بخش 3: نام هاى بلند آوازه و لقب هاى الهام بخش او

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

نام هاى بلند آوازه او
امتياز ديگر دخت گرانمايه پيامبر، نام هاى جاودانه و زيبا و بلندآوازه اى است كه پس از طلوع خورشيد جهان افروز وجودش از آسمان براى پيامبر آمد و فرشتگان، آنها را با شكوه و احترام بدرقه كردند و هر كدام از اين نام ها بيانگر بعدى از ابعاد وجود آن بانوى فرزانه است.
لفاطمة (عليها السلام) تسعة اسماء عندالله: فاطمة والصديقة والمباركة والطاهرة والزكية والراضية والمرضية والمحدثة والزهراء.(1)
((براى ريحانه پيامبر، فاطمه (عليها السلام)، در بارگاه خدا نه نام مقدس و باعظمت است؛ اين نام هاى بلند عبارتند از: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا)).
پاره اى از دانشوران، افزون بر اين نام هاى باعظمت، نام هاى ديگرى نيز براى آن حضرت آورده اند كه از جمله آنها عبارتند از: بتول، سيده، حوريه، نوريه، حانيه، مريم، حره و عذرا.
گفتنى است كه هر كدام از اين نام ها و نشان هاى آن حضرت كه در روايات آمده است، داراى مفهوم و محتوايى ويژه و نشانگر بعدى از ابعاد شخصيت پرشكوه و الهام بخش اوست، كه براى نمونه به پاره اى از آنها اشاره مى رود.
1- نام مقدس ((فاطمه))
واژه مقدس و پر ارج ((فاطمه))، نخستين نام بلند آوازه ريحانه پيامبر است.
پنجمين امام نور در اين مورد مى فرمايد:
لما ولدت فاطمة (عليها السلام) اوحى الله الى ملك فانطق به لسان محمد (صلى الله عليه و آله) فسماها ((فاطمة)) ثم قال: انى فطمتك بالعلم.(2)
((هنگامى كه دخت سرفراز پيامبر، جهان را با ولادتش نورباران ساخت، خداى بى همتا به فرشته اى فرمان داد كه واژه مقدس ((فاطمه)) را به عنوان نام نوزاد خانه رسالت و نبوت به زبان پيامبرش جارى سازد.
آن گاه خود آفريدگار هستى با خطاب به آن نوزاد شكوهبار و مبارك فرمود: من دانش را براى تو جايگزين غذا ساختم و علم را به تدريج همچون شير مادر بر تو خواهم چشاند.))
و بدين سان نوزاد مبارك بيت رفيع رسالت، بسان ((يحيى))، آن پيامبر پرشورى كه خدا نامش را برگزيد و به ((زكريا)) فرستاد، نامش از جانب خدا برگزيده مى شود (3) و به خواست آفريدگارش به اين نام بلند و پرشكوه مفتخر مى گردد.
ششمين امام نور، حضرت صادق فرمود:
لفاطمة تسعة اسماء عندالله...
فاطمه در پيشگاه خدا داراى نام هاى بلند و برگزيده اى است؛ از جمله اين نام هاى نه گانه، نام پرشكوه فاطمه است.
پرسيدند، واژه ((فاطمه)) چه پيامى دارد؟
فرمود:اءى فطمت من الشر.
((منظور اين است كه اين بانوى بانوان از هر بدى و شرارت و نقطه منفى جدا و گسسته است و ذره اى نقطه سياه در قاموس زندگى او راه ندارد.))
هشتمين امام نور از پيامبر آورده است كه فرمود:
يافاطمة اءتدرين لم سميت فاطمة؟ قال: على (عليه السلام): ولم يا رسول الله؟ قال: لانها فطمت هى وشيعتها من النار.
((فاطمه جان! گرامى دخترم! مى دانى چرا فاطمه نامگذارى شده اى؟))
((على (عليه السلام) كه آن جا بود، پرسيد: ((راستى چرا اى پيامبر خدا؟))
فرمود: ((براى اين كه او و رهپويان راستين راه افتخارآفرين اش از آتش ‍ بازداشته شده اند)).
و بدين سان، ((فاطمه)) يعنى: بى نظير و بى همانند؛ يعنى: آموزش يافته بارگاه دوست؛ يعنى: پاك و پاكيزه از نقاط ضعف و منفى: يعنى: نجات يافته از آتش و آفت؛ و اين همه را خدا برگزيده و خدا تضمين فرموده است.
2-((زهرا)) يا اختر فروزان
واژه نورافشان زهرا، از ((زهور))، به معناى درخشندگى برگرفته شده است، و زهرا يعنى: درخشنده، نورافشان و تابان.
او به راستى زيبا و درخشنده بود؛ زيباى ظاهر و زيباى باطن؛ سراپا نور بود و كران تا كران وجودش عطرآگين و منور به نور معنويت و دانش و عرفان و توحيد و تقوا و آزادگى و عفاف و شهامت.
ستاره زهره كه سحرگاهان در آسمان مى درخشد، آن را ((زهره)) نام نهاده اند و فاطمه (عليها السلام) نيز بدان دليل كه اندامى سپيد و سيمين گون داشت و بدان دليل كه چهره نورانى اش بسان ماه مى درخشيد و در سيما و صورت و رفتار و سيرت، بسان پيامبر تلاءلؤ داشت و بدان دليل كه در آسمان غمزده و تيره و تار ((زن))، به صورت اختر فروزانى به نورپاشى و فروغ افكنى پرداخت و تاريكى ها و ظلمت هاى زندگى را زدود و به نور دانش و كمال و عفاف و تقوا و فرهنگ و معنويت روشن ساخت، آفريدگارش او را ((زهراء)) نام نهاد.
از ششمين امام نور پرسيدند:
لم سميت فاطمة (عليها السلام)، الزهراء؟
((چرا دخت سرفراز پيامبر، ((زهراء)) ناميده شد؟))
فقال (عليه السلام): لاءن الله خلقها من نور عظمته (4).
فرمود: ((بدان دليل كه خداوند او را از نور شكوه و عظمت خويش ‍ آفريد.))
و نيز از آن گرامى آورده اند كه فرمود:
كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاءهل السماء كما يزهر الكواكب لاءهل الاءرض (5).
بانوى شايسته كردار ((ام سلمه)) در وصف او مى گويد:
كانت فاطمة اءشبه الناس وجها و شبها برسول الله (6).
او در سيماى پرفروغ و شكوهبارش شبيه ترين ها به پيامبر خدا بود؛ همان گونه كه منش و رفتارش.
و بانوى ديگرى از بانوان مسلمان، او را بسان ماه در شب چهارده وصف مى كند:
كانت كاءنها القمر فى ليلة البدر(7).
