نطق آتشين زهرا

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

خدا را بر نعمتهايش ستايش مى كنم، و بر توفيقاتش سپاس مى گويم. براى نعمت هاى بى شمارش حمد و ثنا مى گويم. همان نعمت هايى كه پايان ندارند و نمى توان آنها را تلافى و تدارك نمود و نهايت آنها در ادراك نگنجد. از ما خواسته قدر نعمتش را بدانيم و شكرگزارى كنيم، تا آنها را افزون كند. طلب حمد و ثنا كرده تا نعمت هايش را بر ما توسعه دهد. به توحيد و يگانگى خدا شهادت مى دهم . همان كلمه ى توحيدى كه اخلاص را روح و حقيقت آن قرار داده و اندرون دلها بدان گواهى دهد، و انديشه و افكار از آن روشن گردد. خدايى كه به وسيله ى چشم ديده نشود و به وسيله ى زبان نتوان توصيفش نمود و چگونگى او در وهم نايد. جهان را از عدم آفريد، و در ايجاد آن، احتياجى نداشت. و بر طبق مشيت خودش خلقت كرد. در آفرينش عالم قصد سودجويى نداشت. جهان را آفريد تا حكمتش را اثبات كند و اطاعتش را تذكر دهد، و قدرتش را اظهار نمايد و بندگان را به عبادت وادار كند و دعوتش را بزرگ و نيرومند گرداند. براى اطاعت، پاداش قرار داد و براى معصيت، عقاب و كيفر تعيين كرد تا بندگان را از عذاب برهاند و به سوى بهشت بكشاند.
شهادت مى دهم كه محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) پدرم، بنده و رسول خداست. قبل از آنكه او را به پيامبرى بفرستد برگزيد. پيش از آنكه او را بيافريند محمدش ناميد. و قبل از بعثت انتخابش نمود، در همان هنگام كه مخلوقات در عالم غيب پنهان و به سر حد عدم مقرون بودند، چونكه خدا از آينده ى جهان اطلاع دارد و از حوادث دهر با خبر مى باشد و به مواقع مقدورات آگاه است. محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را مبعوث نمود تا امرش را باتمام رساند و حكمش را جارى سازد و مقصدش را عملى گرداند. مردم در دينشان پراكنده بودند و در آتش كفر و جهالت مى سوختند بت ها را پرستش مى كردند و به دستورهاى پروردگار جهان توجهى نداشتند.
پس به بركت وجود محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) تاريكى ها روشن و جهل و نادانى دلها بر طرف شد. پرده هاى سرگردانى و اشتباه از پيش چشم ها برداشته شد. پدرم براى هدايت مردم بپاخاست و آنان را از گمراهى نجات داد و از كورى بينا كرد و به سوى دين اسلام راهنمايى نمود، و به سوى راه راست دعوتشان كرد. آنگاه خدا پيغمبرش را با مهربانى و اختيار و رغبت، قبض روح كرد. اكنون پدرم از ناگوارى هاى اين جهان در آسايش است و در سراى آخرت با فرشتگان خدا و رضايت پروردگار بخشايش گر، در قرب خدا بسر مى برد. درود بر پيغمبر امين و برگزيده ى وحى.
سپس اهل مجلس را مخاطب ساخت و فرمود:
اى مردم شما نمايندگان امر و نهى خدا و حامل دين و علوم نبوت هستيد. بر خودتان امين مى باشيد. شماييد كه بايد دين را به ساير ملل تبليغ كنيد. خليفه ى واقعى پيغمبر در بين شما موجود است. خدا قبلا با شما پيمان بسته كه از وى اطاعت كنيد. او كتاب ناطق خدا و قرآن صادق و نور درخشنده است. چشم بصيرتش روشن و باطن و سريره اش واضح و ظواهرش آشكار است. پيروانش آرزوى مقام او را دارند. پيروى از او انسان را به بهشت رضوان هدايت مى كند. استماع سخنانش اسباب نجات مى شود به بركت وجود او مى توان حجت و براهين نورانى خدا را دريافت نمود. بوسيله ى او مى توان واجبات تفسير شده و محرمات ممنوعه و دليل هاى روشن و براهين كافى و مستحبات و مباحات و قوانين شريعت را تحصيل كرد.
