 2، ص 126 ـ تاريخ طبرى: ج 2، ص 448 ـ التنبيه والاشراف: ص 250 ـ الصواعق المحرقه: ج 1، ص 12 ـ الاستيعاب: ج 2، ص 244 ـ تاريخ الخميس: ج 1، ص 193 ـ المصنف: ج 4، ص 141 ـ شذرات الذهب: ج 1، ص 15 ـ الثغور الباسمه: ص 15 ـ شرح نهج البلاغه: ج 6، ص 50 و... .
[3]ـ سوره بقره، آيه 156.
[4]ـ كافى: ج 1، ص 458 ـ بشارة المصطفى: ص 258 ـ نهج البلاغه: خطبه 202 ـ بحارالانوار: ج 42، ص193 ـ كشف الغمة: ج 1، ص 504 ـ دلائل الامامه: ص 47 و....