3- سومين نام بلند آوازه او
واژه ارجدار ((صديقه))، سومين نام بلندآوازه ريحانه پيامبر و نشانگر بعد ديگرى از بوستان عطرآگين وجود و شخصيت والاى اوست.
واژه شناسان، اين واژه را به مفهوم انسانى بسيار راستگو و درست انديش  تفسير كرده اند؛ انسانى كه به راستى در قلمرو راستى و راستگويى در اوج كمال است؛ به گونه اى كه راستى با كران تا كران وجود او آميخته شده و اين ارزش والاى الهى و بشرى، شيوه و روش هماره او گرديده و او در انديشه، عقيده، گفتار، نوشتار، اظهارنظر، انتقاد، خيرخواهى و پند و اندرز، جز بر اساس راستى و درستى و صفا سخن نمى گويد و تنها بر اساس حق و عدالت راه مى پويد و عملكردش راستى گفتار و درستى سخنانش را به نمايش ‍ مى نهد.
قرآن اين وصف را تنها در خور پيامبران بزرگ و گرانقدرى چون ابراهيم، ادريس، اسماعيل، موسى، عيسى، محمد، و بانوان برجسته و پاكى چون: مريم، مام ارجمند مسيح، و توحيدگرايان و فرمانبرداران راستين خدا و اصلاحگران واقعى مى نگرد؛ درخور كسانى كه به راستى در شمار، بسيار اندك هستند و در ميان انسان ها گوهرى ناب اما بسيار كمياب.و دخت فرزانه پيامبر، نمونه والاى آن گوهرهاى كمياب و يا درى يگانه بود.
او بر پرفرازترين مرحله راستى و درستى و ايمان و باور و گواهى و تصديق خدا و پيامبر و مقررات و مفاهيم آسمانى اوج گرفت و به مقام والاى ((صديقين)) پركشيد و به جايى رسيد كه پيامبر به فرمان خدا نام او را ((صديقه)) برگزيد.
از پيامبر گرامى آورده اند كه به اميرمؤمنان فرمود:
اءوتيت ثلاثا لم يؤ تهن اءحد ولا اءنا: اءوتيت صهرا مثلى ولم اءوت اءنا مثله.و اءوتيت زوجة صديقة مثل ابنتى ولم اءوت مثلها زوجة.
و اءوتيت الحسن و الحسين من صلبك و لم اءوت من صلبى مثلهما.
و لكنكم منى و اءنا منكم (8).
((على جان! سه نعمت گرانبها، تنها به تو ارزانى شده است و به هيچ كس ‍ حتى به من نيز ارزانى نشده است.اين سه نعمت عبارتند از:
1- پدر زنى همانند من به تو ارزانى شده در حالى كه من پدر زنى همانند پدر زن تو ندارم.
2- به تو همسر گرانقدر و پرشكوهى چون دخترم ((صديقه)) ارزانى شده است و به من چنين موهبتى داده نشده است.
3- به تو فرزاندانى بسان دو نور ديده ام حسن و حسين داده شده است در حالى كه من تا كنون پسرانى همانند آن دو نداشته ام؛ اما همگان بدانند كه شما همگى از من هستيد و من از شما.))
از ششمين امام نور در اين مورد آورده اند كه آن بانوى شكوهبار و پرمعنويت به راستى تصديق كننده حق بود و عصرها و نسل هاى پيشين بر محور شناخت و معرفت او چرخيده است:
وهى الصديقة الكبرى، وعلى معرفتها دارت القرون الاولى (9)
4- چهارمين نام پرشكوه
نام ديگر دخت فرزانه پيامبر، واژه مقدس و ارجدار ((طاهره)) است و اين نام بلند و پرشكوه نيز نشانگر پاكى و قداست و معنويت وصف ناپذير اوست؛ نشانگر اين حقيقت است كه آن دخت بهشت در ظاهر و باطن، انديشه و عقيده، گفتار و نوشتار، رفتار و كردار، شيوه و سبك، سكوت و خروش، اندرز و هشدار و در همه ابعاد زندگى و ميدان هاى حيات، پاك و پاكيزه بود، و اين پاكيزگى از پليدى ها ناپسندى هاى ظاهرى و باطنى و يا در كردار و رفتار را، هم قرآن گواهى مى كند و هم دريافت دارنده قرآن و هم امامان نور.
قرآن در گواهى خويش بر قداست و پاكيزگى و خاندان وحى و رسالت - كه فاطمه محور و مدار آن كانون نور و روشنايى است - مى فرمايد:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا(10)
((هان اى خاندان پيامبر! خداوند مى خواهد هر گونه پليدى را از شما بزدايد و شما را آن گونه كه مى بايد، پاك و پاكيزه سازد))
در داستان فرود اين آيه شريفه آورده كه: پيامبر در خانه بانو ((ام سلمه)) بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفاى او فرود آمد.آن حضرت بى درنگ دخت ارجمندش فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين را به همراه اميرمؤمنان فراخواند و آنان را بر گرد خويش زير كساء نشاند و فرمود:
هؤ لاء اهل بيتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا(11)
((هان! بدانيد كه اينان خاندان من هستند و خدا ناپسندى را از اينان دور ساخته و آن گونه كه شايسته و بايسته است اينان را پاك و پاكيزه گردانيده است.))
در اين هنگام ((ام سلمه)) پيش رفت و اجازه خواست تا در كنار آنان قرار گيرد اما پيامبر فرمود: نه! تو در جاى خود باش! تو انسان شايسته اى هستى اما در شمار اين پاكان و پاكيزگان بارگاه خدا نيستى!انت على مكانك انت فى خير(12)
5- پنجمين نام مقدس او
نام ديگر ريحانه پيامبر، واژه ارجمند ((مرضيه)) بود كه اين نام نيز از قرآن برگرفته شده و نشانگر اين واقعيت است كه آن بانوى نمونه به گونه اى انديشيد و به سبكى راه زندگى را در پيش گرفت و به دنيا نگريست و به ارزش هاى والاى انسانى، دنياى وجود خويش را آراست كه خدا از او خشنود و او نيز از خدا خشنود است.
او از نظر انديشه و عقيده،
بينش و گرايش،
عبادت و بندگى،
فرمانبردارى از خدا و اطاعت او،
پارسايى و ساده زيستى،
از نظر انفاق و مردم نوازى،
شكيبايى بر ناملايمات و پايدارى در راه حق،
و از نظر اخلاق فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، هنرى، فرهنگى و ديگر ابعاد زندگى مورد پسند و خشنودى خدا زيست.
