جوان همراه موسی

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

منظور از" فتاه" در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات،" یوشع بن نون" مرد رشید و شجاع و با ایمان بنى اسرائیل است، و تعبیر به" فتى" (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته، و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد. علامه طباطبایی می فرماید: در باره آن جوانى که همراه موسى (ع) بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده، و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته اند: از این جهت" فتى" نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است، و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است.
مقصود از مجمع بحرین
" مجمع البحرین" به معنى محل پیوند دو دریا است، در اینکه اشاره به کدام دو دریا است میان مفسران گفتگو است، و روی همرفته سه عقیده معروف در اینجا وجود دارد.
1- منظور محل اتصال خلیج" عقبه" با خلیج" سوئز" است (مى دانیم دریاى احمر در شمال دو پیشرفتگى: یکى به سوى شمال شرقى، و دیگرى به سوى شمال غربى دارد که اولى خلیج عقبه را تشکیل مى دهد، و دومى خلیج سوئز را و این دو خلیج در قسمت جنوبى به هم مى پیوندند، و به دریاى احمر متصل میشوند. این احتمال که نزدیکتر فاصله را به محل زندگى موسى دارد (از شام تا خلیج عقبه راه زیادى نیست) از همه تفاسیر نزدیکتر به نظر مى رسد، چرا که از آیات فوق نیز اجمالا استفاده مى شود موسى راه زیادى را طى نکرده هر چند آماده بود براى رسیدن به این مقصود به همه جا سفر کند.در بعضى از روایات نیز اشاره اى به این معنى دیده مى شود. با توجه به زندگی موسی در شام و آذوقه مختصری (ماهی پخته یا نمکین) که همراه داشتند و اینکه پس از پیمودن مقداری راه درخواست غذا (ماهی ) نموده است، می توان حدس زد که مقصود از محل تلاقی دو دریا همین است.
2- منظور محل پیوند اقیانوس" هند" با دریاى" احمر" است که در بغاز" باب المندب" به هم مى پیوندند. این احتمال هر چند فاصله کمترى را دربرمى گیرد ولى آنهم در حد خود زیاد است زیرا از شام تا جنوب یمن فاصله نسبتا زیادى وجود دارد.
3- محل پیوستگى دریاى" مدیترانه" (که نام دیگرش دریاى روم و بحر ابیض است) با اقیانوس" اطلس" یعنى همان محل تنگه" جبل الطارق" که نزدیک شهر" طنجه" است.این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد، زیرا فاصله میان زندگى موسى با جبل الطارق آن قدر زیاد است که از طریق عادى آن زمان رفتن موسى به آنجا شاید ماهها طول مى کشید.
4- نقطه پایانی دو دریا: دریای فارس از جانب غرب و دریای روم (مدیترانه) از جانب شرق. علامه طباطبایی می فرماید: در باره اینکه مجمع البحرین کجاست؟ بعضى «4» گفته اند: منتهى الیه دریاى روم (مدیترانه) از ناحیه شرقى، و منتهى الیه خلیج فارس از ناحیه غربى است، که بنا بر این مقصود از مجمع البحرین آن قسمت از زمین است که به یک اعتبار در آخر شرقى مدیترانه و به اعتبار دیگر در آخر غربى خلیج فارس قرار دارد، و به نوعى مجاز آن را محل اجتماع دو دریا خوانده اند. این نظر با نقشه کنونی از دریا ها و خشکیها تطبیق نمی کند. زیرا منتهی الیه خلیج فارس، دریای عمان است و آن نیز به دریای سرخ (احمر) متصل می شود و منتهی الیه آن سوئز است که خشکی مانع از اتصال آن با مدیترانه است و اخیرا با کندن کانال، به گونه ای پیوسته شده است. در این صورت چگونه می توان گفت: مقصود منتهی الیه خلیج فارس و آغاز مدیترانه است؟
مقصود از جمله «أو أمضی حقبا»
کلمه" حقب" به معنى مدت طولانى است که بعضى آن را به" هشتاد سال" تفسیر کرده اند و منظور موسى از ذکر این کلمه این بوده است که من دست از تلاش و کوشش خود براى پیدا کردن گم شده ام برنخواهم داشت، هر چند سالها به این سیر خود ادامه دهم. در این جمله لفظ «أو» به کار رفته که حاکی از تردید است و شاید قرینه است که در جمله متقدم برآن، یعنی «حتی ابلغ مجمع البحرین» لفظی مقابل «حقب» در تقدیر است و در حقیقت موسی به آن جوان می گوید: من یا به زودی به تلاقی دو دریا می رسم و یا باید زمان طولانی را طی کنم تا به آن برسم. از استظهاری که درباره نقطه تلاقی انجام گرفت، معلوم می شود که همان شق نخست تحقق پذیرفت و در زمانی نه طولانی به مقصد رسیدند. علامه طباطبایی می فرماید: کلمه " حقب" به معناى دهر و روزگار است، و اگر نکرده آمده بدین جهت است که بر وصفى محذوف دلالت کند چه تقدیر کلام:" حقبا طویلا- روزگارى دراز" است. و معناى آیه این است: به یاد آر آن زمانى را که موسى به جوان ملازم خود گفت مدام راه مى پیمایم تا به مجمع البحرین برسم و یا روزگارى طولانى به سیر خود ادامه دهم.
