از نظر قرآن و روايات اهلبيت(علیهم السلام) در روز قيامت گواهاني به سود يا زيان انسان شهادت ميدهند. تعداد اين گواهان از ده بيشتر است. از اين گواهان سه دسته از اهميت بيشتري برخوردارند كه در اين درس بدانها اشاره ميرود:
1- اعضاء و جوارح انسان
در قرآن مي خوانيم كه اعضاء و جوارح انسان به زيان او شهادت ميدهند.(1) يعني وقتي كه گنهكاران روز قيامت در مقابل خدا لجاجت ميورزند و اعمال خود را انكار ميكنند و حتي صورتهاي متجسم اعنال خود را ناديده ميگيرند، اعضاء و جوارح آنها به نطق درآيند و به زبان آنها شهادت ميدهند.
اليوم نختم علي افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون.(2)
امروز است كه بر دهان آن كافران مهر خموشي نيم و دستهايشان با ما سخن ميگويد و پاهايشان به آنچه كردهاند گواهي دهد.
دراين آية شريفه دست و پا از باب مثال ذكر شده است و در حقيقت همة اعضاء و جوارح به زيان انسان شهادت ميدهند. چنانكه در آيهاي ديگر ميفرمايد:
حتي اذا ما جاوها شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون و قالوا لجلودهم لم شهدتم علينا قالوا نطقنا الله الذي انطق كل شيء و هو خلقكم اول مره و اليه ترجعون.(3)
هنگامي كه همه به برزخ رسند آن هنگام گوش و چشمها و پوست بدنها به گناه آنها گواهي دهند. گناهكاران به پوست بدن خود گويند(شما كه زبان نداشتيد!) پس چگونه بر اعمال ما شهادت داديد؟ آن اعضاء در جواب گويند، خدائي كه همة موجودات را به نطق آورد، ما را نيز گويا گردانيد و او شما را نخستين بار بيافريد و( باز پس از مرگ) به سوي او بازميگرديد.
و لا تقف ما ليس به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلاً.(4)
از چيزي كه بدان علم نداري پيروي نكن، زيرا چشم و گوش و دلها مسؤلند.
آيا پيشين اشاره دارند كه اعضاء انسان، يعني چشم و گوش وپوست و...، به زيان انسان شهادت ميدهد. ولي، در آية اخير به مسؤليت« دل» در گناه ديگر جوارح اشاره شده است. اين بدان معنا است كه هويت و شخصيت انسان بر زيان او شهادت ميدهند و دل انسان راجع به فكر پليد، عقايد انحرافي و خرافياش شهادت ميدهد و اين از همة آن ديگران دشوارتراست.
تذكر
از اين رو، به هوش باشيد كه هميشه اين آيات مبارك را مد نظر داشته باشيد. بدانيد كه اعتقاد ما روز قيامت به زيان ما شهادت ميدهد ونيز به مواظب باشيد كه نسنجيده و بدون فكر قبلي چيزي نگوئيد و كاري نكنيد.
2- فرشتگان:
دستهاي ديگر از شاهدان روز قيامت ملائك هستند. چنانكه قرآن فرمايد:
كتاب مرقوم يشهده المقربون.(5)
كتابي است كه نوشته شده ملائك براساس آن شهادت ميدهند.
اگر مراد از اين ملائك«رقيب» و «عتيد» باشد، كار بسيار دشوار ميشود، زيرا، از روايات در مييابيم كه دو ملائك همواره مراقب انسان هستند و هر روز دو فرشته به اين امر موكل ميشوند بهگونهاي كه هر دو فرشتهاي كه يكبار موكل ميشوند ديگر در تمام عمر انسان به اين امر موكل نميشوند. در اين صورت شهود بسياري به زيان ما در روز قيامت شهادت خواهند داد و دشواري امر از اينجا ناشي ميشود.
3- پيشوايان دين(علیهم السلام):
دسته سوم شهود كه از دو گروه اول و دوم مهمتر است، ائمه طاهرين(علیه السلام) هستند كه به سود و يا زيان ما شهادت ميدهند و كسي كه پيشوايان دين(علیه السلام) به زيان او گواهي دهند از زيان كارترين افراد است. امام صادق(علیه السلام) در اينباره فرمودند:
ويل لمن شفعائه خصمائه.
واي به حال كسي كه در روز قيامت شفيعانش دشمن او باشند و به زيان او شهادت دهند.
كه اين امر به راستي دشوار و غيرقابل تحمل است. قرآن در اينباره چنين دارد:
وكذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً.(6)
آيه شريفه دو معنا دارد: اول- ما شما را امت وسط قرار داديم يعني، بدور از افراط و تفريط تا گواه مردم باشيد، و ساير ملل از شما نيكي و درستكاري را بياموزند( و شما براي آنها الگو و سرمشق فضائل و اخلاق انساني باشيد) چنانكه پيغمبر را گواه شما قرار داديم تا شما از وي بياموزيد.