پيامبر گرامى در اين مورد فرمود: فرشته وحى به هنگامه طلوع خورشيد جهان افروز فاطمه، بر من فرود آمد و ضمن عرض تبريك، پيام خدا را آورد كه:
اى پيامبر! خداى فرزانه به شما و فرزند گرانمايه و نورسيده ات درود مى فرستد.الله يقرؤ ك السلام و يقراء مولودك السلام (13)
6- واژه ارجمند ((بتول))
واژه مقدس ((بتول)) از ديگر نام هاى گرامى ريحانه پيامبر است.و آن حضرت بدان جهت به اين نام مقدس نامگذارى گرديد كه:
1- از نظر عفاف و پاكى و آراستگى به فضيلت هاى اخلاقى و ارزش هاى انسانى در پرفرازترين موقعيت قرار داشت.
2- از نظر شخصيت خانوادگى و ريشه و تبار، از همه زنان عصرهاى و نسل ها برتر و ممتازتر است.
3- بدان دليل كه از ارزش هاى مادى و زرق و برق دنيوى دل بريده و به معنويت و كمال دل بسته و شيفته و شيداى حق و عدالت بود، و به مريم، مام ارجمند مسيح نيز به همين جهت مريم مى گفتند.
4- بدان دليل كه كران تا كران سازمان وجود و اعضا و اندام هايش زيبا و پرشكوه و كامل و شاهكار آفرينش بود و آفريدگارش در هيچ يك از اعضا و اندام هايش از زيبايى فروگذارى نكرده و به راستى او را نمونه جمال و كمال و شاهكار زيباى آفريش خواسته بود.
5- بدان جهت كه دل در گرو عشق خدا داشت و اعتماد به او، و از غير او گسسته بود و علاقه او به همه آفريده ها و يا بنده اى از بندگان خدا، در جهت خشنودى خدا براى او مطرح بود.
6- و سرانجام اين كه بدان دليل به اين نام مبارك ناميده شد كه خدا به او كرامت و فضيلت بخشيده و از پليدى هاى درونى و برونى و عوارض زنانه هماره پاك و پاكيزه بود.
در مورد واژه ((بتول)) كه يكى از نام هاى بلندآوازه فاطمه است فرمود:
سميت فاطمة بالبتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دينا و حسبا.
او بتول ناميده شد بدان دليل كه در فضيلت و كمال و دين باورى و شرافت از همه زنان عصرها و نسل ها ممتاز بود.
و نيز فرمود:
لانقطاعها عن الدنيا الى الله.
((بدان جهت كه دل از زرق و برق دنيا گسسته و به خدا پيوسته داشت.
و بدان جهت كه از عادت ها و عوارض بانوان پاك و پاكيزه بود)).
7- الهام گيرنده يا همسخن فرشتگان
واژه مقدس ((محدثه))، نام ديگر ريحانه سرفراز پيامبر است.
آن حضرت بدان دليل به اين نام خوانده شد كه بسان مريم، مام ارجمند مسيح، همسخن فرشتگان بود و آنان با او به گفت و شنود مى پرداختند و به او حديث مى گفتند؛ درست همان گونه كه به مريم.
از ششمين امام نور آورده اند كه مى فرمود: فاطمه را بدان جهت ((محدثه)) ناميده اند كه فرشتگان از آسمان فرود آمده، با او گفتگو مى كردند؛ همان گونه كه با ((مريم))؛ و همان گونه كه او را ندا مى دادند، به فاطمه (عليها السلام) نيز ندا دادند كه:
((هان اى فاطمه! خدا تو را برگزيد و پاك و پاكيزه ساخت و تو را بر همه زنان گيتى برترى بخشيد.هان اى فاطمه! در پيشگاه پروردگارت خضوع كن و سجده بجا آور و با ركوع كنندگان ركوع نما.))
انما سميت فاطمة ((محدثه)) لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادى مريم بنت عمران فتقول الملائكة: يا فاطمة! ان الله اصطفاك و طهرك واصطفاك على نساء العالمين، فتحدثهم و يحدثونها...(14).
سخن گفتن فرشتگان با ريحانه پيامبر براى كسانى كه با شخصيت والاى او آشنا هستند، چيز عجيبى نيست؛ چرا كه به صراحت قرآن شريف، فرشتگان افزون بر پيام آوران بارگاه خدا، با ديگر شايستگان بارگاه او نيز ممكن است همسخن شوند و براى آنان پيام آورند.
مگر به صراحت قرآن شريف، فرشتگان با مريم سخن نگفتند؟(15)
مگر نويد برگزيدگى، پاكى و برترى او را بر زنان روزگار خويش به او ندادند؟
مگر آنان با ساره، همسر ابراهيم، پدر توحيدگرايان گفتگو نكرده و نويد ولادت اسحاق و پس از آن، يعقوب را به او ندادند؟(16)
و مگر پيام خدا را به مام ارجمند موسى، پس از ولادت و به خطر افتادن جان گرامى اش از سوى دستگاه پليد استبداد را براى او نياوردند كه چه تدبيرى بينديشد؟(17)
آيا اينان پيامبران خدا بودند؟
روشن است كه هرگز!
اينان، نه پيامبر بودند و نه صاحب رسالت و دعوت، بلكه اين افتخار را يافتند كه ((محدثه)) و همسخن فرشتگان شوند؛ همان كسانى كه به بيان قرآن، نه در شمار پيامبران قرار دارند و نه رسولان؛(18) بلكه بزرگان و شايستگان و برجستگانى هستند كه به آنان حديث مى شود و به گونه اى الهام مى گيرند و حقايق را دريافت مى دارند.
و ريحانه ارجمند پيامبر سالار و سرور اين چهره هاى پرشكوه و برجسته امت ها بود، فرشتگان با او همسخن مى شدند و رازهاى معنوى و آسمانى به او مى گفتند و سخنان جان بخش او را مى شنيدند.
علامه امينى در اين مورد مى نويسد: دانشوران و دانشمندان امت از شيعه و سنى، بر اين باورند كه در امت پيامبر نيز بسان امتها و جامعه هاى پيشين، چهره هاى درخشانى بوده اند كه به آنان الهام مى گشت و حديث گفته مى شد و آنان ((محدث)) بودند و پيامبر نيز از اين حقيقت خبر داد.تنها چيزى كه هست، سخن در مصداق چنين كسانى است كه از ديدگاه رهروان راه خاندان وحى و رسالت، اميرمؤمنان و يازده فرزند آن حضرت كه امامان خاندان پيامبر هستند، دانشوران و دانشمندان و ((محدث)) مى باشند و ريحانه پيامبر، فاطمه نيز ((محدثه)) است، اما پيامبر نيست.(19)

نام هاى بلند آوازه او
امتياز ديگر دخت گرانمايه پيامبر، نام هاى جاودانه و زيبا و بلندآوازه اى است كه پس از طلوع خورشيد جهان افروز وجودش از آسمان براى پيامبر آمد و فرشتگان، آنها را با شكوه و احترام بدرقه كردند و هر كدام از اين نام ها بيانگر بعدى از ابعاد وجود آن بانوى فرزانه است.
