در خاندان اهلبيت، عليهمالسّلام بانوانى به نام فاطمه بودهاند كه داراى شخصيّت ممتاز و مقامات عاليه مىباشند و ممتازترين اين بانوان گرانقدر، پنج نفرند كه به صورت گذرا از آنان سخن مىگوئيم.
1. فاطمه بنت اسد، مادر پرافتخار حضرت اميرالمؤمنين على عليهالسّلام.
او بانويى سرافراز است كه از مزاياى گوناگون برخوردار بوده و در ميان همه زنان جهان، از اولين و آخرين، تنها زنى است كه از جهان غيب براى مراسم وضع حمل به داخل كعبه فراخوانده شد و هدايتگرديد و در آن مكان فوقالعاده مقدّس، فرزند بىنظير خود على عليهالسّلام را متولد ساخت. اين جريان را علاوه بر علما و مورخان شيعه، عدهاى از علما و مورخان اهلسنت نيز نقل كردهاند.
او از جمله مهاجرين از مكّه به سوى مدينه طيبه به شمار مىرود و قبل از مهاجرت، از روى علاقه و صفا اسلام را پذيرفته بود. وى اول هاشميهاى است كه فرزند سرافراز او به خلافت اسلامى رسيد.
اين بانوى باايمان و مهاجر، در مدينه طيّبه دار فانى را وداع گفت و از دنيا رفت.
ابن اثير مىگويد: رسول خدا صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم او را در جامه و پيراهن خود كفن كرد و در قبر او خوابيد و براى او از خداوند درخواست جزاى خير فرمود. به آن بزرگوار عرض شد: در مورد جنازه فاطمه كارى كرديد كه نسبت به هيچكس ديگر چنين ننموديد؟
رسول خدا فرمود: اِنَّهُ لَمْ يَكُنْ بَعْدَ اَبى طالِبٍ اَبَّرَ بى مِنْها اِنَّما اَلْبَسْتَها قَميصى لِتُكْسى مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ اضْطَجَعْتُ فى قَبْرِها لِيَهُونَ عَلَيْها عَذابُالْقَبْرِ؛ (1) بعد از ابوطالب هيچكس درباره من نيكوكارتر از او نبود و من پيراهن خود را به وى پوشاندم تا از حلّههاى بهشتى بر او پوشانده شود و در قبر او خوابيدم تا عذاب قبر بر او آسان گردد.
2. حضرت فاطمه زهرا دخت رسول اللَّه صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم.
او سيده نساى جهانيان و سرور بانوان بهشتى و بزرگترين مظهر قداست در طبقه بانوان است. فاطمه مادر گرامى دو سبط رسول اللَّه، حضرت امام حسن و حضرت امام حسين است. يازده امام معصوم از بطن پاك او ولادت يافتهاند؛ چنانكه همسر گرامى امام اميرالمؤمنين عليهالسّلام بود. وى در نظر پيامبر گرامى اسلام و حضرت على عليهالسّلام احترام ويژهاى داشت و مورد تكريم و اجلال همه امامان معصوم عليهمالسّلام بود؛ بلكه بعضى از آنها مانند حضرت امام محمّدباقر عليهالسّلام در حالت تب و كسالت، توسّل به حضرت فاطمه پيداكرده و به ياد او بودند و نام مقدّس وى را بر زبان مىراندند.
3. فاطمه دختر اميرالمؤمنين عليهالسّلام.
او از يكى از همسرانى كه حضرت على عليهالسّلام بعد از حضرت زهرا سلاماللَّهعليها اختيار كردند، تولد يافت. چنانكه عالم بزرگ شيعه، شيخ مفيد به اين موضوع تصريح كرده است. (2) اين بانوى معظمه مورد احترام خاندان پيامبر و صحابهآنبزرگوار بود و همچون حضرتزينبكبرى مواظبت بر حال بقاياىدودمان آلعلى عليهالسّلام را بر عهده داشت.
حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام نقل مىكنند كه: چون فاطمه بنت على بن ابيطالب، نظر به كارهاى عبادى و شدت كوشش فرزند برادرش على بن الحسين (زين العابدين) در عبادت انداخت و ديد كه او خود را به رنج انداخته است به نزد جابر آمد و فرمود: اى همنشين رسول اللَّه براى ما بر شما حقوقى است و از حق ما بر شما اين است كه چون ديديد يكى از ما خويشتن را براى تلاش در عبادت به هلاكت انداخته است، مصرّاً او را سوگند دهيد و از او بخواهيد كه خود را از بين نبرد و برنامه عبادت و رياضت خود را كم كندو اين على بن الحسين باقى مانده و يادگار پدرش حسين است كه بينى او زخم شده و جبهه و زانوها و كف دستهايش پينه آورده و براى عبادت، خويشتن را بدين حال انداخته است.
