ترجمه:
هنگامى كه خداوند آرامگاه انبياء و برگزيدگانش را براى پيامبر صلى الله عليه و آله اختيار كرد، خارهاى دوروئى و نفاق در ميان شما ظاهر شد، و جامه ى دين كهنه شد، و گمراهان ساكت به سخن درآمدند، و فرومايگان گمنام با قدر و منزلت شدند و دلاوران اهل باطل به صدا درآمدند و در ميدانهاى شما در حال جولان هستند، و شيطان سرش را از مخفى گاهش بيرون آورد، در حالى كه شما را صدا مى زند و دريافت كه شما دعوت او را استجابت مى كنيد، براى اينكه نزد او عزيز شويد (يا اينكه چون فريب خورديد)، در كنار او ملاحظه كار شديد و به او روى آورديد، (شيطان) شما را به قيام برانگيخت كه دريافت سبكبار هستيد (شما را تسليم و مطيع يافت) و شما را به سوى خشم تحريك نمود كه شما را خشمناك يافت، پس داغ و نشان مالكيت بر غير شترهاى خود زديد و به آبشخورى كه از آن شما نبود وارد شديد در حالى كه عهد و پيمان شما نزديك است (هنوز ياد پيامبر و نصايحش در خاطره ها زنده است) و موضع زخم ما هنوز وسيع است و جراحت وارده بر ما التيام نيافته است، و رسول خدا دفن نشده بود كه با عجله اين كار، (انتخاب ابوبكر به خلافت) را انجام داديد و بهانه آورديد كه از بروز فتنه مى ترسيديم، آگاه باشيد كه به راستى در كام فتنه سقوط كرديد و جهنم جايگاه كافران است.
پس دور باد از شما (اظهار شگفتى و تعجب از اقدام انصار و مهاجر)، شما را چه شده است؟ به كدام سوى منحرف شده ايد حال آن كه كتاب خدا بين شما بود و از آن محافظت مى كرديد و فرمانها و معارف قرآن آشكار و احكامش روشن و نشانه هايش درخشان و غالب و نهى ها و اوامرش واضح است و شما قرآن را (با همه ى ويژگيهاى روشنش) پشت سرتان نهاديد (و به آن بى اعتنايى نموده ايد). آيا از قرآن رو گردانده ايد، و يا غير آن را براى حكم و قضاوت برگزيده ايد؟! (و اختيار نمودن غير قرآن) چه بدل، بدى براى ستكاران است، و هر كس دينى غير از اسلام برگزيند هرگز از او قبول نمى شود و او در آخرت از زيانكاران است.
ادامه ى خطبه:
«ثم لم تلبثوا الا ريث ان تسكن نفرتها و يسلس قيادها، ثم اخذتم تورون و قدتها و تهيجون جمرتها، و تستجيبون لهتاف الشيطان الغوى، و اطفاء انوار الدين الجلى، و اهمال (اهماد) سنن النبى الصفى، تشربون حسوا فى ارتغاء، و تمشون لاهله و ولده فى الخمره و الضراء، و نصبر (يصبر) منكم على مثل حز المدى و وخز السنان فى الحشاء [اين قسمت در بلاغات النساء ذكر نشده است و در شرح ابن ابى الحديد چنين آمده است: «ثم لم تلبثوا الاريث ان تسكن نفرتها، تسرون حسوا فى ارتغاء، و نحن نصبر منكم مثل حز المدى».]، و انتم تزعمون الان ان لا ارث لنا، (افحكم الجاهليه تبغون، و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون؟! [قرآن مجيد، سوره ى مائده، آيه ى 50 در بلاغات النساء اين قسمت نيز تا «لقد جئت شيئا فريا افعلى عمد» ذكر نشده است.] فلا تعلمون؟ بلى قد تجلى لكم كالشمس الضاحيه انى ابنته.
ايها المسلمون! ااغلب على ارثى (ارثه) [در شرح ابن ابى الحديد از «افلا تعلمون به» تا «ااغلب على ارثى» ذكر نشده است.] يا ابن قحافه! افى كتاب الله ترث اباك و لا ارث ابى؟! لقد جئت شيئا فريا! [در شرح ابن ابى الحديد چنين آمده است: «يابن ابى قحافه، اترث اباك و لا ارث ابى، لقد جئت شيئا فريا!» و بقيه ى اين قسمت تا «... و عمومه من ابى و ابن عمى!» ذكر نشده است.] افعلى عمد [در بلاغات النساء به جاى «عمد»، «محمد» ذكر نشده است و در پاورقى آن صفحه چنين آمده است: «اى من اجل ما تركه ارثالنا».] تركتم كتاب الله و نبذتموه وراء ظهوركم؟ اذ يقول: (و ورث سليمان داوود) [قرآن مجيد، سوره ى نمل، آيه ى 16.] و قال فى اقتص من خبر يحيى بن زكريا- عليه السلام- اذ قال: (فهب لى من لدنك و ليا يرثنى و يرث من آل يعقوب). [قرآن مجيد، سوره ى مريم، آيات: 6 و 5.] و قال: (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله). [قرآن مجيد، سوره ى انفال، آيه ى 75.] و قال (يوصيكم الله فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين). [قرآن مجيد، سوره ى نساء، آيه ى 11.] و قال: (ان ترك خيرا الوصيه للوالدين و الاقربين بالمعروف حقا على المتقين) [قرآن مجيد، سوره ى بقره، آيه ى 180.]، و زعمتم ان لا حظوه [در بلاغات النساء، «حظوه» ذكر نشده است و چنين آمده است: «و زعمتم ان لا حق و لا ارث لى من ابى...».] لى و لا ارث من ابى و لا رحم بيننا، افخصكم الله بايه اخرج ابى منها؟! ام هل تقولون ان اهل الملتين لا يتوارثان؟! اولست انا و ابى من اهل مله واحده! ام انتم اعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابى و ابن عمى؟!... [در بلاغات النساء «و ابن عمى» ذكر نشده است.]»
پيامدهاى رحلت پيامر اكرم، تصوير حقيقى جريان سقيفه، شرايط رهبرى در قرآن
- بازدید: 1024