خدا ايمان را وسيله ى پاكى از شرك قرار داد، نماز را تشريع كرد تا جلو تكبر را بگيرد، زكات را براى تهذيب نفس و توسعه رزق واجب نمود، روزه را براى اثبات اخلاص بندگان تشريع كرد، بوسيله ى تشريع حج بنيان دين را استوار ساخت، عدالت را سبب نظم و نزديكى قلوب گردانيد، اطاعت از اهل بيت را سبب نظم ملت، و امامت را مانع از پراكندگى قرار داد. جهاد در راه دين را سبب عزت و بزرگى اسلام گردانيد. صبر و بردبارى را مايه ى رسيدن به ثواب قرار داد. امر به معروف را به منظور اصلاح عمومى واجب كرد. نيكى به پدر و مادر را مانع از غضب آنان قرار داد. براى تأخير اجل و تكثير نفوس به صله ى رحم دستور داد. براى جلوگيرى از قتل نفس قصاص را تشريع نمود. وفاى به نذر را از اسباب آمرزش قرار داد. براى جلوگيرى از پليدى، شراب خوارى را قدغن نمود. اجتناب از بهتان و نسبت زنا را مانع لعنت گردانيد.
ترك دزدى را اسباب عفت و پاكى قرار داد. شرك به خدا را به منظور اخلاص ممنوع ساخت. اى مردم! پرهيزكارى و تقوا را پيشه سازيد و اسلام را نگهدارى كنيد و از اوامر و نواهى خدا اطاعت نماييد، تنها دانشمندانند كه از خدا مى ترسند.
آنگاه فرمود: اى مردم من فاطمه هستم، پدرم محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) است اكنون آغاز و پايان امور را براى شما تشريح مى كنم. و بدانيد كه دروغ نمى گويم و مرتكب خطا نمى شوم.
اى مردم خدا براى شما پيمبرى فرستاد كه از خود شما بود. از ناراحتى شما ناراحت مى شد و به شما علاقه داشت. نسبت به مؤمنين مهربان و دلسوز بود.
اى مردم! آن پيمبر پدر من است نه پدر زنان شما، برادر پسر عموى من است نه برادر مردان شما. چه نيكو نسبتى است نسبت با محمد!. محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) رسالت خويش را انجام داد و از راه و روش مشركين روى برتافت و بر پشت آنان ضربه ى سختى وارد ساخت. گلويشان را گرفت و با حكمت و اندرز به سوى خدا دعوت نمود. بت ها را درهم شكست. سرها را افكند، تا گاهى كه كفار شكست خوردند و به هزيمت روى نهادند و تاريكى ها بر طرف شد و حق آشكار گشت. و زبان رهبر دين گويا گرديد و شياطين خاموش گشتند و پيروان نفاق، به هلاكت رسيدند و بندهاى كفر و اختلاف گشوده شد. با گروهى از اهل بيت كلمه ى شهادت را بر زبان جارى ساختيد. در حالى كه بر لب آتش دوزخ قرار داشتيد. و براى ستمكاران و زورگويان، جرعه ى گوارا و لقمه ى لذيذى بوديد. براى جويندگان آتش، شعله ى مناسبى بوديد. زير پاى قبائل پايمال مى شديد. آب كثيف مى آشاميديد. از پوست حيوانات و برگ درختان تغذيه مى كرديد. هميشه ذليل و خوار ديگران بويد. از قبائل اطرافتان در بيم و هراس بسر مى بريد.
بعد از تمام اين بدبختى ها، خدا به بركت وجود محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) شما را نجات داد. با اين كه پدرم به شجاعان مردم و گرگان عرب و سركشان اهل كتاب دچار بود ولى هر چه آتش جنگ را دامن مى زدند خدا آنرا خاموش مى نمود. هر گاه گردن فرازى از شياطين سر برمى داشت يا يكى از مشركين دهان مى گشود، محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) برادرش على (عليه السلام) را در گلوگاهشان مى افكند. على (عليه السلام) هم تا سر و مغز او را با مشت نمى كوفت و پايمال نمى ساخت و آتش تاخته اش را با شمشير خاموش نمى نمود از ميدان جهاد برنمى گشت. براى رضاى خدا آن همه سختى ها را متحمل مى شد و در راه خدا جهاد مى كرد. با رسول خدا نزديك بود، دوست خدا بود، همواره ى آماده ى جهاد بود. او تبليغ و جهاد مى كرد و شما در همان حال در آسايش و خوشى، شاد و خندان بسر مى برديد و در انتظار فرصت و مترقب خبرهاى بد بوديد. از برخورد با دشمن اجتناب مى ورزيديد. هنگام جنگ فرار مى كرديد. تا وقتى كه خدا پيامبرش را به منزلگاه ساير پيمبران و برگزيدگان انتقال داد، كينه هاى درونى و دورويى شما هويدا گشت. جامه ى دين فرسوده شد. گمراهان به سخن آمدند و فرومايگان سر برافراشتند و شتر اهل باطل به صدا درآمد و دم خويش بجنبانيد و شيطان سرش را از كمين گاه بيرون نمود و شما را به سوى خويش دعوت كرد. پس بدون تأمل دعوتش را اجابت كرديد. و احترامش نموديد. شما را تحريك كرد، به حركت درآمديد. دستور غضب داد، غضبناك شديد.