جابر به خانه على بن الحسين آمد. حضرت باقر عليهالسّلام با چند نفر از كودكان بنىهاشم جلوى در خانه ايستاده بودند. جابر از او پرسيد تو كيستى؟ فرمود: محمدبنعلىبنالحسين. او گريه كرد و گفت: واللَّه تو باقرى كه علم را مىشكافى. و سلام پيامبر را به او رسانيد و بعد از او خواست كه از پدر بزرگوارش براى وى اذن ملاقات بگيرد. امام باقر عليهالسّلام رفت و برگشت و اذن داد. او وارد شد و از حضرت على بن الحسين كه عبادت در همه بدنش اثر گذاشته بود درخواست كرد كه برنامه عبادى خود را كم كند ولى حضرت فرمود: لا اَزالُ عَلى مِنْهاجِ اَبَوى مُؤتَسِياً بِهِما صَلَواتُاللَّهِ عَلَيْهِما حَتَّى اَلْقاهُما...؛ من پيوسته راه دو پدر بزرگوارم، پيامبر و على صلواتاللَّه عليهما را ادامه مىدهم تا به ملاقات آنان برسم و از دنيا بروم. (3)
4. فاطمه بنت الحسين.
او دختر سيدالشّهدا عليهالسّلام و مورد محبت شديد آن حضرت بود و مجمع كمالات به شمار مىرفت. حضرت امام حسين عليهالسّلام براى شدّت علاقه به مادرش حضرت فاطمه، دختر خود را به نام آن حضرت نامگزارى كرده بود.
خطبهاى بس غرّا و جالب و كوبنده از آن بزرگ بانوى آل عصمت نقل شده كه در كوفه خواندهاند و در آن خطابه آتشين مظلوميّت جدّ بزرگوارش حضرت على عليهالسّلام و پدر مظلومش امام حسين عليهالسّلام را به صورتى بسيار جالب و با عباراتى دلگداز بيان كرده و اين خطبه به تنهايى بيانگر شخصيّت والا و درخشان بيان جذّاب، شجاعت و قهرمانى آن بانوى بزرگ اسلام است.
5. فاطمه بنت موسى بن جعفر عليه السّلام.
شيخ مفيد اعلى اللَّه مقامه مىنويسد: براى حضرت ابوالحسن موسى عليهالسّلام سى و هفت فرزند پسر و دختر بود و ضمن برشمردن آنان مىفرمايد: و فاطمةالكبرى و فاطمةالصغرى... (4)
و ظاهر اين است كه حضرت فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها همان فاطمه كبرى باشد. هرچند شيخ مفيد قدّس سرّه راجع به اين موضوع سخنى نفرموده است.
بالاخره اين بانوى گرانقدر داراى مقامى بس شامخ و رفيع مىباشد و ائمهطاهرين صلواتاللَّهعليهماجعين از اين بانوى باجلالت و با تمام جليل و تكريم ياد كردهاند و حتى پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش نام او بر لسان بعضى از ائمه طاهرين صلواتاللَّهعليهماجمعين آمده و از مقام شامخش سخن گفتهاند.
و بر اثر همين تجليلات خاصهاى كه امامان معصوم از او كرده و به اقتضاى فضايل ذاتى و منقبتهاى فراوانى كه در وجود پاك او متبلور است، شهر قم از عظمت و جلال خاصّى برخوردار گرديده، مركزيت براى جهان تشيّع پيدا كرده و امروز قم شهرت جهانى دارد و اولين چيزى كه از لفظ و واژه "قم" به اذهان مردمان جهان تداعى مىشود، حضرت فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها و قبر منور آن حضرت است كه به عنوان يك زيارتگاه بسيار مهم در همه جا تلقى مىشود و شهرستان قم از ديرزمان به عنوان يك شهر زيارتى قلمداد مىشده است كه صرفاً براى زيارت قبر منور حضرت معصومه سلاماللَّهعليها از راههاى دور و نزديك به آنجا آمده، اين ضريح مطهّر و بقعه و بارگاه باشكوه را زيارت مىكردهاند.
چنانچه قبلاً ذكر شد نام نامى آن بانوى معظّمه، فاطمه است كه گاهى هم به عنوان فاطمه كبرى از او نام برده شده است، زيرا حضرت موسى بن جعفر عليهالسّلام دختر ديگرى نيز به نام فاطمه داشتهاند كه براى تمايز آن دو از يكديگر فاطمه مدفون در قم را فاطمه كبرى ناميدهاند و در فقرهاى از فقرات زيارت آن معظّمه به همين نام از آن حضرت ياد شده است؛ آنجا كه مىخوانيم "يا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ".
