باب بيست و نهم نوحه سرائى طائفه جن بر حسين بن على عليه السلام

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

الباب التاسع و العشرون نوح الجن على الحسين بن على عليه السلام
متن:
حدثنى محمد بن جعفر القرشى الرزاز، عن محمد بن الحسين بن ابى الخطاب، عن نصر بن مزاحم، عن عمر بن سعد، عن عمرو بن ثابت، عن حبيب بن ابى ثابت، عن ام سلمة زوجة النبى صلى الله عليه و آله قالت: ما سمعت نوح الجن منذ قبض الله نبيه الا الليلة، و لا ارانى الا و قد اصبت با بنى الحسين، قالت: و جاءت الجنية منهم و هى تقول:
ايا عيناى فانهملا فمن يبكى على الشهداء بعدى
على رهط تقودهم المنايا الى متجبر من نسل عبد

باب بيست و نهم نوحه سرائى طائفه جن بر حسين بن على عليه السلام
ترجمه:
(حديث اول)
محمد بن جعفر قريشى رزاز، از محمد بن الحسين بن ابى الخطاب، از نصر بن مزاحم، از عمر بن سعد، از عمرو بن ثابت، از حبيب بن ابى ثابت، ازام سلمه همسر نبى اكرم صلى الله عليه و آله وى گفت:
از زمانى كه خداوند منان روح نبى اكرم صلى الله عليه و آله را قبض فرمود نوحه سرائى طافه جن را نشنيدم مگر همان شب (شب رحلت نبى اكرم صلى الله عليه و آله) و نديدم ايشان را مگر وقتى كه به مصيبت فرزندم حسين عليه السلام مبتلا شدم. ام سلمه مى فرمايد:
در همان زمان جنيه از طائفه جن آمد در حالى كه مى گفت: اى دو چشم من با شدت و زارى گريه كنيد، زيرا بعد از من چه كسى بر شهداء بگريد.
زارى كنيد بر گروهى كه مرگ آنها را به سوى ستمگرى از نسل بنده و غلام مى برد.
متن:
حدثنى ابى رحمه الله عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن ابراهيم بن عقبة، عن احمد بن عمرو بن مسلم، عن الميثمى (قال: خمسة من اهل الكوفة ارادو نصر الحسين بن على عليه السلام فمروا بقرية يقال لها: شاهى اذا اقبل عليهم رجلان: شيخ و شاب فسلما عليهم، و فقال الشيخ: انا رجل من الجن و هذا ابن اخى اردنا نصر هذا الرجل المظلوم، قال: فقال لهم الشيخ الجنى: قد رايت رايا فقال الفتية الانسيون: و ما هذا الراى الذى رايت؟ قال: رايت ان اطير فاتيكم بخبر القوم فتذهبون على بصيرة، فقالوا له: نعم ما رايت، قال: فغاب يومه و ليلته فلما كان من الغد هم بصوت يسمعونه و لا يرون الشخص و هو يقول:
و الله ما جئتكم حتى بصرت به با لطف منعفر الخذين منحورا
وحوله فتية تدمى نحورهم مثل المصابيح يملون الدجى نورا
و قد حثثت قلوصى كى اصادفهم من قبل ما ان يلاقوا الخرد الحورا
كان الحسين سراجا يستضاء به الله يعلم انى لم اقل زورا
مجاورا لرسول الله فى غرف و للبتول و للطيار مشرورا
فاجابه بعض الفتية من الانسيين يقول:
اذهب فلازال قبر انت ساكنه الى القيمة يسقى الغيث ممطورا
وقد سلكت سبيلا انت سالكه وقد شربت بكاس كان مغزورا
و فتية فرغوا الله انفسهم و فارقوا المال و الاحباب و الدورا

