گروه ابوبكر، عمر و ديگر هم پيمانان آنها

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

گروه اول، ابوبكر، عمر و ديگر هم پيمانان آنها بودند. به طورى كه حضرت على عليه السلام پس از بيعت مردم با ابوبكر، خطاب به او فرمود: به طومارى كه در خانه ى كعبه امضاء كرده بوديد، وفا نموديد، كه اگر پيامبر اكرم به قتل برسد و يا از دنيا برود، خلافت را از ما اهل بيت بگيريد، ابوبكر گفت: از كجا مى دانى، كسى از اين موضوع با خبر نبود، حضرت على عليه السلام فرمودند، اى زبير، سلمان، ابوذر، مقداد، شما را به خدا قسم مى دهم كه سؤال مرا پاسخ دهيد آيا اين سخن را از پيامبر شنيديد كه اين افراد (ابوبكر، عمر، ابوعبيده ى جراح [ر. ك: لغت نامه دهخدا، جلد سوم، صص 621- 620 درباره ابوعبيده، جراح آمده است:
وى يكى از صحابه ى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و از قريش بود و از مهاجرين به حبشه است و در حضور او در بدر و حديبيه اختلافى نيست، در ميان صحابه به لقب «القوى الامين» خوانده ميشد. و پيامبر فرمود در هر امتى، امينى است و امين امت من ابوعبيده جراح است كه در روز سقيفه ابوبكر گفت من يكى از اين دو مرد را به خلافت مى پسندم يكى عمر و ديگرى ابوعبيده كه پيامبر او را امين امت خواند. وى در سقيفه در خلافت ابوبكر اصرار ورزيد. و در سال سيزدهم هجرت ابوبكر به وى ايالت حمص را تفويض كرد او در جنگ با ايرانيان در نبرد جسر كه به روايت ابن اسحاق در سال چهاردهم هجرت بود به شهادت رسيد.]، سالم غلام ابى حُذيفه [ر. ك: الاصابة مع الاستيعاب، دارالكتاب العربى، جلد چهارم، ص 436. در اين صفحات آمده است: سالم مولى ابى حذيفه فرزند عتبه بن ربيعه يكى از اولين سابقون به اسلام بود و او مولاى يكى از زنان انصار (زن ابوحذيفه) بود و ابوحذيفه او را به پسر خواندگى قبول كرد و دختر خود به نام فاطمه را به زنى به سالم داد. وى قرآن را به آواز خوش مى خواند و در جنگ با ايرانيان پرچمدار بود.]، مُعاذ بن جَبَل [ر. ك: الاصابة مع الاستيعاب، جلد چهارم، ص 407- 406، تذكرة الحفاظ، جلد اول، صص 21- 19 و لغت نامه دهخدا، جلد 41، ص 660 در اين صفحات آمده است: معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس انصارى خزرجى، از صحابه جليل القدر و عالم به حلال و حرام بود و در جوانى اسلام آورد و در جنگهاى بدر و احد و خندق حضور داشت و پيامبر او را پس از غزوه تبوك به عنوان قاضى و راهنما به سوى يمن گسيل داشت.
چون ابوبكر به خلافت رسيد به مدينه بازگشت و سپس با ابوعبيده جراح در جنگ شام شركت كرد و چون ابوعبيده در عمواس به مرض طاعون دچار شد مُعاذ را به جاى خود تعيين كرد. از معاذ بن جبل در صحيحين 157 حديث نقل شده است، وى در اردن درگذشت.] در ميان خود طومارى نوشته اند و در آن هم پيمان شدند آنها پاسخ دادند آرى پيامبر فرمود: اى على آنها پيمان بسته اند كه بعد از من خلافت را از تو بگيرند و تو هم به پيامبر عرض كردى، چه دستورى داريد تا به اجراى نقشه آنها انجام دهم، پيامبر فرمود: اگر يارانى پيدا كرديد با آنها بجنگ و آنان را طرد كن و اگر يارى پيدا نكردى، بيعت كن و خونت را حفظ كن. [ر. ك: اسرار آل محمد صلى اللَّه عليه و آله، ص 36.]
روايات متعددى از اهل سنت و شيعه اتحاد ابوبكر و عمر و احتمالاً ابوعبيده جراح عضو سوم را تأييد مى كند و اينكه اين سه نفر اهميت و نفوذ چشمگيرى در شرافت اسلام نوظهور و نيز در سياست گروهى عليه اشرافيت مكه كسب كرده بودند.