لفاطمة (عليها السلام) تسعة اسماء عندالله: فاطمة والصديقة والمباركة والطاهرة والزكية والراضية والمرضية والمحدثة والزهراء.(1)
((براى ريحانه پيامبر، فاطمه (عليها السلام)، در بارگاه خدا نه نام مقدس و باعظمت است؛ اين نام هاى بلند عبارتند از: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا)).
پاره اى از دانشوران، افزون بر اين نام هاى باعظمت، نام هاى ديگرى نيز براى آن حضرت آورده اند كه از جمله آنها عبارتند از: بتول، سيده، حوريه، نوريه، حانيه، مريم، حره و عذرا.
گفتنى است كه هر كدام از اين نام ها و نشان هاى آن حضرت كه در روايات آمده است، داراى مفهوم و محتوايى ويژه و نشانگر بعدى از ابعاد شخصيت پرشكوه و الهام بخش اوست، كه براى نمونه به پاره اى از آنها اشاره مى رود.
1- نام مقدس ((فاطمه))
واژه مقدس و پر ارج ((فاطمه))، نخستين نام بلند آوازه ريحانه پيامبر است.
پنجمين امام نور در اين مورد مى فرمايد:
لما ولدت فاطمة (عليها السلام) اوحى الله الى ملك فانطق به لسان محمد (صلى الله عليه و آله) فسماها ((فاطمة)) ثم قال: انى فطمتك بالعلم.(2)
((هنگامى كه دخت سرفراز پيامبر، جهان را با ولادتش نورباران ساخت، خداى بى همتا به فرشته اى فرمان داد كه واژه مقدس ((فاطمه)) را به عنوان نام نوزاد خانه رسالت و نبوت به زبان پيامبرش جارى سازد.
آن گاه خود آفريدگار هستى با خطاب به آن نوزاد شكوهبار و مبارك فرمود: من دانش را براى تو جايگزين غذا ساختم و علم را به تدريج همچون شير مادر بر تو خواهم چشاند.))
و بدين سان نوزاد مبارك بيت رفيع رسالت، بسان ((يحيى))، آن پيامبر پرشورى كه خدا نامش را برگزيد و به ((زكريا)) فرستاد، نامش از جانب خدا برگزيده مى شود (3) و به خواست آفريدگارش به اين نام بلند و پرشكوه مفتخر مى گردد.
ششمين امام نور، حضرت صادق فرمود:
لفاطمة تسعة اسماء عندالله...
فاطمه در پيشگاه خدا داراى نام هاى بلند و برگزيده اى است؛ از جمله اين نام هاى نه گانه، نام پرشكوه فاطمه است.
پرسيدند، واژه ((فاطمه)) چه پيامى دارد؟
فرمود:اءى فطمت من الشر.
((منظور اين است كه اين بانوى بانوان از هر بدى و شرارت و نقطه منفى جدا و گسسته است و ذره اى نقطه سياه در قاموس زندگى او راه ندارد.))
هشتمين امام نور از پيامبر آورده است كه فرمود:
يافاطمة اءتدرين لم سميت فاطمة؟ قال: على (عليه السلام): ولم يا رسول الله؟ قال: لانها فطمت هى وشيعتها من النار.
((فاطمه جان! گرامى دخترم! مى دانى چرا فاطمه نامگذارى شده اى؟))
((على (عليه السلام) كه آن جا بود، پرسيد: ((راستى چرا اى پيامبر خدا؟))
فرمود: ((براى اين كه او و رهپويان راستين راه افتخارآفرين اش از آتش ‍ بازداشته شده اند)).
و بدين سان، ((فاطمه)) يعنى: بى نظير و بى همانند؛ يعنى: آموزش يافته بارگاه دوست؛ يعنى: پاك و پاكيزه از نقاط ضعف و منفى: يعنى: نجات يافته از آتش و آفت؛ و اين همه را خدا برگزيده و خدا تضمين فرموده است.
2-((زهرا)) يا اختر فروزان
واژه نورافشان زهرا، از ((زهور))، به معناى درخشندگى برگرفته شده است، و زهرا يعنى: درخشنده، نورافشان و تابان.
او به راستى زيبا و درخشنده بود؛ زيباى ظاهر و زيباى باطن؛ سراپا نور بود و كران تا كران وجودش عطرآگين و منور به نور معنويت و دانش و عرفان و توحيد و تقوا و آزادگى و عفاف و شهامت.
ستاره زهره كه سحرگاهان در آسمان مى درخشد، آن را ((زهره)) نام نهاده اند و فاطمه (عليها السلام) نيز بدان دليل كه اندامى سپيد و سيمين گون داشت و بدان دليل كه چهره نورانى اش بسان ماه مى درخشيد و در سيما و صورت و رفتار و سيرت، بسان پيامبر تلاءلؤ داشت و بدان دليل كه در آسمان غمزده و تيره و تار ((زن))، به صورت اختر فروزانى به نورپاشى و فروغ افكنى پرداخت و تاريكى ها و ظلمت هاى زندگى را زدود و به نور دانش و كمال و عفاف و تقوا و فرهنگ و معنويت روشن ساخت، آفريدگارش او را ((زهراء)) نام نهاد.
از ششمين امام نور پرسيدند:
لم سميت فاطمة (عليها السلام)، الزهراء؟
((چرا دخت سرفراز پيامبر، ((زهراء)) ناميده شد؟))
فقال (عليه السلام): لاءن الله خلقها من نور عظمته (4).
فرمود: ((بدان دليل كه خداوند او را از نور شكوه و عظمت خويش ‍ آفريد.))
و نيز از آن گرامى آورده اند كه فرمود:
كانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاءهل السماء كما يزهر الكواكب لاءهل الاءرض (5).
بانوى شايسته كردار ((ام سلمه)) در وصف او مى گويد:
كانت فاطمة اءشبه الناس وجها و شبها برسول الله (6).
او در سيماى پرفروغ و شكوهبارش شبيه ترين ها به پيامبر خدا بود؛ همان گونه كه منش و رفتارش.
و بانوى ديگرى از بانوان مسلمان، او را بسان ماه در شب چهارده وصف مى كند:
كانت كاءنها القمر فى ليلة البدر(7).