ترجمه:
(حديث دوم)
پدرم رحمة الله عليه، از سعد بن عبد الله، از يعقوب بن يزيد، از ابراهيم بن عقبه، از احمد بن عمرو بن مسلم، از ميثمى نقل كرده كه وى گفت:
پنج تن از اهل كوفه به قصد يارى حسين بن على عليه السلام حركت كردند و به قريه اى رسيدند كه به آن شاهى مى گفتند پس دو نفر يكى پير و ديگرى جوان جلوى آنها آمده و به ايشان سلام كردند پيرمرد گفت:
من مردى از طائفه جن هستم و اين جوان برادر زاده من بوده و ما قصدمان يارى نمودن به اين مظلوم (يعنى حسين بن على عليه السلام) مى باشد.
پيرمرد جنى سپس به ايشان گفت: من پيشنهادى دارم.
جوانى از اين پنج نفر در جوابش گفت: پيشنهادت چيست؟
پيرمرد جنى گفت: پيشنهادم اين است كه من پرواز كرده بروم و سپس خبر اين گروه را بياورم تا شما با بصيرت به طرف مقصدتان برويد.
ايشان در جوابش گفتند: خوب پيشنهادى است.
راوى مى گويد:
پيرمرد جنى يك روز و يك شب از نظر ايشان غئب بود پس فرداى آن روز ايشان صدائى شنيدند بدون اينكه صاحب آن را ببينند، صدا اين بود:
به خدا قسم نيامدم نزد شما مگر آنكه خود ديدم، در زمين طف كه سرى بريده و دو گونه هايش به خاك آلوده بود.
و اطرافش جوانانى افتاده كه حلقومشان خون جارى بود نظير چراغ هائى كه تاريكى و ظلمت را بر طرف كرده اند.
پيوسته ناقه خود را دواندم تا قبل از آنكه ايشان با حوريه هاى باكره ملاقات كنند مصادف گردم.
حسين عليه السلام چراغى فروزان بود و خدا مى داند كه من در اين گفتار دروغ نمى گويم.
حسين عليه السلام در غرفه هاى بهشت مجاور رسول خدا صلى الله عليه و آله و بتول عليه السلام و جعفر طيار بوده در حالى كه شادمان و مسرور مى باشد.
بعضى از جوانان در جواب آن صدا گفتند:
برو پس پاينده و جاويد باد قبرى كه تو ساكن آن هستى تا قيامت باران بر آن ببارد.
پيمودم راهى را كه تو نيز راهرو آن بودى و نوشدم با كاسه اى كه بسيار فراخ و نيز پيمودم راهى را كه جوانانى در اين راه جان خودشان را تسليم خدا نموده و از مال و دوستان و خانه هايشان جدا گرديدند.
متن:
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم، عن سلمة بن الخطاب قال: حدثنى عمر بن سعد؛ و عمرو بن ثابت، عن ابى زياد القندى قال: كان الجصاصون يسمعون نوح الجن حين قتل الحسين عليه السلام فى السحر بالجبانة و هم يقولون:
مسح الرسول جبينه فله بريق فى الخدود
ابواه من عليا قريش جده خير الجدود

ترجمه:
(حديث سوم)
حكيم بن داود بن حكيم ازام سلمة بن خطاب نقل كرده كه وى گفت:
عمر بن سعد و عمرو بن ثابت از ابى زياد قندى برايم نقل نمود، وى گفت:
زمانى كه حضرت امام حسين عليه السلام شهيد شدند گچ كارها در وقت سحر نوحه سرائى هاى طائفه جن را در قبرستان ميش نيدند، ايشان مى گفتند:
رسول خدا صلى الله عليه و آله پيشانى او را دست كشيد پس در رخش نورى ساطع است.
پدر و مادرش از برترين افراد قريش بوده، جد بزرگوارش بهترين جدها است.
متن:
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم، عن سلمة بن الخطاب قال: قال عمر بن سعد: حدثنى الوليد بن غسان عمن حدثه (قال: كانت الجن تنوح على الحسين بن على عليه السلام تقول:
لمن الابيات بالطف على كره بنينه تلك ابيات الحسين يتجاوبن الرنينة

ترجمه:
(حديث چهارم)
حكيم بن داود بن حكيم از سلمة بن خطاب نقل كرده كه وى گفت:
عمر بن سعد گفت: وليد بن غسان از كسى كه برايش نقل نمود برايم حديثى چنين نقل كرد وى گفت:
طائفه جن بر حسين بن على ع نوحه سرائى كرده و مى گفتند:
اين اشعار و ابيات كه در سرزمين طف در ترسيم بلاهاى وارده بر فرزندانش سروده شده از كيست؟
اين ابيات حسين عليه السلام را صداهاى حزين و همراه با گريه پاسخ خواهند داد.
متن:
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم، عن سلمة قال: حدثنى ايوب بن سليمان بن ايوب الفزارى عن على بن الحزور (قال: سمعت ليلى و هى تقول: سمعت نوح الجن على الحسين بن على عليه السلام و هى تقول:
يا عين جودى بالدموع فانما يبكى الحزين بحرقة و تفجع
يا عين الهاك الرقاب بطيبة من ذكر آل محمد و توجع
باتت ثلاثا بالصعيد جسومهم بين الوحوش كلهم فى مصرع

