در قرآن آمده است «اسرافيل» در صور ميدمد و بر اثر آن همة جانداران جان ميسپارند. پس از مدتي، كه مقدارش معلوم نيست، دوباره در «صور» ميدمد و آنگاه همة مردها زنده و در صف محشر حاضر ميشوند.
و نفخ في الصور فصعق من في السموات و من في الارض الا من شاء الله ثم نفخ فيه اخري فأذا هم قيام ينظرون.(1)
در صور دميده ميشود و آنگاه هركه در زمين و آسمان است در كام مرگ فروميرود جز آنكه خداي تعالي او را خواسته باشد. سپس براي بار ديگر در آن دميده ميشود و آنگاه خلايق همه برخيزند و (به واقعة محشر) چشم ميدوزند.
نظير اين آيه در قرآن بسيار است. مثلاً در سوره يس از «نفخ صور» به «صيحه واحده» ياد كردهاست.
معناي دميدم در صور
ظاهراً روايات و آيات به اين معنا اشاره دارد كه «اسرافيل»، كه موكل دميدن در «صور» است، در چيزي- صور- ميدمد و زندگان ميميرند وبا دميدني ديگر همة مردگان زنده ميشوند. ولي، شايد« دميدن صور»معنائي كنائي داشته باشد. يعني «دميدن درصور» كنايه از بيدار كردن، خبر دادن و آماده كردن مردم باشد، زيرا براي اين كار معمولاً از «شيپور» يا «طبل» استفاده ميشو و شايد بدين معنا باشد كه حضرت اسرافيل به اذن خدا خطاب به خلايق ميگويد:«بمير» و آنگاه همة خلايق ميميرند. بار ديگر ميگويد:«زنده شويد» و آنگاه همه زنده ميشوند، يعني ممكن است كه مراد از دميدن«گفتن» باشد.(2)
كيفيت دميدن
آنچه از آيات و روايات اهلبيت استفاده ميشود اين است كه «دميدن در صور» از مسلمات اسلام است. در تفسير علي بن ابراهيم(رحمه الله) روايتي نقل شده كه علامه مجلسي، عليه الرحمه، نيز آن را در جلد ششم «بحار» نقل كرده است. راوي گويد: خدمت امام چهارم(علیه السلام) بودم، ايشان فرمودند:« وقتي كه هنگام برپا شدن قيامت فرا رسد، پروردگار عالم به«اسرافيل» دستور ميدهد كه در صور بدم. او در صور ميدمد و عالم هستي جان ميبازد و غير از حضرت اسرافيل هر انچه در آسمانها و زمين است به كام مرگ فرو خواهند رفت. سپس خداوند به او ميفرمايد تو نيز جان به جان آفرين تسليم كن و اسرافيل هم جان ميدهد. پس از اين جريان در عالم هستي جز خدا كسي نميماند وخداوند در آن هنگام ميفرمايد:
لمن الملك اليوم لله الواحد القهار.(3)
امروز سلطنت از آن كيست؟(سپس خود پاسخ گويد) از آن خداي قاهر يكتا است.
سپس خداوند«اسرافيل» را زنده ميكند و ميفرمايد: در صور بدم. پس از دميدن وي همه زنده ميشوند،عالم قيامت و صحراي محشر بپا ميشود و همة خلايق براي حسابرسي در محضر ربوبي حاضر ميشوند.
راوي گويد: وقتي سخن بدينجا رسيد، امام شروع به گريستن كرد.
زنده شدن مردگان
گفتيم پس از آنكه بار دوم در «صور» دميده شد، مردگان زنده خواهند شد. شايد آية شريفه:
قالوا ربنا امتنا اثنتين و اوحييتنا اثنتين.(4)
اشارهاي باشد به اين معنا كه مردن اول انتقال از اين دنيا به عالم برزخ استو زنده شدن اول، چشم به عالم برزخ گشودن باشد. و مردن دوم همان اولين نفخ صور است و زنده شدن دوم، دومين دميدن در صور باشد.ظاهراً آنچه از قرآن فهميده ميشود اين است كه بعد از«نفخ صور دوم» عالم هستي زنده ميشود.
الي الله تصير الامور.(5)
سخني در روز محشر
درآيهاي ديگر قرآن ميفرمايد:
يوم ينفخ في الصور فتأتون افواجاً.(6)
روزي كه در صور دميده مي شود، مردم دسته دسته(هر كس با سيرتش) به صف محشر درآيند.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
يومئذ يصدر الناس اشتاتاً ليروا اعمالهم.(7)
روز قيامت مردم صنف صنف ميآيند تا اعمالشان را ببينند.
