اگر اين مطلب درست بود كه پيمبران ارث نمى گذارند، جا داشت پيامبر اكرم اين مطلب را به حضرت زهرا و على بن ابى طالب (عليهماالسلام) گوشزد مى كرد كه اموال وماترك من جزء صدقات عمومى است و به عنوان ارث به شما نمى رسد مبادا بعد از من مطالبه ى ارث كنيد و اسباب اختلاف و نزاع فراهم سازيد. آيا رسول خدا نمى دانست كه وارثانش بر طبق قوانين كلى ارث و رفتار عموم مردم در صدد تقسيم اموال برمى آيند و بين آنان و خليفه ى وقت كشمكش و نزاع به وقوع خواهد پيوست؟! يا مى دانست ليكن در تبليغ احكام كوتاهى كرد؟! ما كه نمى توانيم چنين موضوعى را باور كنيم.
گفته اند: لازم نيست رسول خدا اين مطلب را به وارثانش تذكر داده باشد بلكه همين قدر كافى بود كه حكم مساله را در اختيار ابوبكر كه امام مسلمانان بود قرار دهد، خليفه است كه بايد احكام خدا را اجرا كند پيغمبر هم مطلب را به او تذكر داده بود. ليكن اين مطلب درست نيست، زيرا اولا ابوبكر در زمان رسول خدا به عنوان خليفه تعيين نشده بود تا گفته شود پيغمبر دستورات لازم را به او داده بود. و ثانيا موضوع ميراث در مرتبه ى اول به وارثان آن حضرت ارتباط داشت، آنان بايد وظيفه خويش را بدانند تا بر خلاف حق مطالبه ى ارث نكنند و اسباب جدايى و اختلاف را فراهم نسازند.
آيا مى توان گفت: على بن ابى طالب (عليه السلام) كه گنجينه ى علوم نبوت بود و فاطمه (عليهاالسلام) كه تربيت شده ى خانه نبوت و ولايت بود از يك چنين مساله ى مهمى كه مربوط به خودشان بود بى اطلاع بودند ولى ابوبكر كه از مسائل عادى و ابتدايى اسلام اطلاع نداشت حكم آن را مى دانست؟!.
آيا مى توان گفت: فاطمه ى زهرا حكم مسأله را مى دانسته ليكن با آن مقام عصمت و طهارتى كه داشت بر خلاف دستور پدر بزرگوارش از ابوبكر مطالبه ى ارث نمود؟.
آيا مى توان درباره ى على بن ابى طالب (عليه السلام) گفت: مساله را مى دانست ليكن با آن مقام زهد و تقوا و عصمت و طهارت و علاقه ى مفرطى كه به اجراى قوانين الهى داشت به بانوى عزيزش اجازه دهد كه بر خلاف نص پيغمبر اسلام مطالبه ى ارث كند و براى احقاق حق خودش آن خطبه ى مفصل را در ملاء عام ايراد كند؟! گمان نمى كنم هيچ شخص يا انصافى بتواند اينگونه مطالب را باور كند.
واشكال ديگر
- بازدید: 857