دوم: اين معنا از ائمه طاهرين(علیهم السلام) نقل شده و معنائي بطني است و استاد بزرگوار ما، رهبر انقلاب و استاد علامة طباطبائي(رحمه الله) بدان قائلند و آن شهادت در روز قيامت است. معناي آيه موردنظر بنابراين اعتبار چنين ميَود كه خداوند خطاب به ائمه معصومين ميفرمايد:
ما شما را بدور از افراط و تفريط و معصوم خلق كردهايم تا روز قيامت براعمال خلق گواهي دهيد.(7)
نحوة شهودي پيشوايان دين(علیهم السلام)
از فراز پيش استفاده شد كه ائمه معصومين،عليهم السلام، در قيامت به سود يا زيان انسان شهادت ميدهند. نكتة ديگري كه دو استاد فرزانه، يعني امام امت و مرحوم علامه طباطبائي بدان رهنمودهاند، پيشوايان دين(علیهم السلام) يك نحوة شهودي بر تمام عالم هستي دارند. يعني هماكنون همه عالم، از جمله ما، در محضر مقدس امام زمان(علیه السلام) هستيم. ايشان برتمام گفتار و كردار ما آگاه است و از اين فراتر نيز، به نيات و خطورات دل ما هم آگاه است. زيرا همانگونه كه در جاي ديگر گفتيم، اگر امامان(علیهم السلام) در آن عالم شهادت ميدهند، بايد در اين عالم بر اعمال و نيات ما آگاهي و بصيرت كامل داشته باشند كه دارند چون اگر مسلط بر قلوب ما نباشند آنجا چگونه گواهي دهند كه عملي خوب است يا بد.
شاهدان ديگر
زمين، زمان، مكان و حتي شيطان نيز شاهدان روز قيامتند. چنان كه قرآن دارد، شيطان روز قيامت انسان را گويد:« مرا ملامت مكن. بلكه، خويشتن را سرزنش كن. زيرا كه من بر شما تسلطي نداشتم و تنها وسوسههايي در دل شما انداختم كه من بر شما تسلطي نداشتم و تنها وسوسههايي در دل شما انداختم كه در برابر اين وسوسهها 124 هزار پيغمبر و نيز ائمه طاهرين(علیهم السلام) شما را به صواب فراخواندند.
دوزخ باز شناخته ميشود و هر يك راهي جايگاه خويش ميشوند. قرآن در آخر سورة زمر و در سوره حديد احوال بهشتيان هنگام رفتن به بهشت و دوزخيان گاه روانهشدن به دوزخ را چنين بيان فرموده است: مؤمن هنگامي كه روانة بهشت ميشود همراه او نوري است كه اين نور اثر اعمال صالح دنياي او است و فرشتگان رحمت اطراف او را فرا گيرفتهاند و درودش ميفرستند. اما، دوزخيان با وضع نكبتباري به جهنم برده ميشوند. در آنجا نور نيست چون اينان در دنيا عمل صالح نداشتند تا در عالم آخرت پرتوافكن راهشان باشد.
يوم تري المؤمنين و المؤمنات يسعي نورهم بين ايدهيم و بايمانهم بشريكم اليوم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ذلك هو الفوز العظيم.(8)
روزي كه مردان و زنان مؤمن شعشعة نور(ايمان)شان، در پيش رو و سمت راستشان بشتابد و مژده دهد كه امروز شما را بهشتي كه نهرها درزير درختهايش جاريست بشارت باد كه در آن بهشت جاويدان خواهيد بود و اين همان سعدات و پيروزي بزرگ شما است.
يوم يقول المنافقون و المنافقات للذين امنوا انظرونا نقتبس من نوركم قيل ارجعوا وراءكم فالتسموا نورا فضرب بينهم بسوره له باب باطنه فيه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب.(9)
وباز آن روز مردان و زنان منافق با اهل ايمان گويند، مشتابيد و به ما فرصتي دهيد تا ما هم از نور شما روشنائي برگيريم، در پاسخ به آنها گويند، واپس گرديد(و به دنيا رجوع كنيد) و از آنجا طلب نور كنيد.
اهل دوزخ و بهشت در اين گفتگو هستند كه بينشان حصاري حايل شود. و برآن حصار دري باشد كه باطن و درون آن در (بهشت) رحمت است، و از بيرون عذاب(جهنم)خواهد بود.
پل صراط
شيخ صدوق(رحمه الله) در كتاب اعتقاداتش ميفرمايد:
اعتقاد شيعه اين است كه پلي روز جهنم كشيده شده است كه همگي بايد از روي آن بگذرند.
وان منكم الا واردها كان علي ربك حتماً مقضياً.(10)
و هيچ يك از شما باقي نماند جزآنكه به دوزخ وارد شود و اين حكم حتمي پروردگار توست.