ترجمه:
(حديث پنجم)
حكيم بن داود بن حكيم از سلمة نقل كرده كه وى گفت:
ايوب بن سليمان بن ايوب الفزارى، از على بن حزور برايم نقل كرد از ليلى شنيد كه وى گفت:
نوحه سرائى طائفه جن بر حسين بن على عليه السلام را شنيدم كه مى گفتند:اى چشم اشك بريز، زيرا مى گريد شخص حزين با سوز و دلتنگى.اى چشم مردم به واسطه خوشى و خوش گذرانى تو را از ياد آل محمد صلى الله عليه و آله و هم دردى با ايشان بازداشته و غافل كرده اند.
سه شب را آل محمد صلى الله عليه و آله به روز آورده در حالى كه ابدان طاهره آنها روى خاك بين حيوانات وحشى بوده و جملگى در قتلگاه افتاده اند.
متن:
حدثنى ابى رحمة الله عن سعد بن عبد الله، عن محمد بن الحسين، عن نصر بن مزاحم، عن عبد الرحمن بن ابى حماد، عن ابى ليلى الواسطى، عن عبد الله بن حسان الكنانى قال: بكت الجن على الحسين بن على عليه السلام فقالت:
ماذا تقولون اذ قال النبى لكم ماذا فعلتم و انتم آخر الامم؟
باهل بيتى و اخوانى و مكرمتى من بين اسرى و قتلى ضرجوا بدم؟

ترجمه:
(حديث ششم)
پدرم رحمة الله عليه، از سعد بن عبد الله، از محمد بن الحسين، از نصر بن مزاحم، از عبد الرحمن بن ابى حماد، از ابى ليلى واسطى، از عبد الله بن حسان كنانى نقل كرده كه وى گفت:
طائفه جن بر حضرت حسين بن على عليه السلام گريسته و گفتند:
چه خواهيد گفت زمانى كه نبى اكرم صلى الله عليه و آله به شما بفرمايد:
شما كه آخرين امت ها مى باشيد چه كرديد با اهل بيت و برادران و خويشان من، برخى را اسير و بعضى را كشته و آلوده به خون خود كرديد.
متن:
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم قال: حدثنى سلمة قال: حدثنى على ابن الحسن، عن معمر بن خلاد، عن ابى الحسن الرضا عليه السلام قال: بينهما الحسين عليه السلام يسير فى جوف الليل و هو متوجه الى العراق و اذا برجل يرتجز و يقول:
و حدثنى ابى رحمه الله عن سعد بن عبد الله، عن احمد بن محمد بن عيسى عن معمر بن خلاد، عن الرضا عليه السلام مثل الفاظ سلمة، قال: و هو يقول:
يا ناقتى لا تذعرى من زجرى و شمرى قبل طلوع الفجر
بخير ركبان و خير سفر حتى تحلى بكريم النجر
بماجد الجد رحيب الصدر اتى به الله لخير امر
ثمت ابقاه بقاء الدهر
فقال الحسين بن على عليه السلام
سامضى و ما بالموت عار على الفتى اذا مانوى حقا و جاهد مسلما
و آسى الرجال الصالحين بنفسه و فاروق مثبورا و خالف مجرما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم كفى بك ذلا ان تعيش و ترغما