3- سومين نام بلند آوازه او
واژه ارجدار ((صديقه))، سومين نام بلندآوازه ريحانه پيامبر و نشانگر بعد ديگرى از بوستان عطرآگين وجود و شخصيت والاى اوست.
واژه شناسان، اين واژه را به مفهوم انسانى بسيار راستگو و درست انديش  تفسير كرده اند؛ انسانى كه به راستى در قلمرو راستى و راستگويى در اوج كمال است؛ به گونه اى كه راستى با كران تا كران وجود او آميخته شده و اين ارزش والاى الهى و بشرى، شيوه و روش هماره او گرديده و او در انديشه، عقيده، گفتار، نوشتار، اظهارنظر، انتقاد، خيرخواهى و پند و اندرز، جز بر اساس راستى و درستى و صفا سخن نمى گويد و تنها بر اساس حق و عدالت راه مى پويد و عملكردش راستى گفتار و درستى سخنانش را به نمايش ‍ مى نهد.
قرآن اين وصف را تنها در خور پيامبران بزرگ و گرانقدرى چون ابراهيم، ادريس، اسماعيل، موسى، عيسى، محمد، و بانوان برجسته و پاكى چون: مريم، مام ارجمند مسيح، و توحيدگرايان و فرمانبرداران راستين خدا و اصلاحگران واقعى مى نگرد؛ درخور كسانى كه به راستى در شمار، بسيار اندك هستند و در ميان انسان ها گوهرى ناب اما بسيار كمياب.و دخت فرزانه پيامبر، نمونه والاى آن گوهرهاى كمياب و يا درى يگانه بود.
او بر پرفرازترين مرحله راستى و درستى و ايمان و باور و گواهى و تصديق خدا و پيامبر و مقررات و مفاهيم آسمانى اوج گرفت و به مقام والاى ((صديقين)) پركشيد و به جايى رسيد كه پيامبر به فرمان خدا نام او را ((صديقه)) برگزيد.
از پيامبر گرامى آورده اند كه به اميرمؤمنان فرمود:
اءوتيت ثلاثا لم يؤ تهن اءحد ولا اءنا: اءوتيت صهرا مثلى ولم اءوت اءنا مثله.و اءوتيت زوجة صديقة مثل ابنتى ولم اءوت مثلها زوجة.
و اءوتيت الحسن و الحسين من صلبك و لم اءوت من صلبى مثلهما.
و لكنكم منى و اءنا منكم (8).
((على جان! سه نعمت گرانبها، تنها به تو ارزانى شده است و به هيچ كس ‍ حتى به من نيز ارزانى نشده است.اين سه نعمت عبارتند از:
1- پدر زنى همانند من به تو ارزانى شده در حالى كه من پدر زنى همانند پدر زن تو ندارم.
2- به تو همسر گرانقدر و پرشكوهى چون دخترم ((صديقه)) ارزانى شده است و به من چنين موهبتى داده نشده است.
3- به تو فرزاندانى بسان دو نور ديده ام حسن و حسين داده شده است در حالى كه من تا كنون پسرانى همانند آن دو نداشته ام؛ اما همگان بدانند كه شما همگى از من هستيد و من از شما.))
از ششمين امام نور در اين مورد آورده اند كه آن بانوى شكوهبار و پرمعنويت به راستى تصديق كننده حق بود و عصرها و نسل هاى پيشين بر محور شناخت و معرفت او چرخيده است:
وهى الصديقة الكبرى، وعلى معرفتها دارت القرون الاولى (9)
4- چهارمين نام پرشكوه
نام ديگر دخت فرزانه پيامبر، واژه مقدس و ارجدار ((طاهره)) است و اين نام بلند و پرشكوه نيز نشانگر پاكى و قداست و معنويت وصف ناپذير اوست؛ نشانگر اين حقيقت است كه آن دخت بهشت در ظاهر و باطن، انديشه و عقيده، گفتار و نوشتار، رفتار و كردار، شيوه و سبك، سكوت و خروش، اندرز و هشدار و در همه ابعاد زندگى و ميدان هاى حيات، پاك و پاكيزه بود، و اين پاكيزگى از پليدى ها ناپسندى هاى ظاهرى و باطنى و يا در كردار و رفتار را، هم قرآن گواهى مى كند و هم دريافت دارنده قرآن و هم امامان نور.
قرآن در گواهى خويش بر قداست و پاكيزگى و خاندان وحى و رسالت - كه فاطمه محور و مدار آن كانون نور و روشنايى است - مى فرمايد:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا(10)
((هان اى خاندان پيامبر! خداوند مى خواهد هر گونه پليدى را از شما بزدايد و شما را آن گونه كه مى بايد، پاك و پاكيزه سازد))
در داستان فرود اين آيه شريفه آورده كه: پيامبر در خانه بانو ((ام سلمه)) بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفاى او فرود آمد.آن حضرت بى درنگ دخت ارجمندش فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين را به همراه اميرمؤمنان فراخواند و آنان را بر گرد خويش زير كساء نشاند و فرمود:
هؤ لاء اهل بيتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا(11)
((هان! بدانيد كه اينان خاندان من هستند و خدا ناپسندى را از اينان دور ساخته و آن گونه كه شايسته و بايسته است اينان را پاك و پاكيزه گردانيده است.))
در اين هنگام ((ام سلمه)) پيش رفت و اجازه خواست تا در كنار آنان قرار گيرد اما پيامبر فرمود: نه! تو در جاى خود باش! تو انسان شايسته اى هستى اما در شمار اين پاكان و پاكيزگان بارگاه خدا نيستى!انت على مكانك انت فى خير(12)
5- پنجمين نام مقدس او
نام ديگر ريحانه پيامبر، واژه ارجمند ((مرضيه)) بود كه اين نام نيز از قرآن برگرفته شده و نشانگر اين واقعيت است كه آن بانوى نمونه به گونه اى انديشيد و به سبكى راه زندگى را در پيش گرفت و به دنيا نگريست و به ارزش هاى والاى انسانى، دنياى وجود خويش را آراست كه خدا از او خشنود و او نيز از خدا خشنود است.
او از نظر انديشه و عقيده،
بينش و گرايش،
عبادت و بندگى،
فرمانبردارى از خدا و اطاعت او،
پارسايى و ساده زيستى،
از نظر انفاق و مردم نوازى،
شكيبايى بر ناملايمات و پايدارى در راه حق،
و از نظر اخلاق فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، هنرى، فرهنگى و ديگر ابعاد زندگى مورد پسند و خشنودى خدا زيست.