اى مردم شترى را كه از شما نبود داغ زديد و در غير آبشخورتان فرود آمديد. در صورتى كه هنوز از مرگ پيغمبر چيزى نگذشته است. هنوز زخم دل ما خوب نشده و جراحت ها التيام نپذيرفته، هنوز پيغمبر به خاك سپرده نشده بود كه به بهانه ى خوف از فتنه، خلافت را غصب كرديد. ولى آگاه باشيد كه در فتنه داخل شديد و دوزخ كافران را احاطه نموده است. اوه، چه شديد و به كجا مى رويد؟ در حالى كه كتاب خدا در ميان شما است و احكامش هويدا و اوامر و نواهيش واضح است. همانا با قرآن مخالفت نموديد و آنرا پشت سر انداختيد. آيا قصد داريد از قرآن اعراض كنيد؟ يا مى خواهيد بوسيله ى غير قرآن داورى نماييد؟ ولى بدانيد كه هر كس غير از دين اسلام دين ديگرى اختيار كند از وى پذيرفته نمى شود و در آخرت از خسارت برندگان است. آنقدر درنگ نكرديد تا آتش فتنه فروكش كند و قيادت آن آسان گردد. بلكه آتش را دامن زديد و دعوت شيطان را اجابت نموديد. و به خاموش كردن چراغ دين و سنت هاى رسول خدا مشغول شديد. كار را دگرگونه جلوه مى دهيد و با اهل بيت پيغمبر با خدعه و نيرنگ رفتار مى كنيد. كارهاى شما همانند زخم كارد و جراحت نيزه اى است كه در اندرون شكم واقع شود.
عقيده داريد كه ما نبايد از پيغمبر ارث ببريم. آيا به قوانين جاهليت مى گراييد؟ در صورتى كه قوانين الهى بهتر از تمام قوانين است. آيا نمى دانيد من دختر رسول خدايم؟ چرا، مى دانيد و مانند آفتاب برايتان روشن است. اى مسلمانان آيا سزاوار است من از ارث پدر محروم شوم؟ اى ابابكر آيا در كتاب خدا نوشته كه تو از پدرت ارث ببرى و من از ارث پدر محروم گردم؟! دروغ بزرگى بر خدا بسته ايد. آيا عمداً كتاب خدا را پشت سر مى اندازيد؟ مگر خدا در قرآن نمى گويد: سليمان از داود ارث برد؟ مگر در قرآن از قول يحيى نقل نشده كه به خدا عرض كرد: پروردگارا به من فرزندى عطا كن تا از من ارث ببرد و وارث آل يعقوب باشد؟.
مگر خدا در قرآن نمى گويد: بعضى از خويشان از جهت ارث بر ديگران تقدم دارند؟ مگر در قرآن نمى گويد: خدا دستور داده كه پسرها دو چندان دختران ارث ببرند؟ مگر در قرآن نفرموده: بر شما مقرر شد كه چون يكى از شما را مرگ در رسد، اگر مالى بجاى ميگذارد، براى پدر و مادر و خويشان، به اقتضاى عدالت كه شايسته ى پرهيزكاران است وصيت كند؟.
آيا چنان مى پنداريد كه من با پدرم نسبت ندارم و از وى ارث نمى برم؟ آيا آيات ارث مخصوص شما است و پدر من از آنها خارج است؟ يا بدان دليل مرا از ارث محروم مى سازيد كه اهل دو دين از هم ارث نمى برند؟ مگر من و پدرم از يك ملت نيستيم؟ آيا شما بهتر از پدر و پسر عمويم از قرآن اطلاع داريد؟!.
اى ابابكر! خلافت و فدك مهار شده برايت ارزانى باد. ولى در قيامت ترا ملاقات خواهيم كرد، در همان وقتى كه حكومت و قضاوت با خداست و محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) بهترين پيشواست.
اى پسر ابى قحافه! وعده گاه ما روز رستاخيز باشد، همان روزى كه زبان بيهوده گويان آشكار مى گردد و پشيمانى سودى ندارد، به زودى عذاب خدا را مشاهده خواهيد كرد.