ترجمه:
(حديث هفتم)
حكيم بن داود بن حكيم مى گويد:
سلمه برايم نقل نمود و گفت:
على بن حسن، از معمر بن خلاد، از ابى الحسن الرضا عليه السلام نقل نمود كه آن حضرت فرمودند:
هنگامى كه حضرت امام حسين عليه السلام در دل شب حركت كرده و بطرف عراق متوجه شدند در راه به شخصى برخوردند كه رجز مى خواند و مى گفت:
و پدرم رحمة الله عليه از سعد بن عبد الله، از احمد بن محمد بن عيسى، از معمر بن خلاد نقل كرد كه وى از حضرت رضا عليه السلام عين الفاظ سلمه را حكايت نمود، وى گفت آن مردى كه رجز مى خواند مى گفت: اى شتر خوف و هراس مكن از زجر و نهى من و سرعت كن و بشتاب پيش از آنكه صبح طلوع كند.
تا برسانى من را به بهترين سوار و بهترين سفر و به كسى كه اصل و نسبش كريم و جدش بزرگ و سنه اش فراخ و با ظرفيت است، خداوند بواسطه بهترين اعمال او را اجر و ثواب دهد و سپس تا مادامى كه روزگار باقى است خداوند او را باقى بدارد.
سپس حضرت حسين بن على عليه السلام فرمودند:
عنقريب از اين روزگار و دنيا مى گذرم و مرگ بر جوانمرد ننگ و عار نيست زمانيكه عزم و نيتش حق بوده و در حالى كه مسلمان است جهاد كند.
مرگ بر جوانمرد عار نيست زمانى كه با مردان صالح و نيكوكار به مواسات رفتار كرده و از شخص معذب و هلاك شده فاصله گرفته و با مجرم و ستمكار به مخالفت برخيزد.
بنابر اين اگر زنده ماندم پشيمان نيستم و اگر مرگ مرا دريافت ملامت زده نخواهم بود ولى همين خوارى و ذلت براى تو كافى است كه زندگانى مى كنى و مرتكب اعمال ناپسند مى گردى.
متن:
حدثنى ابى رحمه الله و جماعة مشايخى، عن سعد بن عبد الله بن ابى خلف، عن محمد بن يحيى المعاذى قال: حدثنى الحسين بن موسى الاصم، عن عمرو، عن جابر، عن محمد بن على عليه السلام قال: لما هم الحسين عليه السلام بالشخوص عن المدينة اقبلت نساء بنى عبد المطلب فاجتمعن للنياحة مشى فيهن الحسين عليه السلام فقال: انشد كن الله ان تبدين هذا الامر معصية لله و لرسوله، فقالت له نساء بنى عبد المطلب: فلمن نستبقى النياحة و البكاء فهو عندنا كيوم مات فيه رسول الله صلى الله عليه و آله و على، و فاطمة و رقية و زينب وام كلثوم؟!! فننشدك الله جعلنا الله فداك من الموت، يا حبيب الابرار من اهل القبور، و اقبلت بعض عماته تبكى و تقول: اشهد يا حسين لقد سمعت الجن بنوحك و هم يقولون:
فان قتيل الطف من آل هاشم ازل رقابا من قريش فذلت
حبيب رسول الله لم يك فاحشا ابانت مصيبتك الانوف و جلت
و قلن ايضا:
بكو حسينا سيدا و لقتله شاب الشعر

و لقتله زلزلتم و لقتله انخسف القمر

و احمرت آفاق السماء من العشية و السحر

و تغبرت شمس البلاد بهم و اظلمت الكور

ذاك ابن فاطمة المصاب به الخلائق و البشر

اورثتنا ذلا به جدع الانوف مع الغرر

ترجمه:
(حديث هشتم)
پدرم رحمة الله عليه و جماعتى از اساتيدم، از سعد بن عبد الله بن ابى خلف، از محمد بن يحيى معاذى نقل كرده اند كه وى گفت:
حسين بن موسى اصم از عمرو، از جابر، از حضرت محمد بن على عليه السلام نقل كرد كه آن حضرت فرمودند:
هنگامى كه حضرت حسين عليه السلام با افراد و نفرات از مدينه آهنگ خروج نمودند زنان بنى عبد المطلب پيش آمده پس براى نوحه سرائى و گريستن اجتماع نمودند، امام حسين عليه السلام در ميان ايشان راه مى رفتند و مى فرمودند:
شما را به خدا سوگند مى دهم كه معصيت خدا و رسولش را نكرده و نوحه سر نداده و آشكارا نگرييد.
زنان بنى عبد المطلب محضر مباركش عرضه داشتند: پس براى چه كسى نوحه گريه را ذخيره نمائيم امروز مانند روزى است كه در آن رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفتند و همانند روزى است كه حضرت على و فاطمه عليه السلام از دنيا رحلت نمودند و همچون روزى است كه رقيه و زينب وام كلثوم (دختران رسول خدا صلى الله عليه و آله) ارتحال نمودند؟!
فدايت شويم تو را به خدا سوگند كه از مرگ كناره بگيراى دوست خوبان از اهل قبور و سپس برخى از عمه هاى آن حضرت جلو آمده در حالى كه مى گريست عرض كرد: اى حسين شاهد باش شنيدم صداى جنيان را كه براى شما نوحه سرائى كرده و مى گويند:
همانا مقتول و كشته شده در سرزمين طف از آل هاشم است كه پست ترين و ذليل ترين مردم از قريش او را مقتول ساخته است.
حبيب رسول خدا بد نبود، مصيبت تو بينى ها را بريده حقير نموده است.
و زنان بنى عبد المطلب نيز گفتند:
براى حسين كه سرور و آقاى همه است گريه كنيد و بخاطر شهادتش موى ها سفيد شد.
بخاطر شهادتش به زلزله مبتلا شديد، بخاطر شهادتش ماه گرفته شد.
بخاطر شهادتش افق آسمان در غروب و سحر گرديدم
بخاطر شهادتش خورشيد شهرها و نور آن كدر شد و مساكن و منازل تاز و ظلمانى گرديد او فرزند فاطمه ايست كه از خلائق و بشر به مصيبت گرفتار گرديد.
بواسطه شهادت و قتل آن جناب خوارى به ما رسيده و به سبب آن بينى ها قطع و به هلاكت افتاده ايم.
متن:
حدثنى ابى رحمه الله و جماعة مشايخى، عن سعد بن عبد الله، عن محمد بن يحيى المعاذى، عن عباد بن يعقوب، عن عمرو بن ثابت، عن عمر (و) بن عكرمة قال: اصبحنا صبيحة قتل الحسين عليه السلام بالمدينة فاذا مولى لنا يقول: سمعنا البارحة مناديا ينادى و يقول:
ايها القاتلون ظلما حسينا ابشروا بالعذاب و التنكيل
كل اهل السماء يدعو عليكم من نبى و ملاك و قبيل
قد لعنتم على لسان بن داو دو ذى الروح حامل الانجيل

