مقدمه

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم رويارويى فرهنگ اسلام و غرب در هيچ برهه اى از تاريخ اينگونه جدى و تنگاتنگ، و وظيفه مرزداران عقيده و فرهنگ اين مرز و بوم تا اين حد سنگين و طاقت فرسا نبوده است. دشمنِ بيدار، با هدف قرار دادن باورهاى اسلامى و مظاهر آن، سوداى ذبح ارزشهاى الهى اين دين را (در مسلخ فرهنگ منحط خود) در سر مى پروراند. بنابراين بر همه ديندانان و دين باوران راستين، فرض است كه براى مقابله با اين حملات همه سويه، از تمامى استعدادهاى موجود در پيكره ى معارف اسلامى استفاده نمايند.
يكى از مظاهر غرب پذيرى در كشورهاى شرقى، به ويژه كشورهاى مسلمان، روآوردن به نامهاى بى محتوا و پوچ غربى بوده كه خود حكايتگر گريز از فرهنگ ريشه دار كهن خويش و در غلتيدن به دامن سراب تمدن و فرهنگ نوظهور غرب است. اگر بپذيريم كه «نام» پرچم هويّت انسانهاست، لاجرم بايد اذعان كنيم كه برگزيدن نامهاى اجنبى معنايى جز برافراشتن پرچم بيگانگان بر بلنداى باورهاى مسلمانان ندارد. به همين جهت مقابله با اين روند رو به تزايد وظيفه همه كسانى است كه از سرچشمه معارف اسلامى سيراب شده و قلبشان براى حاكميت دين اسلام مى تپد.
شبيخون فرهنگى ابعاد مختلفى دارد و اصولاً پافشارى بر روى تهاجمِ فرهنگى غرب غلط است. تهاجم عليه فرهنگ، يا خارجى است و يا داخلى، خارجىِ آن، كه نوع مرغوب آن مى باشد!! شرقى دارد و غربى، جنوبى و شمالى و زمينى، امّا آسمانى ندارد كه از آسمان جز خير نبارد.» [ «ثم لا تينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم». اعراف، آيه ى 17.] تهاجم داخلى عليه فرهنگ كه مرموزتر است، پنهانتر است، لذا مبارزه ى مشكلترى را طلب مى كند.
يكى از ابعادِ تهاجم فرهنگى، تهى نمودن جوامع از پشتوانه ى فرهنگ خودى آنها است. پيشينه ى فرهنگى هر ملتى مظاهرى دارد كه دور افتادن از آن مظاهر، يكى از اهدافِ مهاجمانِ عليه فرهنگ است.
نام بزرگان، فرزانگان، پاكان و اولياى خداوند جزئى از فرهنگ ما است. چون چنين است به ما سفارش نمودند تا نام آن بزرگان را بر فرزندان خويش نهيم و آنان را فراموش ننماييم كه فراموش نمودن هر جزئى از فرهنگ بتدريج انسان را تهى و پوچ مى گرداند و قرآن نام اين فراموشى را «خود فراموشى» [ «و لا تكونوا كالذين نسوا اللَّه فانساهم انفسهم». حشر، آيه ى 19.] و غربيون «اليناسيون» گذاشته اند.
كسى كه گوش نوازش، اسامى سبك و زننده غربى شد، از نامهاى وجيه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام دور مى ماند و الگوى او يك ستاره سينما يا تلويزيون به مانند «اُشين» مى گردد. اين همان شبيخون فرهنگى است كه با تأملى بر روند نامگذارى در ايران و توجه به اسامى تازه مد، لبه ى تيز تيغ تهاجم را مى توان احساس كرد.
همنامى با پاكان و اولياى خداوند متعال يكى از ابعاد سازنده ى ولايت و مهرورزى است، كه در احياى شخصيت معنوى و اخلاقى انسانها بسيار مؤثر و الهام آفرين است. به همين دليل در معارف دينى تأكيد فراوانى بر نهادن اسامى و صفات اهل فضايل و شخصيتهاى برجسته ى بشرى به عنوان نام رسمى پيروان اسلام، به عمل آمده است. همچنين تأكيد شده، مسلمانان از نامگذارى فرزندان خويش به آن اسامى نامناسب كه نشان مفاهيم نازيبا و يا يادآور افراد ناپاك تاريخ است جداًخوددارى نمايند. بنابراين گرچه در زبان محاوره ى علمى، آشنايى بالغات بيگانه لازم است، لكن در صحنه ى زندگى، هويّت اسلامى و ملى [ شايان ذكر است فرهنگ ملّى تا آنجا با ارزش است كه مخالف ارزشهاى اسلام نباشد.به تعبير ديگر هر چيز كه جزء فرهنگ باشد افتخارآميز نيست. قومى كه مدتى آتش پرست بوده است نبايد مظاهر آتش پرستى را به نام «فرهنگ ملّى» در محيط خود رواج دهد. اگر دورانى را كه ايران در آتش پرستى به سر برده، جزء ننگين فرهنگ ملّى خود ندانيم، حداقل براى يك ملت مسلمان، افتخارى ندارد. متاسفانه نامهاى فراوانى در جامعه متداول است كه نشان آتش پرستى است.