سپس متوجه انصار گشت و فرمود: اى جوانان و ياوران ملت و يارى كنندگان اسلام چرا در احقاق حق من سستى مى كنيد و در مورد ستمى كه بر من وارد گشته در خوابيد؟! آيا پدر من نفرمود: احترام اشخاص را در فرزندانشان بايد حفظ كرد؟ چه زود فتنه برانگيختيد؟ چه شتابان به دنبال هوى و هوس رفتيد؟ شما در رفع ظلمى كه به من شده تواناييد. در انجام خواسته هايم قدرت داريد. آيا مى گوئيد: محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) مرد؟ آرى، اما مصيبت بسيار بزرگى بود كه هر روز شكافش توسعه مى يابد و خلل هايش سهمگين تر مى شوند. بواسطه ى غيبت او زمين تاريك شد، خورشيد و ماه بى فروغ گشتند. براى مصيبتش ستاره ها پراكنده گشتند، اميدها نااميد شد. كوه ها متزلزل و پاره شدند.احترام پيغمبر مراعات نشد. به خدا سوگند مصيبت بزرگى بود كه مانندش تا حال ديده نشده است. اما كتاب خدا كه شامگاهان و بامدادان در خانه ها خوانده مى شود، از آن مصيبت خبر مى داد: پيمبران نيز مانند ساير مردم مى ميرند. در قرآن شريف مى فرمايد: محمد نيز مانند پيمبران گذشته است، اگر مرد يا كشته شد از دين برمى گرديد؟ هر كس از دين خارج شد، به خدا زبانى وارد نخواهد ساخت. و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. [سوره ى آل عمران آيه ى 144.] اى فرزندان قيله! آيا سزاوار است من از ارث پدر محروم گردم. در حالى كه شما مى بينيد و مى شنويد و در مجلس حضور داريد؟ نداى من به شما رسيده و از اوضاع مطلعيد؟ با اينكه نفرات شما زيادند و نيرو و سلاح داريد، صداى استغاثه ى من به شما مى رسد اما اجابت نمى كنيد. فريادم را مى شنويد ولى به فريادم نمى رسيد. شما به شجاعت معروف و به خير و صالح موصوفيد و برگزيده ى برگزيدگانيد. شما براى ما اهلبيت انتخاب شده ايد. با اعراب جنگيديد. سختى ها را تحمل كرديد با قبائل پيكار نموديد با دلاوران نبرد كرديد. هر وقت ما حركت مى كرديم شما نيز حركت مى نموديد. ما فرمان مى داديم شما اطاعت مى كرديد. تا هنگامى كه اسلام رونق گرفت و غنايم زياد شد و مشركين تسليم شدند، جوشش دروغ فرونشست و آتش كفر خاموش گشت، غوغاى هرج و مرج ساكن شد و نظام دين استوار گشت.
اى انصار! حيرت زده به كجا مى رويد؟ بعد از روشن شدن حقائق چرا آنها را مكتوم مى داريد؟ چرا بعد از ايمان مشرك شديد؟ بدا به حال اشخاصى كه ايمان و پيمانشان را شكستند و تصميم گرفتند رسول خدا را از شهر بيرون كنند، و آغاز جنگ نمودند. آيا از منافقين وحشت داريد؟ در صورتى كه بايد از خدا بترسيد. اى مردم من چنان مى بينم كه به پستى مى گراييد. شخثى را كه در اداره كردن شما سزاوارتر است عقب زديد و در گوشه اى به خوشگذارنى مشغول گشتيد. از ميدان وسيع زندگى و جهاد به محيط كوچك راحت طلبى فرار كرديد. آنچه را در باطن داشتيد بيرون افكنديد. و آنچه را نوشيده بوديد قى كرديد. ولى آگاه باشيد، اگر شما و تمام اهل زمين كافر شويد خدا به شما نيازى نارد.
اى مردم! من آن چه را بايد بگويم گفتم، با اين كه مى دانم مرا يارى نخواهيد كرد. نقشه هاى شما بر من پوشيده نيست. اما چكنم درد دلى بود كه از شدت ناراحتى افشا كردم تا بر شما حجتى باشد. اكنون خلافت و فدك را محكم نگهداريد اما بدايند كه مشكلات و دشوارى هايى در بردارد و ننگش هميشه بر دامنتان باقى خواهد ماند. داغ خشم خداوندى بر آن زده شده و آتش دوزخ، كيفر آن مى باشد. خدا از كردار شما آگاه است. زود باشد كه ستمكاران نتايج اعمال خودشان را مشاهده كنند. اى مردم من دختر پيغمبرى هستم كه شما را از عذاب خدا مى ترسانيد. پس آن چه را مى توانيد، انجام دهيد. ما نيز از شما انتقام خواهيم گرفت. شما در انتطار باشيد، ما نيز منتظريم. [احتجاج طبرسى چاپ نجف سال 1386 هجرى ج 1 ص 131- 141. شرح ابن ابى الحديد ج 16 ص 211. كتاب بلاغات النساء تاليف احمد بن ابى طاهر متولد سال 204 هجرى ص 12- 18. كشف الغمه ج 2 ص 106.]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page