آن روز براي غيرمؤمن روزي است بسيار سخت زيرا:
فاذا نقر في الناقور فذالك يومئذ يوم عسير علي الكافرين غير يسير.(8)
آنگاه كه قيامت برپا شود و در صور اسرافيل دميده شود، آن روز روز بسيار سختي است. در آن روز كافران را هيچگاه راحتي و آسايش نيست.
يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزله الساعه شيء عظيم.(9)
اي مردم تقوي داشته باشيد. زيرا كه زلزله روز قيامت بسيار حادثه بزرگ و واقه سختي خواهد بود.
يوم ترينها تذهل كل مرضعه عما ارضعت و تضع كل ذات حمل خملها وتري الناس سكاري و ماهم بسكاري ولكن عذاب الله شديد.(10)
چون هنگامة آن روز بزرگ را مشاهده كنيد، هر زن شيرده طفل خود را از هول و هراس فراموش كند و هر آبستني با رحم خود بيفكند. مردم را از وحشت آن روز بيخود و سست بيني حال آنكه مست نيستند وليكن عذاب خدا دشوار است.
از قرآن دانسته ميشود كه روز محشر50 هزار سال است.
تعرج الملائكه و الروح اليه في يوم كان مقداره خمسين الف سنته.(11)
فرشتگان و «روح الامين» براي اخذ فرمان به سوي خدا بالا روند، درروزي كه مدتش50 هزار سال خواهد بود.
اما همانگونه كه قبلاً در مورد طولاني بودن زمان توضيح داديموبه نسبي بودن آن اشاره كرديم، روز قيامت نيز در نظر مؤمن طولاني نميآيد چنانكه از حديث زير استفاده ميشود،صاحب مجمع البيان در ذيل آية شريفه از رسول خدا0ص) نقل ميكند كه از حضرت دربارة طولاني بودن اين روز سؤال شد. حضرت فرمود: براي مؤمن به اندازه خواندن يك نماز است.
مواقف روز قيامت
از قرآن و روايات معلوم ميشود كه روز قيامت مواقف بسياري داريم. در قرآن آمده است كه روز قيامت50 موقف دارد كه هر موقف هزار سال است. يعني در 50 محل به حساب آنان رسيدگي ميكنند. در بعضي روايات مواقف را تا 70 هم ذكر كردهاند وشايد جمع بين روايات و آيات اين باشد كه موقفها دو قسمند« يك قسم پيش از حساب و كتاب است قسمت دوم بازپرسي و سؤال و جواب پس از حساب و كتاب.
از اينرو، در روايات ميخوانيم: اگر در پل صراط به حساب آنان رسيدگي شده باشد باز مورد بازپرسي قرار ميگيرد و رها نمي شود، تا از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، نماز و حقالناس(12) باز پرسند.
گريستن اولياء الهي از ترس مواقف
«علي بن حاتم »گفت:«مولاي ما خيلي متواضع بود، اما وقتي در جلسهاي مينشست ابهت حضرت به گونهاي بود كه ما را ياراي سخنگفتن نبود و نفسها در سينها حبس ميشد.» سپس، اضافه كرد كه: «اميرالمؤمنين، عليهالسلام در دل شب مثل مارگزيدهها به خود ميپيچيد و ميفرمود: «آه از كمي زاد و راه دراز وحشتناك» و بسيار ميگريست.(13)
مواقف دشوار
دربارة پرسشهاي مواقف، اقوال مختلفي است و همة مواقف در روايات بيان نشده است. اما آنچه آشكار است، اين است كه سه موقف بسيار سنگين در پيش است كه چون انسان از اين سه موقف به سلامت درگذرد از مواقف ديگر نيز خواهد گذشت.
اين مواقف دشوار عبارتند از:
1 ـ موقف اهل بيت(علیهم السلام):
در اين موقف كه از دشوارترين مواقف است، از محبت اهل بيت(علیهم السلام) سئوال ميشود. در اينجا اگر بتوان به پرسشها پاسخ گفت، مثل كسي است كه در بازپرسي اول پروندهاش خوب باشد.
لا تزول قدم يومالقيامه حتي يسئل عن اربع ـ عن عمره في ما افناه؟ و شبابه في ما افناه؟ و عن ماله من اين اكتسبه و في ما انفقه؟ و عن حبنا اهل البيت.(14)
هيچ بندهاي روز قيامت قدم از قدم برنميدارد مگر اينكه از چهار چيز از او سئوال شود. 1ـ زندگي خود را چگونه گذراندهايد؟ 2ـ جواني خويش را در چه راهي صرف كردهاي؟ 3ـ دارايي خود را چگونه و از چه راهي بدست آوردهاي و در چه راهي خرج كردهاي؟ (اما همة اينها مقدمة سئوال اصلي است و آن اينكه) 4ـ دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت را در دل داشتهايد يا نه؟ (البته آنهم دوستي و محبتي كه عملاً ثابت شده باشد.)