مراد از اين پل چيست؟
شايد مراد اين باشد كه كساني كه در دنيا توانستهاند از روي پلي كه بر روي نفس اماره است، بگذرند و به مقام انسانيت نائل آيند، آنجا هم خواهند توانست از روي پلي كه روي جهنم است، بگذرند و به اعليعليين برسند. ولي، آنان كه اين عبور را نتوانستهاند و در آتش سوزانندة نفس اماره افتاده و غوطهور شدهاند، يقيناً از پل صراط قيامت هم نتوانند گذشت و به دوزخ سقوط خواهند كرد و بنابراين كه آخرت باطن اين دنيا، يعني: جنبة «يلي الربي» اين دنيا است و حقايق در آنجا معلوم ميشوند، حقيقت پل نفس اماره، پل صراط آخرت است.
«صراط» در لغت به معني راه و در اصطلاح ما راه به سوي بهشت است.
كيفيت گذشتن از صراط
در روايات ميخوانيم: يعضي از انسانها چونان برق جهنده از پل صراط ميگذرند، بعضي ديگر مانند سواران بر اسبان تيزرو از صراط ميگذرند، عدهاي هم به صورت عادي عبور ميكنند و عدهاي ديگر افتان و خيزان و پس از دست و پا زدن و مشقتهاي بسيار ميگذرند و سرانجام خود را به بهشت ميرسانند. اينان همگي از اهل بهشتند. اما، آنان كه در دنيا تابع امير مؤمنان و ائمه طاهرين(علیه السلام) بوده و طرق عبوديت بر گردن داشتهاند، بدون تكلف و چون برق جهندن از پل صراط ميگذرند و به وعده الهي ميشتابند و ديگران متناسب با اعمال صالح و پيروي از امامانشان با سرعتهاي متفاوت و دشواريهاي مختلف خواهند گذشت.
امتناع ورور كافران به بهشت
ولي، اين پل براي دوزخيان از مو باريكتر و از شمشير برندهتر است.(11) شايد مراد از اين عبارت اين باشد كه حال كفار در قيامت بهگونهاي است كه نخواهند توانست از صراط عبور كنند، چنانكه قرآن فرمايد:
و لا يدخلون الجنه حتي يلج الجمل في سم الخياط.(12)
كافران نميتوانند به بهشت بروند مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد. يعني، كافران را به بهشت بار نيست.
پس، ميتوان گفت كه براي كفار، گناهكاران، ظالمان،« تهمت زدنها»، «شايع پراكن» ها، «شايع درست كن» ها، و.. پل صراط راه عبور نيست و از آنجا به دركات و اعماق جهنم ميافتند.
معناي ديگر صراط
به روايتي ديگر صراط، معصومين عليهم السلام هستند، يعني، هر كه در دنيا آنان را شناخت، و آنها را متابعت كرد و به ولايت آنان تمسك جست، حتماً به صراط مستقيم الهي هئدايت شده است و كسي كه در دنيا به صراط مستقيم الهي هدايت شده باشد، البته از پل صراط به آساني خواهد گذشت. كلام زيرين مولاي موحدان اميرمؤمنان (علیه السلام) به اين معنا اشاره دارد:
انا صراط الله المستقيم و عروته الوثقي التي لاانفصام لها.(13)
من صراط مستقيم الهي و دستگيره محكم الهي هستم كه گسستگي ندارد.
بنابراين، شناخت امامان(علیهم السلام) و چنگ زدن به ولايت آنها راهي است كه به سوي خدواند تبارك وتعالي ميانجامد و موجب گذشتن سريع و آسان از پل صراط ميشود.
__________________________________________________
1. ظاهراً، از قرآن استنباط نميشود كه اعضاء و جوارح انسان به سود او شهادت ميدهند.
2. سورة يس، آيه65.
3. سورة فصلت، آيات20-21.
4. سورة اسري، آيه36.
5. سورة مطففين، آيات20 تا 21.
6. سورة بقره، آيه143.
7. از ائمه طاهرين (علیهم السلام) بسيار روايت شده است كه فرمودهاند««نحن شهداء الناس»
علي ابن بصير عن ابي عبدالله عليه السلام: في قول الله تبارك و تعالي« و كذالك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهدا، علي الناس». قال(علیه السلام)« نحن الشهداء علي الناس بما عندهم من الحلال و الحرام و بما ضيعوا منه.
8. سورة حديد، آيه12.
9. سورة حديد، آيه13.
10. سورة مريم، آيه70.
11. اعتقادات صدوق، صفحة104- معاني الاخبار صفحة32.
البته در روايات ميخوانيم كه خداوند اين پل را براي مؤمنان عريض قرار داده است:« يجعله الله للمؤمنين عريضاً و للمذنبين دقيقا».
12. سورة اعراف، آيه40.
13. اعتقادات صدوق(رحمه الله) صفحة153.
قال مولانا الصادق عليه السلام:« انه سئل عن الصراط فقال(علیه السلام) :« هو الطريق الي معرفه الله عزوجل و هما صراطان، صراط في الدنيا و اقتدي بهداه مر علي الصراط الذي هم جسر جهنم في الاخره و من لم يعرفه في الدنيا زلت قدمه عن الصراط في الاخره فتردي في نار جهنم. علم الیقین جلد 2، صفحه 968