1. «مجمع البحرين» دو درياى"فارس" و "روم" یا دريايى در "آفريقا" است.
2. «بحرين» حضرت موسى(ع) و حضرت خضر(ع) هستند. حضرت موسى(ع) درياى علم ظاهر و حضرت خضر(ع) اقيانوس علم باطن است.[1]
3. حضرت خضر(ع) در زمان فريدون زندگى مىكرد و از طلايهداران سپاه ذو القرنين بود. يوشع بن نون از چشمه آب حيات وضو ساخت و زندگى ابدى يافت.[2]
4. لازم نيست پيامبرى كه صاحب شريعت است در همه عرصههاى دانش بر ديگران برتری داشته باشد، مگر در اصول و فروع دين. حضرت موسى(ع) و حضرت خضر(ع) هر دو از پيامبران الهی هستند. هر كدام از آن ها به سبب بر خوردارى از علوم لا يتناهى مىتوانستهاند ديگرى را از اسرار و شگفتي هاى بى شمار هستى آگاه سازند.[3]
5. حضرت خضر(ع) از پيامبران مرسل بود. بر هيچ زمين سوخته يا شاخهاى خشك نمىنشست مگر آن كه از آن مكان گياهى سبز شروع به رويش مىكرد. اسم او تاليا بن ملكان است.[4]
6. حضرت موسى(ع) با تمام قدرت انديشه و مقامى كه نزد خداوند داشت نمىتوانست حقيقت افعال حضرت خضر(ع) را درك نمايد. حضرت خضر(ع) خود به تأويل اتفاقات پرداخت. زيرا او مجاز نبود در اين گونه امور به قياس و استنباط و استخراج روى آورد. اگر شان حضرت موسى(ع) در چنين موردى اين گونه باشد، پس چگونه است كه بعضى از علما با روش قياس به استنباط مىپردازند؟!. [5]
7. حضرت يوشع در گورستان تاريخى تخت فولاد اصفهان مدفون است. محوطه اى كه يوشع نبی در آن دفن است به لسان الأرض معروف است. لسان الأرض مكانى است كه هنگام عبور امام حسن مجتبى(ع) زمين با امام(ع) سخن گفت و آمدن دشمن را به حضرت اطّلاع داد. www.asriran.com/fa/pages/?cid=16206
سوراخ كردن كشتى، كشتن پسرك و به پا داشتن ديوار و تعمیر آن، هر يك اشارهاى است ظريف و حكيمانه به حضرت موسى(ع) تا کارهای پيشين خود را به ياد آورد. خداوند را بر نعمت هايش شكر نمايد. براى مثال؛
الف: سوراخ كردن كشتى اشاره است به گهواره سرگردان او در آب هاى نيل كه خداوند وى را در ميان امواج خروشان حفظ فرمود.
ب: كشتن آن پسرك اشاره است به اين كه حضرت موسى(ع) مردى از قبطيان را كه با يكى از مريدان وى جدال مىكرد، به قتل رسانيد و خود از ترس قصاص در خفا به سر مىبرد تا آن كه خداوند او را از كينه دشمنان مصون نگاه داشت
ج: بر پا داشتن ديوار در قريه "ناصره" اشاره به داستان آب كشيدن او براى دختران شعيب است كه با وجود گرسنگى بسيار از آن ها تقاضاى اجرت ننمود.
د: فراق و دورى كه در قرآن از زبان حضرت خضر(ع) بيان شده است؛ هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ. در حقيقت مربوط به حضرت موسى(ع) است چرا كه او خود اين پيشنهاد را مطرح ساخته بود؛ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِي.[5]
8. خداوند به پاس صلاحيّت پدر صالح دو يتيم، گنج را براى آن ها حفظ کرد. با آن كه ميان دو يتيم و پدر صالح آنان 70نسل فاصله بود. هر چند آن گنج طلا و نقره نبود، بلكه لوحى از طلا بود كه بر آن اين جملات نقش بسته بود:
• عجيب است كسى كه به مرگ يقين دارد، امّا باز به شادى و خوشحالی مشغول است.
• عجيب است كسى كه تقدير الهى را باور دارد، امّا چگونه زانوى غم در آغوش گرفته است.
• عجيب است كسى كه به روز قيامت اعتقاد دارد، امّا باز به ظلم و ستم گریش ادامه مىدهد.
• عجيب است كسى كه عدم ثبات و دگرگونى دنيا را نظارهگر است، امّا باز به دنیا اعتماد مىورزد.[6]
--------------------------------------------------------
[1] مجمع البيان – مرحوم طبرسى - جلد 4- ج 15- ص 179.
[2] انوار التنزيل - قاضى بيضاوى - ج 2- ص 19 و بحار- ج 13- ص 281.
[3] بحار - ج 13- ص 283.
[4] علل الشرائع - ص 59.
[5] علل الشرائع - ص 62.
[5] عبد الله بن طيفور دامغانى، واعظ شهر فرغانه.
[6] علل الشرائع - ص 59.
------------------------------------
منابع:
تفسیر نمونه، ج 13.
تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج 13.
داستان پيامبران يا قصههاى قرآن از آدم تا خاتم /نويسنده: يوسف عزيزى /موضوع: تاريخ انبياء /تعداد جلد: 1 /انتشارات هاد /چاپ: تهران /سال چاپ: 1380 ش /نوبت چاپ: اول /صص؛ 424 – 419.
چند نکته:
- بازدید: 2852