«اِذَا اشْتَقْتُ اِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمَةَ;(1) هنگامى كه شوق بهشت در دلم پيدا مى شود گلوى فاطمه را مى بوسم».
* * *
همه مورخان و ارباب حديث نوشته اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت به دخترش فاطمه(عليها السلام) علاقه عجيبى داشت.
بديهى است علاقه پيامبر تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند اين عاطفه در وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله) موج مى زد، اما تعبيرات و سخنانى كه آن حضرت به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(عليها السلام) بيان مى كرد، نشان مى داد كه در اين جا معيارهاى ديگرى مطرح است. و :
اين محبت از محبت ها جداست *** حبّ محبوب خدا، حبّ خداست
از ميان روايات فراوانى كه در اين زمينه رسيده، كافى است به چند روايت زير كه در كتب معروف شيعه و اهل سنّت آمده، اشاره كنيم:
1ـ «ما كانَ اَحَدٌ مِنَ الرِّجالِ اَحَبُّ اِلى رَسُولِ اللهِ مِنْ عَلِىٍّ وَ لا مِنَ النِّساءِ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنْ فاطِمَةَ;(2) احدى از مردان نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) محبوب تر از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نبود، و نه از زنان، محبوب تر از فاطمه(عليها السلام)».
جالب اين است كه اين حديث را گروه زيادى از عايشه نقل كرده اند.
2ـ هنگامى كه آيه شريفه:
«(لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً);(3) صدا كردن پيامبر را در ميان خود، مانند صدا كردن يكديگر قرار ندهيد».
نازل شد مسلمانان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را با خطاب «يا محمد» صدا نكردند، بلكه «يا رسول الله» و «يا ايّها النبى» مى گفتند.
فاطمه(عليها السلام) مى گويد: بعد از نزول اين آيه من ديگر جرأت نكردم پدرم را به عنوان «يا اَبَتاه» (پدر جان) صدا كنم، و هنگامى كه خدمتش مى رسيدم «يا رسول الله» مى گفتم.
يكى دوبار اين خطاب را تكرار كردم، ديدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) ناراحت شد و از من روى برتافت. بار سوّم رو به من كرد و فرمود:
«يا فاطِمَةُ اِنَّها لَمْ تَنْزِلْ فِيكِ وَ لا فِي اَهْلِكِ وَ لا نَسْلِكِ، اَنْتِ مِنِّى وَ اَنَا مِنْكِ، اِنَّما نَزَلَتْ فِي اَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَيْش; اى فاطمه! اين آيه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منى و من از توام، اين در مورد جفاكاران و تندخويان بى ادب از قريش نازل شده است».
سپس اين جمله عجيب و روح پرور را افزود:
«قُولِي : يا اَبَتِ! فَاِنَّها اَحْيا لِلْقَلْبِ وَ اَرْضى لِلرَّبِّ;(4) بگو : پدر جان، كه اين سخن قلب مرا زنده مى كند و خدا را خشنود مى سازد».
آرى آهنگ دلنواز «پدر جان» فاطمه(عليها السلام) با روح پيامبر(صلى الله عليه وآله) همان مى كرد كه امواج نسيم بهارى با شكوفه هاى لطيف درختان.
3ـ در حديث ديگرى آمده است: پيامبر چنان مشتاق فاطمه(عليها السلام) بود كه هر گاه به سفر مى رفت آخرين كسى را كه با او وداع مى كرد زهرا(عليها السلام) بود، هنگامى كه از سفر باز مى گشت نخستين كسى را كه به ديدنش مى شتافت فاطمه(عليها السلام)بود.(5)
4ـ اين حديث را نيز بسيارى از محدثان شيعه و اهل سنّت نقل كرده اند كه پيامبر فرمود:
«مَنْ آذاها فَقَد آذانِي،
هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است،
وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِي،
و هر كس او را خشمگين كند مرا خشمگين ساخته،
مَنْ سَرَّها فَقَدْ سَرَّنِي،
هر كس او را مسرور كند مرا مسرور نموده،
وَ مَنْ سائَها فَقَدْ سائَنِي».
و هر كس او را اندوهگين سازد مرا اندوهگين ساخته است.
بدون شك شخصيت والاى فاطمه(عليها السلام) و آينده درخشان و مقام عرفان و ايمان و عبادتش اين همه احترام را ايجاب مى كرد. چرا كه امامان، همه از نسل او بودند. و به علاوه او همسر بزرگ مرد اسلام اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود.
اما پيامبر(صلى الله عليه وآله) با اين عمل مى خواست حقيقت ديگرى را نيز به مردم تفهيم كند و ديدگاه اسلام را در زمينه ديگرى روشن سازد و انقلاب فكرى و فرهنگى بيافريند و بگويد: دختر، موجودى نيست كه بايد زنده به گور شود، ببينيد من دست دخترم را مى بوسم، او را بر جاى خود مى نشانم، و اين همه عظمت و احترام براى او قائلم.
دختر انسانى است همچون ساير انسان ها، نعمتى است از نعمت هاى پروردگار، موهبتى است الهى.
دختر نيز مى تواند مانند پسر مدارج كمال را طى كند و به حريم قرب خدا راه يابد.
و به اين ترتيب شخصيت در هم شكسته زن را در آن محيط تاريك احيا فرمود.
پاورقی
1 . فضايل الخمسه، جلد 3، صفحه 127 .
2 . مضمون اين حديث در ده ها روايت از طرق اهل سنّت نقل شده است. احقاق الحق، جلد 10، صفحه 167 .
3 . نور، آيه 63 .
4 . مناقب ابن شهر آشوب، جلد 3، صفحه 320 .
5 . فضايل الخمسه، جلد 3، صفحه 132 .
محبّت فراوان پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت به فاطمه(عليها السلام)
- بازدید: 1422