پيامبر گرامى در اين مورد فرمود: فرشته وحى به هنگامه طلوع خورشيد جهان افروز فاطمه، بر من فرود آمد و ضمن عرض تبريك، پيام خدا را آورد كه:
اى پيامبر! خداى فرزانه به شما و فرزند گرانمايه و نورسيده ات درود مى فرستد.الله يقرؤ ك السلام و يقراء مولودك السلام (13)
6- واژه ارجمند ((بتول))
واژه مقدس ((بتول)) از ديگر نام هاى گرامى ريحانه پيامبر است.و آن حضرت بدان جهت به اين نام مقدس نامگذارى گرديد كه:
1- از نظر عفاف و پاكى و آراستگى به فضيلت هاى اخلاقى و ارزش هاى انسانى در پرفرازترين موقعيت قرار داشت.
2- از نظر شخصيت خانوادگى و ريشه و تبار، از همه زنان عصرهاى و نسل ها برتر و ممتازتر است.
3- بدان دليل كه از ارزش هاى مادى و زرق و برق دنيوى دل بريده و به معنويت و كمال دل بسته و شيفته و شيداى حق و عدالت بود، و به مريم، مام ارجمند مسيح نيز به همين جهت مريم مى گفتند.
4- بدان دليل كه كران تا كران سازمان وجود و اعضا و اندام هايش زيبا و پرشكوه و كامل و شاهكار آفرينش بود و آفريدگارش در هيچ يك از اعضا و اندام هايش از زيبايى فروگذارى نكرده و به راستى او را نمونه جمال و كمال و شاهكار زيباى آفريش خواسته بود.
5- بدان جهت كه دل در گرو عشق خدا داشت و اعتماد به او، و از غير او گسسته بود و علاقه او به همه آفريده ها و يا بنده اى از بندگان خدا، در جهت خشنودى خدا براى او مطرح بود.
6- و سرانجام اين كه بدان دليل به اين نام مبارك ناميده شد كه خدا به او كرامت و فضيلت بخشيده و از پليدى هاى درونى و برونى و عوارض زنانه هماره پاك و پاكيزه بود.
در مورد واژه ((بتول)) كه يكى از نام هاى بلندآوازه فاطمه است فرمود:
سميت فاطمة بالبتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دينا و حسبا.
او بتول ناميده شد بدان دليل كه در فضيلت و كمال و دين باورى و شرافت از همه زنان عصرها و نسل ها ممتاز بود.
و نيز فرمود:
لانقطاعها عن الدنيا الى الله.
((بدان جهت كه دل از زرق و برق دنيا گسسته و به خدا پيوسته داشت.
و بدان جهت كه از عادت ها و عوارض بانوان پاك و پاكيزه بود)).
7- الهام گيرنده يا همسخن فرشتگان
واژه مقدس ((محدثه))، نام ديگر ريحانه سرفراز پيامبر است.
آن حضرت بدان دليل به اين نام خوانده شد كه بسان مريم، مام ارجمند مسيح، همسخن فرشتگان بود و آنان با او به گفت و شنود مى پرداختند و به او حديث مى گفتند؛ درست همان گونه كه به مريم.
از ششمين امام نور آورده اند كه مى فرمود: فاطمه را بدان جهت ((محدثه)) ناميده اند كه فرشتگان از آسمان فرود آمده، با او گفتگو مى كردند؛ همان گونه كه با ((مريم))؛ و همان گونه كه او را ندا مى دادند، به فاطمه (عليها السلام) نيز ندا دادند كه:
((هان اى فاطمه! خدا تو را برگزيد و پاك و پاكيزه ساخت و تو را بر همه زنان گيتى برترى بخشيد.هان اى فاطمه! در پيشگاه پروردگارت خضوع كن و سجده بجا آور و با ركوع كنندگان ركوع نما.))
انما سميت فاطمة ((محدثه)) لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادى مريم بنت عمران فتقول الملائكة: يا فاطمة! ان الله اصطفاك و طهرك واصطفاك على نساء العالمين، فتحدثهم و يحدثونها...(14).
سخن گفتن فرشتگان با ريحانه پيامبر براى كسانى كه با شخصيت والاى او آشنا هستند، چيز عجيبى نيست؛ چرا كه به صراحت قرآن شريف، فرشتگان افزون بر پيام آوران بارگاه خدا، با ديگر شايستگان بارگاه او نيز ممكن است همسخن شوند و براى آنان پيام آورند.
مگر به صراحت قرآن شريف، فرشتگان با مريم سخن نگفتند؟(15)
مگر نويد برگزيدگى، پاكى و برترى او را بر زنان روزگار خويش به او ندادند؟
مگر آنان با ساره، همسر ابراهيم، پدر توحيدگرايان گفتگو نكرده و نويد ولادت اسحاق و پس از آن، يعقوب را به او ندادند؟(16)
و مگر پيام خدا را به مام ارجمند موسى، پس از ولادت و به خطر افتادن جان گرامى اش از سوى دستگاه پليد استبداد را براى او نياوردند كه چه تدبيرى بينديشد؟(17)
آيا اينان پيامبران خدا بودند؟
روشن است كه هرگز!
اينان، نه پيامبر بودند و نه صاحب رسالت و دعوت، بلكه اين افتخار را يافتند كه ((محدثه)) و همسخن فرشتگان شوند؛ همان كسانى كه به بيان قرآن، نه در شمار پيامبران قرار دارند و نه رسولان؛(18) بلكه بزرگان و شايستگان و برجستگانى هستند كه به آنان حديث مى شود و به گونه اى الهام مى گيرند و حقايق را دريافت مى دارند.
و ريحانه ارجمند پيامبر سالار و سرور اين چهره هاى پرشكوه و برجسته امت ها بود، فرشتگان با او همسخن مى شدند و رازهاى معنوى و آسمانى به او مى گفتند و سخنان جان بخش او را مى شنيدند.
علامه امينى در اين مورد مى نويسد: دانشوران و دانشمندان امت از شيعه و سنى، بر اين باورند كه در امت پيامبر نيز بسان امتها و جامعه هاى پيشين، چهره هاى درخشانى بوده اند كه به آنان الهام مى گشت و حديث گفته مى شد و آنان ((محدث)) بودند و پيامبر نيز از اين حقيقت خبر داد.تنها چيزى كه هست، سخن در مصداق چنين كسانى است كه از ديدگاه رهروان راه خاندان وحى و رسالت، اميرمؤمنان و يازده فرزند آن حضرت كه امامان خاندان پيامبر هستند، دانشوران و دانشمندان و ((محدث)) مى باشند و ريحانه پيامبر، فاطمه نيز ((محدثه)) است، اما پيامبر نيست.(19)

ادامه مطلب

از ششمين امام نور آورده اند كه در اشاره به اين حقيقت فرمود:
منا من ينكت فى قلبه، و منا من يقذف و منا من يخاطب (20)
برخى از ما كسانى هستند كه به لطف خدا حقايقى كه بر ديگران پوشيده است، در قلب آنان روشن مى شود و درمى يابند و به برخى الهام مى گردد و حقايق بر گستره جانشان تجلى مى كند و پاره اى ديگر مورد خطاب قرار مى گيرند و با آنان سخن گفته مى شود.
