تفكر كن در امر نحل يعنى مگس عسل و اجتماع آنها در ساختن عسل و مهيا گردانيدن خانه هاى مسدس (1) و دقايق زيركى كه در آن به كار رفته. به درستى كه چون در عمل تاءمل نمائى در نهايت غرابت و لطافت است و عمل آورنده اش در غايت شرافت و لطافت و منفعت، و فاعلش را كه ملاحظه مى كنى در نهايت نادانى و غباوت است كه خود را ادراك نمى تواند كرد چه جاى امور ديگرى.(2) پس اين امر دليل است در نهايت وضوح بر آن كه صواب و حكمت در اين صنعت از زنبور نيست، بلكه از عالم به جميع امور و مقدر كل مقدور است كه طبع آن حيوان را بر اين صنايع غريبه مجبول گردانيده و براى مصالح بنى آدم آن را مسخر گردانيده.
--------------------------------------------
1-مسدس: شش ضلعى.
زنبور عسل به لانه خويش
2-مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار ج 3، ص 110 در ارتباط با اين فراز مى نويسد: اين قسمت حديث دلالت دارد بر اينكه حيوانات، كليات را درك نمى كنند.
استاد علامه طباطبائى - عليه رضوان البارى - در حاشيه خود مى نويسند: دو نكته در اينجا وجود دارد: اول ادراك كردن و نكردن كليات. دوم: فكر و انديشه؛ يعنى از نتيجه، مقدمات و از مقدمات به نتيجه رسيدن، و داشتن نيروى تفكر. آنچه از حديث استفاده مى شود و اختصاص قوه تفكر به انسان و محروميت حيوان از آن است و اما اصل فكر و ادراك كليات معلوم نيست كه مخصوص انسان بوده و حيوان از آن محروم باشد.
-----------------------------------------
مفضل بن عمر
ترجمه: علامه محمد باقر مجلسى