از جمله: روايت جعفر بن عون از ابن ابى مُلَيْكَه كه گفت، شنيدم از عايشه سؤال شد اى ام المؤمنين، آيا رسول خدا، كسى را به جانشينى خود برگزيد، گفت: ابوبكر را، سوال شده پس از آن چه كسى را، گفت: عمر، پرسيده شده پس از عمر چه كسى را گفت: ابوعبيدة بن جراح. [ر. ك: الطبقات الكبير جلد سوم، ص 128، المُصنّف فى الاحاديث آثار، ابن ابى شيبه، دارالفكر، بيروت- لبنان، بى تا، جلد هشتم، شماره 11، ص 573 در اين صفحه آمده است، «حدثنا... عن ابن أبى مليكه قال: سمعت عايشه و سئلت: يا ام المؤمنين، من كان رسول الله- صلى اللَّه عليه و آله- يستخلف أو استخلف قالت: ابوبكر، قال: ثم قيل لها: ثم من؟ قالت: ثم عمر، قيل: من بعد عمر قالت: ابوعبيدة بن الجراح».] و از آنجا كه پس از بيعت مردم با ابوبكر على عليه السلام از حق خود دفاع ميكرد، ابوبكر گفت: من از پيامبر شنيدم كه فرمود: براى ما اهل بيت نبوت و خلافت جمع نمى شود، حضرت على عليه السلام فرمود: آيا كسى از صحابه پيامبر با تو بود كه شهادت بدهد؟
عمر برخاست و با اشاره به ابوبكر گفت: خليفه ى رسول اللّه راست مى گويد، من اين كلام را از پيامبر شنيدم، بعد از عمر، ابوعبيده و سالم غلام ابى حذيفه و معاذ بن جبل گفتند: ما هم اين كلام را از پيامبر شنيديم، [ر. ك: الامامه والسياسه، تأليف: ابن قتيبه دينورى، ناشر: مؤسسه حلبى (1387- 1967)، جلد اول، ص 26، اسرار آل محمد صلى اللَّه عليه و آله، ص 36.]، و «عمر در حال احتضار متأسف بود، چرا ابوعبيده و سالم غلام ابى حذيفه، زنده نيستند تا يكى از آنها را به جانشينى خود برگزيند». [امام على بن ابى طالب عليه السلام تأليف: عبدالفتاح، عبدالمقصود، ترجمه: سيد محمود طالقانى، شركت سهامى- انتشار، 1362، جلد اول، ص 406.]
از جمله عواملى كه در بيعت ابوبكر و موفقيت اين گروه مؤثر بود، عبارتند از: تعصب و روحيه ى خشن و تندخوئى، عمر كه زبانزده عام و خاص بود [امام على بن ابى طالب، جلد اول، ص 247، زندگانى حضرت فاروق اعظم، تأليف، حسين هيكل، ترجمه ى: فضل من الله فضلى، ناشر: موسسه ثور، 1346، ص 35.] و روش او محرك واقعى و نقش اساسى در پيروزى اين گروه ايفاء نمود و در مقابل روش او، سخنورى، متانتِ رفتار، خويشتن دارى و سياستمدارى ايوبكر، و اينكه از سابقين در اسلام بود [ر. ك: ترجمه ى سيره ى ابن شام، به قلم سيد هاشم رسولى، كتابخانه اسلاميه، 1364 ه ش، چاپ سوم جلد اول، ص 163.] و خدمات ارزنده اى به پيامبر اسلام كرد و يار پيامبر در غار [ر. ك: الطبقات الكبير، جلد سوم، ص 172.] به هنگام هجرت به مدينه بود.
- استناد ابوبكر به حديث «الائمة من القريش» [تا ريخ الخلفا، ص 11، انساب الاشراف، جلد اول، ص 582.] انصار را از بدست آوردن مقام خلافت كاملاً نااميد ساخت.
- ورود قبيله ى اَسْلَم به مدينه براى خريد خواربار، كه عمر مى گويد: «طايفه اسلم به جماعت بيامدند وبا ابوبكر بيعت كردند، عمر مى گفت: وقتى اسلميان را ديدم از فيروزى اطمينان يافتم». [تا ريخ طبرى، جلد چهارم، ص 1348.]
- اختلافات و رقابتهاى ديرينه ى دو قبيله اوس و خزرج كه پس از معرفى سعد بن عباده رئيس قبيله خزرج براى جانشينى پيامبر در مدينه، اوسيان حكومت و سلطه ى قريشيان را مطلوبتر و مفيدتر از قبيله خزرج رقيب خود دانستند و اُسَيد بن حضير يكى از رهبران اوس در سقيفه هنگامى كه ابوبكر به عنوان خليفه معرفى شد، سريعاً با وى بيعت نمود. [ر. ك: تشيح در مسير تاريخ، ص 42.]
