حضرت فاطمه (عليهاالسلام) در مرحله ى اول مبارزه پيروز شد و توانست با منطق و برهان، حريفش را محكوم سازد. با آيات قرآن حقانيت خودش را به اثبات رسانيد و رقيب را در مقابل استدلال خويش ناتوان يافت. ديد او براى تصحيح كارش از هيچ عملى حتى جعل حديث باك ندارد و در مقابل دليل و برهان به حربه ى زور متوسل مى شود.
شگفتا! خلافت شوهرم را غصب نمودند، چرا در مقابل آيات قرآن تسليم نمى شوند! چرا بر خلاف دستور اسلام داورى مى كنند! چرا ابوبكر نامه فدك را به من مى دهد ولى عمر پاره مى كند؟! خدايا اين چه حكومتى است، چه قضاوتى است؟! چنين افرادى مى خواهند حامى قرآن و دين باشند؟! من علاقه اى به فدك و غير فدك ندارم، ولى نمى توانم اينگونه اعمال دستگاه خلافت را تحمل كنم. ابدا ساكت نمى نشيم. بايد در حضور مردم ابوبكر را استيضاح كنم و حقانيت خودم را به اثبات رسانم و به مردم بفهمانم اين خليفه اى كه انتخاب نموده ايد حاضر نيست به دستور قرآن و اسلام عمل كند. به ميل خودش هر كار خواست انجام مى دهد. آرى به مسجد مى روم و در حضور جمعيت سخنرانى مى كنم.
اين خبر جالب، در مدينه شايع شد و همانند بمبى شهر را تكان داد. فاطمه (عليهاالسلام) يادگار خليفه پيغمبر مى خواهد سخنرانى كند. آيا در چه موضوعى صحبت مى كند؟ آيا خليفه چه عكس العملى نشان مى دهد؟ برويم سخنرانى تاريخى او را استماع كنيم.
جمعيت مهاجر و انصار به مسجد هجوم بردند. زنان بنى هاشم به سوى خانه ى زهرا (عليهاالسلام) روانه شدند. بانوى بزرگ اسلام از خانه بيرون آمد. زنان بنى هاشم اطرافش را احاطه نمودند. و با ابهت و جلال تمام حركت كرد. مانند رسول خدا قدم برمى داشت، هنگامى كه وارد مسجد شد پرده اى برايش آويختند. فراق پدر و حوادث ناگوار، چنان فاطمه را منقلب ساخت كه از جگر ناله برآورد. از ناله ى جانسوزش صداى شيون و گريه ى جمعيت بلند شد.
لختى ساكت شد تا مردم آرام شوند، سپس شروع به سخن نمود، باز صداى ناله و گريه ى جمعيت بلند شد و باز هم خاموش شد تا كاملا ساكت شدند آن گاه به تكلم آغاز نمود و فرمود:
استيضاح خليفه
- بازدید: 779