و در عين حال شهرت كامل و گستردهاى به "معصومه" پيدا كردهاند به گونهاى كه گاهى اسم مباركشان براى بسيارى ناآشناست، وليكن واژه معصومه براى همگان آشنا بوده و يادآور همين بانوى باعظمت و وقار و يادگار حضرت موسى بن جعفر عليهالسّلام مىباشد و معرّف و امتياز روشن قم به شمار مىرود. بلكه در قسمتى از بلاد جنوبى و احياناً مناطق ديگر، قم را همراه با نام مقدّس معصومه ياد مىكنند و به عنوان معصومهقم نام مىبرند.
و اين خود مسألهاى قابل توجّه و تعمّق است كه اين لقب از كجا نشأت يافته است. آيا لقبى است كه از ناحيه قدس پدر بزرگوار يا برادر عاليقدرش حضرت رضا عليهالسّلام، يا از امامان بعد صلواتاللَّهعليهماجمعين سرچشمه گرفته؟ يا اينكه اين لقب، لقبى مردمى و خودجوش است كه بر اثر شدت پاكى و طهارت نفسى كه از آن حضرت سراغ داشتند به وجود آمده و تحقّق يافته است و مردم مسلمان و دلدادگان اهلبيت عصمت و خاندان پيغمبر اكرم صلواتاللَّهعليهم اجمعين ، او را بدين لقب مقدّس و افتخارآميز خوانده و ياد كردهاند؟
احتمال اوّل: ضعيف است، زيرا اگر اين لقب امرى قراردادى از ناحيه معصومى از امامان بود به طور طبيعى نقل مىشد و در كلمات مورّخين و محدّثين مىآمد؛ در حالى كه تاكنون بدين موضوع برخورد نكرديم. چنانكه شيخ مفيد كه همه فرزندان حضرت موسى بن جعفر عليهالسّلام از پسر و دختر را نام مىبرد و حتى اينكه هر كدام از كدام مادر بودهاند را نيز يادآورى مىنمايد، از ذكر معصومه در كلامشان اثرى نيست، با آنكه نام مقدّسش را كه فاطمه است، ذكر كردهاند.
بنابراين احتمال مردمى بودن اين لقب پرافتخار براى آن بانوى مكرّمه بسيار قريب به نظر مىرسد. چنانكه مىدانيم بعضى از شخصيّتهاى بزرگ، بر اثر عظمت و جلالت، قدر و پايگاه رفيع و موقعيّت عظيمى كه در جامعه دارند به لقب افتخارآميزى در ميان مردم اشتهار پيدا مىكنند.
در مورد حضرت فاطهمعصومه عليهاالسّلام به لحاظ اينكه به روايت صحيح مستندى در جوامع شيعى برخورد نكرديم، بلكه حتى روايت مرسلى را هم در اين باب نيافتيم كه امام عليهالسّلام آن حضرت را به اين عنوان خوانده و يا اين لقب را براى او قرار داده باشند؛ بنابراين بعيد نيست كه مردم و علاقمندان خاندان پيغمبر آنقدر عظمت و جلالت و رفعت شأن آن بانوى مكرّمه را دريافت كرده و احساس نموده و يا از لسان ائمهطاهرين صلواتاللَّهعليهماجمعين شنيده بودند كه آن معظمه را تالى و ثانى امامان و معصومين پاك دانسته و اين لقب براى وى به زبانشان جارى شده است و به مرور زمان بدان، اشتهار پيدا كرده باشند.
بارى، اين لقب مبارك از از همان دست القاب خودجوش و الهام مانند است كه بدون تشريفات و تبانى اشخاص به ذهن خود مردم آمده و به فكرشان القا شده است و اين نوع پيدايش لقب براى انسان از ارزش و اعتبار فوق العاده برخوردار مىباشد كه نشأت گرفته از الهام درون و ضمير بيدار جامعه است و بالاخره مستند به ملكات فاضله و مقامات عالى و جايگاه رفيع آن شخص مىشود كه موجب شده مردم، آن لقب را براى او قرار دادهاند.
--------------------------------------------
(1) ابن اثير، اسدالغابة فى معرفةالصحابة، ج 5، ص 547.
(2) مفيد، محمّد، ارشاد، ج 1، ص 355.
(3) توسى، محمّد، امالى، ج 2، ص 249-251، با تلخيص.
(4) مفيد، محمّد، ارشاد، ج 2، 244.
------------------------------
على كريمى جهرمى
فواطم آل هاشم و فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)
- بازدید: 8840