ريحانه ارجمند پيامبر نام هاى بلندآوازه ديگرى نيز دارد كه هر كدام نمايشگر بعدى از ابعاد پرشكوه شخصيت اوست.نام هايى چون: ((عذراء))، ((راضيه))، ((زكيه))، ((طيبه))، ((مباركه))، ((صفيه))، ((عابده))، ((ساجده))، ((مريم كبرى))، ((هانيه))و...كه همگى آسمانى هستند و پيامبر با الهام از بارگاه خدا، آن دخت بهشت را به اين نام ها خوانده است.در روايات رسيده، شمار اين نام ها از بيست نام نيز مى گذرد كه هر كدام بيانگر گوشه اى از عظمت وصف ناپذير و بى همانند آن در يگانه و آن كوثر نورافشان است و ما به دليل پرهيز از گستردگى بحث به همين اندازه بسنده مى كنيم.
لقب هاى الهام بخش ريحانه پيامبر
از آن جايى كه شخصيت والاى آن بانوى نمونه و بى نظير، داراى ابعاد گوناگون و جلوه هاى پرشكوهى بود، به تناسب آن، لقب هاى الهام بخشى نيز - كه هر كدام نمايشگر پرتوى از جمال و كمال و جلوه اى از شكوه و عظمت و بيانگر قطره اى از درياى معنويت و والايى و دانش و بينش ژرف و خردمندى و خردورزى آن حضرت است - در روايات و سخنان دانشمندان براى آن حضرت آمده است.
مهمترين القاب گرانقدر و نورانى آن پيشواى يگانه عبارتند از:
فهيمه: تجسم خرد و شعور و فهم.
حكيمه: آراسته به فرزانگى و حكمت.
عقيله: خردمند و خردورز.
عليمه: نمونه دانايى و آگاهى.
عالمه: بزرگ بانوى دانشمند و دانشور.
جليله: گرانقدر و بزرگوار.
معظمه: گرامى و باعظمت.
محتشمه: دارنده حشمت و حرمت بسيار.
معصومه: آراسته به مقام والاى عصمت.
جميله: زيباى ظاهر و باطن.
مطهره: پاك و پاكيزه از هر نقطه منفى و نازيبا.
صفيه: برگزيده بارگاه خدا.
صابره: شكيبا و پرصلابت در برابر توفان ها.
شريفه: پر شرافت.
رشيده: دارنده شخصيت كامل و جامع.
كريمه: گرانقدر و گرامى.
سيده: بانوى راستين.
عفيفه: سمبل عفاف و پاكى.
رحيمه: پر مهر و بامحبت.
حانيه: دلسوز فرزندان خويش و جامعه.
منصوره: يارى شده بارگاه دوست.
عابده: پرستشگر خدا.
زاهده: پارساى واقعى.
قوامه: نيايشگر و شب زنده دار.
صوامه: بسيار روزه گير.
حنانه: بسيار غمخوار و خيرخواه.
شفيقه: پرمهر و دلسوز.
بره: شايسته كردار.
عطوفه: پرعاطفه و پرمهر.
ممتحنه: آزمايش شده بارگاه حق.
كوثر: سرچشمه خير و بركت.
قانعه: حق شناس و كم توقع.
عذراء: هماره دوشيزه.
مغصوبه: بزرگ پيشوايى كه حقوقش به غارت رفت.
مظلومه: بزرگ عدالتخواهى كه بر او بسيار ستم شد.
بنت الصفوه: دخت برگزيده و شايسته.
ركن الهدى: پايه و اساس هدايت.
موطن الهدى: جايگاه بلند هدايت.
صفوة ربها: برگزيده بارگاه پروردگار خويش.
سيدة النساء: سالار بانوان گيتى.
نور سماوى: نور آسمانى.
درة بيضاء: گوهر نورافشان.
بدر تمام: ماه شب چهاردهم.
جوهرة العزة و الجلال: گوهر تابناك عزت و شكوه.
غرة غراء: سپيدروى درخشنده.
سر العظمة: راز بزرگى و رمز عظمت.
عالية المحل: بلند جايگاه.
شفيعة العصاة: شفاعتگر گناهكاران در روز رستاخيز.
سر الله: راز نهانى عظمت خدا.
ولية الله: دوست خالص خدا.
حبيبة الله: محبوب بارگاه خدا.
عين الله: چشم حق بين خدا.
مشكوة نور الله: جايگاه و چراغدان نور خدا.
آية النبوة: نشان رسالت و نبوت.
دوحة النبى: شاخسار پيامبر.
روح ابيه: روح و روان پدر.
بنت المصطفى: دخت پيامبر برگزيده.
قرة عين الرسول: نور ديده پيامبر.
بضعة المصطفى: پاره وجود پيامبر.
مهجة قلب المصطفى: خون قلب و مايه حيات پيامبر برگزيده.
بقية المصطفى: بازمانده پيامبر.
بقية النبوة: يادگار رسالت.
زوجة الوصى: همتا و همپرواز جانشين راستين پيامبر.
قرار قلب امها: آرام بخش دل مادر.
جمال الاباء: سرمايه جمال و زيبايى پدران روزگار.
شرف الابناء: مايه افتخار و مباهات و شرف فرزندان.
كعبة الامال: كعبه آمال آرزومندان.
مجهولة القدر: بزرگ پيشوايى كه قدرش ناشناخته ماند.
المظلوم زوجها: بزرگ بانويى كه بر همپروازش ناجوانمردانه ستم رفت.
رضيض الصدر: همو كه سينه اش در هم كوبيده شد.
مغصوبة الحق: همو كه حقوقش پايمال شد.
المقتول ولدها: همو كه فرزندش به شهادت رسيد.
خفى القبر: آن بزرگ قهرمان رادى و سرفرازى كه مزارش نهان است (21).
قطره اى از درياى بى كران
در جامعه عرب رسم بر اين بود كه افزون بر گزينش نام و نشان براى كودكان، پس از رشد و كمال به تناسب شخصيت شان، براى آنان ((كنيه)) نيز برمى گزيدند؛ كه كنيه مردان با واژه ((اءب)) آغاز مى شد و از زنان با واژه ((اءم)).