ترجمه:
(حديث نهم)
پدرم رحمة الله عليه و جماعتى از اساتيدم، از سعد بن عبد الله از محمد بن يحيى معاذى، از عباد بن يعقوب، از عمرو بن ثابت، از عمرو بن عكرمه نقل كرده اند كه وى گفت:
بامداد روزى كه حضرت حسين بن على عليه السلام شهيد شدند ما در مدينه صبح نموديم در اين هنگام غلامى كه داشتيم گفت: شب گذشته شنيديم منادى نداء مى كرد و مى گفت: اى كسانى كه حسين را از روى ستم و جور كشتيد بشارت باد شما را به عذاب و عقوبتى سخت.
تمام اهل آسمان شما را نفرين مى كنند، چه انبياء و چه فرشتگان و چه كارگذاران.
بر زبان ابن داود و عيسى بن مريم كه صاحب روح و حامل انجيل بوده لعن شده ايد.
متن:
حدثنى حكيم بن داود بن حكيم، عن سلمة بن الخطاب قال: حدثنى عبد الله بن محمد بن سنان، عن عبد الله بن القاسم بن الحارث، عن داود الرقى قال: حدثتنى جدتى ان الجن لما قتل الحسين عليه السلام بكت عليه بهذه الابيات:
يا عين جودى بالعبر و ابكى فقد حق الخبر

ابكى ابن فاطمة الذى ورد الفرات فما صدر

الجن تبكى شجوها لما اتى منه الخبر

قتل الحسين و رهطه نعسا لذلك من خبر

فلا بكينك حرقة عند العشاء و با لسحر

و لابكينك ما جرى عرق و ما حمل الشجر

ترجمه:
(حديث دهم)
حكيم بن داود بن حكيم از سلمة بن خطاب نقل كرده كه وى گفت:
عبد الله بن محمد بن سنان، از عبد الله بن قاسم بن حارث، از داود رقى برايم نقل كرد و گفت:
جده ام حكايت نمود كه وقتى حضرت حسين عليه السلام شهيد شدند طائفه جن بر آن حضرت گريسته و اين ابيات را مى خواند:
اى چشم اشك بريز و گريه كن پس محققا خبر شهادت حضرت حسين عليه السلام حق و راست مى باشد.
گريه كن براى فرزند فاطمه كه به فرات داخل شد و از آن برنگشت.
جن براى حزن و غم فاطمه مى گريد زمانى كه از حسين عليه السلام خبر شهادتش برسد.
حسين عليه السلام و يارانش كشته شدند، افسوس از چنين خبرى.
صبح و شام البته برايت اشك سوزان مى ريزم.
البته البته آن قدر برايت اشك بريزم كه ريشه ها را روان و درختان را ببرد.
----------------------------------------------------------------------------------------
نام مولف: ابى القاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن قولويه القمى
نام مترجم: سيد محمد جواد ذهنى تهرانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page