اختلاف در مورد ماهی مورد استفاده موسی و جوان
از مجموع آنچه در بالا گفته شد آشکارا پیدا است که موسى به سراغ گمشده مهمى مى رفت و دربدر دنبال آن مى گشت، عزم خود را جزم و تصمیم خویش را راسخ کرده بود که تا مقصود خود را پیدا نکند از پاى ننشیند.گمشده اى که موسى مامور یافتن آن بود در سرنوشتش بسیار اثر داشت و فصل تازه اى در زندگانى او مى گشود. آرى او به دنبال مرد عالم و دانشمندى مى گشت که مى توانست حجابها و پرده هایى را از جلو چشم موسى کنار زند، حقایق تازه اى را به او نشان دهد، و درهاى علوم و دانشهایى را به رویش بگشاید.به هر حال هنگامى که به محل پیوند آن دو دریا رسیدند ماهى اى را که همراه داشتند فراموش کردند" (فلما بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما). " اما عجب اینکه ماهى راه خود را در دریا پیش گرفت و روان شد" (فاتخذ سبیله فی البحر سربا). " سرب" (بر وزن جرب) به گونه اى که" راغب" در" مفردات" گوید به معنى راه رفتن در سراشیبى است و" سرب" (بر وزن حرب) به معنى راه سراشیبى است. علامه طباطبایی می گوید: کلمه" سرب" به معناى مسلک و مذهب است." سرب" و" نفق" عبارت است از راهى که در زیر زمین کنده شده و از نظر عموم پنهان است. گویا راهى را که ماهى موسى پیش گرفته و به دریا رفت تشبیه به نقبى کرده که کسى پیش بگیرد و ناپدید شود. در اینکه آیا این ماهى که ظاهرا به عنوان غذا تهیه کرده بودند ماهى بریان یا نمک زده یا ماهى تازه بوده که معجزه آسا زنده شد و در آب پرید و حرکت کرد، در میان مفسران گفتگو بسیار است.
علامه طباطبایی می فرماید: از دو آیه بعد استفاده مى شود که ماهى مذکور ماهى نمک خورده و یا بریان شده بوده و آن را با خود برداشته اند که در بین راه غذایشان باشد، نه اینکه ماهى زنده اى بوده. و لیکن همین ماهى بریان شده در آن منزل که فرود آمدند زنده شده و خود را به دریا انداخته است و جوان همراه موسى نیز زنده شدن آن را و شنایش را در آب دریا دیده.چیزى که هست یادش رفته بود که به موسى بگوید و موسى هم فراموش کرده بود که از او بپرسد ماهى کجاست، و بنا بر این اینکه فرموده" نسیا حوتهما- هر دو، ماهى خود را فراموش کردند" معنایش این مى شود که موسى فراموش کرد که ماهى در خورجین است و رفیقش هم فراموش کرد که به وى بگوید ماهى زنده شد و به دریا افتاد. این آن معنایى است که مفسرین هم استفاده کرده اند ولى باید دانست که آیات مورد بحث صریح نیست در اینکه ماهى مزبور بعد از مردن زنده شده باشد، بلکه تنها از ظاهر" فراموش کردند ماهیشان را" و از ظاهر کلام رفیق موسى که گفت:" من ماهى را فراموش کردم" این معنا استفاده مى شود که ماهى را روى سنگى لب دریا گذاشته بوده اند و به دریا افتاده و یا موج دریا آن را به طرف خود کشیده است و در اعماق دریا فرو رفته و ناپدید شده است. این معنا را روایات تایید مى کند، زیرا در آنها آمده که قضیه گم شدن ماهى علامت دیدار با خضر بوده نه زنده شدن آن است.در پاره اى از کتب تفاسیر نیز سخن از وجود چشمه آب حیات در آن منطقه و پاشیده شدن مقدارى از آن بر ماهى، و جان گرفتن ماهى، به میان آمده، ولى این احتمال نیز وجود دارد که ماهى هنوز کاملا نمرده بود زیرا هستند ماهیهایى که بعد از خارج شدن از آب مدت قابل ملاحظه اى به صورت نیمه جان باقى میمانند و اگر در این مدت در آب بیفتند حیات عادى خود را از سر مى گیرند.