دخت ارجمند پيامبر افزون بر اين نام ها و نشانه ها كه هر كدام قطره اى از اقيانوس مواج شكوه و عظمت او را به نمايش مى نهد، داراى كنيه هاى متعددى نيز هست كه مشهورترين آنها اين كنيه هاى شش گانه است:
1- ام الحسن: مام ارجمند حسن (عليه السلام).
2- ام الحسين: مام ارجمند حسين (عليه السلام).
3- ام المحسن: مام ارجمند محسن؛ كه پيامبر اين كنيه را به او داد.
4- ام السبطين: مادر دو نواده ارجمند پيامبر.
5- ام الائمة: مام گرانمايه يازده امام راستين، از حضرت مجتبى تا امام مهدى.
6- ام الفضائل: مادر فضيلت ها و والايى ها.
7- ام ابيها: مام پرشكوه پدر.
از ششمين امام نور آورده اند كه فرمود: مام ارجمندم، فاطمه (عليها السلام)، با كنيه ((ام ابيها))، يا مام پدرش، خوانده مى شد.كانت تكنى ام ابيها(22).
شگفت انگيزترين عنوان
از ميان كنيه هاى آن بانوى فرزانه، از همه شگفت انگيزتر، آخرين آنهاست.هنگامى كه نام و عنوان يا لقب و كنيه انسان برجسته و بزرگى را شخصيت فرزانه اى چون پيامبر با الهام از بارگاه خدا برمى گزيند، بى هيچ ترديدى اين نام و عنوان، آيينه شخصيت آن انسان شايسته و وارسته است، و مى بينيم كه پيامبر ريحانه زندگى اش را ((ام ابيها)) مى خواند و او را به اين عنوان شگفت انگيز مفتخر مى سازد و اين مدال را بر سينه پر معنويت آن بانوى سرافراز مى نشاند.آيا در اين مورد انديشيده ايد كه چرا؟
به باور ما اين كار پيامبر بسان ديگر گفتار و كردارش حكيمانه است و به دلايلى او را با اين عنوان مى خواند:
1- مادر در حقيقت اصل و منشاء ظاهرى و آيينه تمام نماى وجود فرزند است و از آن جايى كه فاطمه در سيما و چهره پرشكوهش، جمال دل آراى پدر را مى نماياند، پيامبر او را مام پدرش خواند.
2- مادر شايسته و لايق از آن جايى كه رويشگاه شخصيت كودك و اصل و ريشه اين نهال است، در حقيقت نشانگر ويژگى هاى اخلاقى و انسانى فرزند نيز خواهد بود؛ و از آن جايى كه ريحانه پيامبر در گفتار و كردار،
خرد و انديشه،
شهامت و شجاعت،
پارسايى و تقوا،
ايمان و اخلاص،
دانش و بينش،
خداجويى و بشردوستى،
جمال و كمال،
آزادگى و آزادمنشى،
حق محورى و حق طلبى،
جهل ستيزى و مبارزه با ستم و استبداد و ديگر ارزش هاى والاى انسانى، شبيه ترين انسان ها به پدر گرانمايه اش بود و نسخه و ترجمان ديگرى از آن حضرت را مى نمود، پيامبر اين مدال را بر سينه او نشاند و او را مام خويش ‍ خواند.
3- افزون بر اين، بدان دليل كه اين دخت وفا به گونه اى همدل، همفكر، همراه، همسنگر، دلسوز و يار و ياور پدر در فراز و نشيب هاى سخت زندگى دگرگون ساز پدر بود و به گونه اى به او عشق مى ورزيد و محبت مى كرد كه در راه آرمانهاى والا و هدفهاى بلند پدر، سر از پا نمى شناخت و در اوج فداكارى، از جان مايه مى گذاشت؛ به گونه اى كه گويى در همان حال كه دخترى دلسوز و فداكار و رهرويى آگاه و توانمند و يارى آزاده و شيفته براى پدر خويش است؛ در همان حال نقش مادرى لايق و دانا و بزرگمنش را نيز در حق پدر ايفا مى كند، پيامبر او را مام خويش خواند.
آرى، او با اين كه دخت ارجمند پدر بود، مهر و عشق و شورى نسبت به پدر نشان مى داد كه تنها از مادرى بسيار گرانمايه در حق فرزندى ارجمند ممكن است، و پيامبر نيز هر آنچه از دلسوزى و خيرخواهى و عواطف پاك و جوشان مادرى ممكن است، همه را در وجود شكوهبار او مى ديد.
4- بدان جهت كه زنان پيامبر، مادر مردم با ايمان خوانده شدند، ريحانه پيامبر نيز كه برترين بانوى جهان هستى است، مام پرشكوه ترين پيامبر خدا عنوان يافت تا مبادا يكى از آنان دستخوش غرور و پندار گردد و يا كسى آنان را همرديف آن دخت بهشت تصور كند.
5- و سرانجام اين كه بدان جهت كه آن بانوى سرافراز، اصل درخت امامت راستين و مايه و اساس ادامه راه و رسم عدالت خواهانه و انسان دوستانه و آسمانى پيامبر بود، آن حضرت او را مام ارجمند خويش خواند.
--------------------------------
1-بحارالانوار، ج 43، ص 461.
2-بحار الانوار، ج 43، ص 2؛ دلائل الامامه، ص 8.
3-سوره آل عمران، آيه 39.
4-عوالم العلوم، ص 31.
5-عوالم العلوم، ص 33؛ بحار، ج 10، ص 15.
6-عوالم العلوم، ص 21.
7-عوالم العلوم، ص 22.
8-الرياض النضرة، ج 2، ص 202.
9-بحارالانوار، ج 43، ص 105.
10-سوره احزاب، آيه 33.
11-اسد الغابة، ج 2، ص 12، تذكرة الائمة، ص 233، تفسير كبير، ج 2، ص 700، تفسير كشاف، ج 1، ص 193.
12-اسد الغابة، ج 2، ص 12؛ تفسير كبير، ج 2، ص 700؛ تفسير كشاف، ج 1، ص 193.
13-ميزان الاعتدال، ج 2، ص 29.
14-كافى، ج 1، ص 182؛ بحار، ج 43، ص 78.
15-سوره آل عمران، آيه 43-42.
16-سوره هود، آيه 73-71.
17-سوره قصص، آيه 7؛ سوره طه، آيه 38.
18-بحار، ج 43، ص 79؛ عوالم، ج 11، ص 155.
19-الغدير، ج 5، ص 49-42.
20-بحار الانوار، ج 43، ص 80.
21-براى آگاهى بيشتر به دو كتاب: الجنة العاصمة، ص 66 و بهجة قلب المصطفى، مراجعه فرماييد.
22-اسد الغابة، ج 5، ص 520؛ استيعاب، ج 2، ص 752.
--------------------------
على كرمى فريدنى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page