«زمحشري» و «فخرزاري» كه از علماي بزرگ اهل تسنن هستند، در ذيل آية «مودت» در سورة شوري نقل ميكنند:
الا و من مات علي بغض ال محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مات كافرا.(15)
زنهار! هر كه با كينه اهلبيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چشم از جهان فروبندد، بدرستيكه كافر از جهان رفته است.
الا ومن مات علي بعض آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) لا يشم فيه رائحه الجنه.(16)
هان؛ هر كه با كينة اهلبيت عصكت و طهارت(علیه السلام) جان سپارند، بوي بهشت را نشنود.
الا ومن مات علي حب آلمحمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مات شهيدا. الا ومن مات علي حب آلمحمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مات تائبا (مغفورا له). الا ومن مات علي حب آلمحمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بشره ملك الموت بالجنه.(17)
آگاه باشيد! هر كه با محبت اهلبيت پيامير(صلی الله علیه و آله و سلم) جان بسپارند، شهيد است، و نيز هر آنكه محبت آنها را به دل داشته باشد، چون بميرد تائب و آمرزيده است، و زنهار هر كه با محبت اهلبيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از جهان چشم پوشد بهشت بر او واجب ميشود.
2- موقف نماز:
در اين موقف از نماز سؤال ميشود چنانكه در حديث شريف آمده:
اول ما يحاسب به العبد الصلوه ان قبلت قبل ما سواها(18) (وان ردت ردت ماسواها).
نخستين چيزي كه از بنده سؤال ميشود، نماز است. اگر پذيرفته شود اعمال ديگر نيز، پذيرفته خواهد شد و چنانكه پذيرفته نشود، ديگر اعمال هم قبول نخواهد شد. اگر بنده از اين موقف به سلامت گذشت، در مواقف ديگر كارش آسان خواهد بود و چون در اين موقف درماند از همانجا غل و زنجير به پايش زنند و به دوزخش افكنند.
اما صادق، عليه السلام، هنگام رحلت همه نزديكان خواست و موضوع مهمي را با آنان در ميان گذاشت و اينچنين فرمود:
لاينال شفاعتي من استخف بصلاته، و لايرد علي الحوض لا و الله.(19)
شفاعت ما اهلبيت، شامل كسي كه نماز را سبك بشمارد نميشود. و وارونه نميشود بر ما در حوض،(نه به خدا).
3- موقف حقالناس:
در سومين موقف، كه شايد از دو موقف ديگر مشكلتر باشد، از«حقالناس» سؤال ميشود. علامة مجلسي(ره) در جلد هشتم«بحارالانوار» آية شريفه «ان ربك لبا لمرصاد» را اين گونه تفسير ميكند كه:«مرصاد به معني پل صراط است و خداوند تعالي در مرصاد است و از حقالناس سؤال ميكند و فرموده است:
«به عزت و جلالم سوگند كه از هر چه بگذرم از حق مردم نخواهم گذشت.»
در اين موقف بر خلاف مواقف ديگر، ملائكه به بازپرسي نميپردازند بلكه خداوند قهار است كه به حقالناس رسيدگي ميفرمايد و به اندازهاي در اين موقف سخت گرفته ميشود كه40 نماز مقبول را در عوض يك درهم ميگيرند!
___________________________________________________
1. سورة زمر، آيه68.
2. در اصطلاح فلسفي به زنده شدن(مرحلة دوم دميدن صور) «كن رحماني» ميگويند.
3. سورة غافر، آيه16.
4. در آن حال كفار گويند: «پروردگارا تو ما را دوباره ميراندي و باز زنده كردي»(غافر-11)
5. رجوع تمام امور آفرينش بسوي خداغ است.(شوري-53)
6. سورة نباء، آيه18.
7. سورة زلزال، آيه6.
8. سورة مدثر، آيات8 تا10.
9. البته، براي اهل ايمان روز امن و آسايش است. چنانكه قرآن ميفرمايد:
«من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ امنون.» (نمل-89)
كساني كه (در قيامت ) نيكوكار آيند،پاداش بهتر از آن يابند و از هول و هراس قيامت ايمن باشند.
10. سورة حج"، آيه1.
11. سورة معارج، آيه4.
12. در مورد حق الناس در كتاب« جبهه و جهاد اكبر» به تفضيل سخن رفته است.
13. درباره خوف و گريستن اولياء خدا از روز قيامت و... در كتاب« جبهه و جهاد اكبر» و «اخلاق فرماندهي و فرمانبرداري» سخن رفته است.
14. خصال ، شيخ صدوق، باب منشهاي چهار گانه، صفحة200(چاپ جاويدان).
15. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.
16. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.
17. تفسير كبير فخر رازي، جلد27، صفحة166.
18. بحارالانوار، جلد83، صفحة25.
19. بحارالانوار، جلد84، صفحة241- حديث27