پاسخ یک اشکال در مورد نسیان و فراموشى و نسبت آن به شیطان
در اینجا یک سؤال پیش مى آید که مگر پیامبرى همچون موسى ممکن است گرفتار نسیان و فراموشى شود که قرآن مى گوید" نسیا حوتهما" (ماهى شان را فراموش کردند) به علاوه چرا همسفر موسى نسیان شخص خودش را به شیطان نسبت مى دهد؟
پاسخ این است که مانعى ندارد در مسائلى که هیچ ارتباطى به احکام الهى و امور تبلیغى نداشته باشد یعنى در مسائل عادى در زندگى روزمره گرفتار نسیان شود (مخصوصا در موردى که جنبه آزمایش داشته باشد آن گونه که در باره موسى در اینجا گفته اند). و اما نسبت دادن نسیان همسفرش به شیطان ممکن است به این دلیل باشد که ماجراى ماهى ارتباط با یافتن آن مرد عالم داشت، و از آنجا که شیطان اغواگر است خواسته است با این کار آنها دیرتر به ملاقات آن عالم دست یابند، و شاید مقدمات آن از خود او (یوشع) نیز آغاز گردیده که دقت و اهتمام لازم را در این رابطه به خرج نداده است. شاید وجه اینکه فراموشی را به هر دو نسبت می دهد، این است که: وقتی به مأمور و متصدی چیزی نسیان رخ دهد، نسیان به همه اعضاء نسبت داده می شود و می گویند: فراموش کردیم، در حالی که فراموشکار اصلی مأمور و متصدی آن بوده است.
علامه طباطبایی می فرماید: در جمله" فإنی نسیت الحوت" حال در تقدیر است، و تقدیر کلام" من حال ماهى را فراموش کردم" است. دلیل این تقدیر به طورى که دیگران هم گفته اند جمله " و ما أنسانیه" است، و تقدیرش" و ما انسانى ذکر الحوت لک الا الشیطان- یادآورى ماهى را براى تو از یادم نبرد مگر شیطان" مى باشد. پس معلوم مى شود وى خود ماهى را فراموش نکرده بوده، بلکه ذکر آن را فراموش کرده، یعنى یادش رفته که براى موسى تعریف کند.و اگر مساله فراموشى را به شیطان و تصرفات او نسبت داده عیبى و اشکالى ندارد، و با عصمت انبیاء از تصرف شیطان منافات ندارد، زیرا انبیاء (ع) از آنچه برگشتش به نافرمانى خدا باشد (از آن جمله سهل انگارى در اطاعت خدا) معصومند، نه مطلق ایذاء و آزار شیطان حتى آنهایى که مربوط به معصیت نیست، زیرا در نفى اینگونه تصرفات دلیلى در دست نیست، بلکه قرآن کریم اینگونه تصرفات را براى شیطان در انبیاء اثبات نموده است. آنجا که مى فرماید:" و اذکر عبدنا أیوب إذ نادى ربه أنی مسنی الشیطان بنصب و عذاب" ترجمه: به یاد آر بنده ما ایوب را که پروردگار خود را ندا کرد که شیطان مرا به شکنجه و عذاب مبتلا کرد(سوره ص، آیه 41).
---------------------------
منبع : سایت طهور

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page