- رقابتهاى طايفه اى ميان قريش خصوصاً مهاجرين كه پذيرفتن رهبرى ابوبكر، مردى از تيره كم اهميت بنى تيم بن مره را آسانتر ساخت. [تشيح در مسير تاريخ، ص 42.]
- شركت اشخاص نظامى مشهورى چون، خالد بن وليد، عمرو بن عاص، سعد بن ابى وقاص و ابوعبيده جراح كه اين گروه را از نظر ابهت نظامى تقويت مى كرد. [ر. ك: تاريخ سياسى اسلام، آئينه وند، صص 99- 97.]
- گزارش وقايع بيت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله توسط عايشه و حفصه (همسران پيامبر) [ر. ك: ابن ابى الحديد، جلد اول، ص 160، ترجمه ى احتجاج جلد اول، ص 182. از جمله گزارش وقايع خانه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به هنگامى كه لشگر اسامه در محل جرف اردو زده بود.] به ابوبكر و عمر كه در موفقيت اين گروه مؤثر بود. و احاديث جعلى كه عايشه در كرامت ابوبكر و عمر شايع نمود [ر. ك: تاريخ طبرى، جلد چهارم، صص 1317- 1316.]، لعابى از مشروعيت بر اين حزب نقش زد كه در تحكيم سلطه ى آنان نقش مهمى ايفاء نمود.
- تنها ادعاى انحصارى ابوبكر به جانشينى پيامبر، امامت نماز در حين بيمارى پيامبر كه در اين موضوع احاديث و روايات متعدد و متناقص در منابع سنت نوشته شده است. [ر. ك: تشيع در مسير تاريخ، ص 43.]
به عنوان مثال: ابن سعد در «طبقات» از قول عايشه مى نويسد: چون بيمارى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سخت شد، فرمود: ابوبكر را بگوييد با مردم نماز بگزارد، من گفتم: اى رسول خدا، ابوبكر مردى نازك دل است و چون قرآن بخواند بسيار مى گريد اما پيامبر بار ديگر فرمود، ابوبكر را بگوئيد تا با مردم نماز بگزارد، و من هم سخن خود را تكرار كردم، و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود شما چون زنان اطراف يوسف هستيد. [ر. ك: طبقات، جلد دوم، ص 265.]
ابن سعد در روايتى ديگر از عايشه مى نويسد: چون ابوبكر با مردم به نماز ايستاد، پيامبر از بستر بيمارى برخاست وضو گرفت و به مسجد وارد شد فرمود، مرا كنار ابوبكر بنشانيد و چنان كردند، و ابوبكر ايستاده به نمازِ نشسته پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اقتداء كرد و مردم به نماز پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ابوبكر اقتداء كردند و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله همچنان نشسته بود. [طبقات، جلد دوم، ص 264.] اما همين مورخ قول عايشه را در روايتى ديگر نقض كرده است.
در اين روايت چنين آمده است: عايشه مى گويد، روزى پيامبر از اسب به زير افتاد و بدنش صدمه ديد و نشسته نماز گزارد و جملگى حاضرين در نماز نيز نشسته به پيامبر اقتدا كردند، چون نماز به پايان آمد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: در نماز هر عملى كه امام انجام داد، مأموم نيز انجام ميدهد اگر ركوع كرد شما هم ركوع كنيد. اگر امام نشسته نماز گزارد شما نيز جملگى نشسته نماز بگزاريد. [ر. ك: طبقات، جلد دوّم، ص 260.] اما در روايت فوق اشاره شده بود كه پيامبر نشسته نماز خواند و ابوبكر ايستاده به او اقتداء كردند. علاوه بر تضاد دو روايت نكته ديگر اينست كه با حضور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در مسجد امرى غير ممكن است كه شخص ديگرى امامت نماز را بعهده داشته باشد.
از نظر شيعه: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى نماز كسى را معين نكرد و فقط فرمودند يكى با مردم نماز بخواند و بنا به گفته ى حضرت على عليه السلام اين توطئه و نقشه توسط عايشه طراحى شده بود و به اجرا درآمد و خودسرانه به بلال مؤذن پيامبر گفت: ابوبكر را براى نماز گزاردن با مردم فرا خوان. [ر. ك: تاريخ اسلام، فياض، ص 127.]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page