كتابهايى درباره «نامگذارى» وجود دارد كه سفارش به برگزيدن نام ملّى دارند، لكن اكثر اسامى پيشنهادى آنها از آيين آتش پرستى سرچشمه گرفته است!.] هر كس بايد محفوظ بماند. پس وام گيرى اسامى بيگانه، نشانى از بى هويتى است. شايد اين افراد بر اين باورند كه عمر كسانى كه نام خارجى دارند بيشتر و يا شخصيت آنها برتر است!! و با احساس اين درد بر آن شديم تا با الهام گيرى از انوار اسامى و القاب شخصيت بلند «فاطمه ى زهرا عليهاالسلام» جامعه ى عزيز را، به حركتى مقدس اسلامى؛ يعنى، «نهادن نام نيك»، پرمحتوا و معرفت زا، بر فرزندان عزيز خويش فراخوانيم.
در اين راستا با يارى جستن از نرم افزار «نور» [ اين نرم افزار محصولى زيبا و در خور ستايش، از «مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى» است. اين مركز با عنايات مقام معظم رهبرى - روحى له الفداء - شروع به كار نموده است. نرم افزار نور شامل نورالانوار (مجموعه اى قرآنى)، نورالعتره (معجم الفاظ كتب روايى: بحارالانوار، مستدرك الوسائل، وسائل الشيعه، كتب اربعه و نهج البلاغه ابن ابى الحديد)، نور السيرة (چند كتاب تاريخى)، نور العترة (مصادر بحارالانوار و معجم الفاظ هشت كتاب رجالى) و...] روايات در بردارنده اسامى و القاب آن حضرت را، استخراج نموده و توضيحاتى مختصر پيرامون هر نام، به آن افزوديم، تا كسانى كه اين اسامى مبارك را انتخاب مى كنند از مفهوم نام خود بى اطلاع نباشند و در برابر سؤالات احتمالى ديگران از سند يا معناى نامشان، جواب قانع كننده اى در اختيار داشته باشند.
از آنجا كه اساساً اسلام، فرهنگ خاصى براى نامگذارى دارد و تا اهميت اين مقوله براى جامعه روشن نگردد، خطر تهاجم اسامى بيگانه، جدّى گرفته نخواهد شد،مباحثى چند در اين باره به عنوان بخش اول اين مجموعه ذكر كرده و در پايان بعضى از اسامى زيبا و با مسمى را كه در جوامع اسلامى مرسوم است براى تكميل اين بحث فراهم آورده ايم.
تذكّرات
1) براى هر چه پر بارتر شدن اين نوشته و اصلاح آن، به نقد و پيشنهاد شما نياز مبرم داشته و تقاضا دارم با اهداى انتقادها و پيشنهادهاى خود، اينجانب را به طرف صواب رهنمون شويد، خدايتان اجر دهاد.
2) ترجمه روايات، صرفاً ترجمه ى لفظ به لفظ نيست، بيشتر به ترجمه و برگردان عبارات مورد نياز پرداخته ايم؛ امّا براى روشن شدن اصل سند و استفاده ى بيشتر اهل دقّت، عين روايات را نيز آورده ايم.
3) اين مجموعه، به دو منظور ارائه شده است، يكى بهره جستن عامه مردم از انوار مقدس اسامى و القاب فاطمه ى زهرا عليهاالسلام و ديگر آنكه اهل تبليغ براى ارشاد مردم از اين مجموعه بهره مند گردند، لذا بعضى از روايات را به اندازه نياز، مورد استفاده قرار داده و ترجمه نموده ايم و برخى را براى استفاده هر چه بيشتر مبلغين اسلام، بدون ترجمه ذكر كرده ايم.
4) براى حضرت فاطمه عليهاالسلام القاب بسيارى نقل شده است، البته بعضى از آنها منصوص است و برخى از القاب، در توصيف و كلمات علماى اعلام آمده است، لذا ما در دو فصل مجزا (القاب در روايات و القاب در نعت علما) به آن مى پردازيم. سعى ما بر اين بوده است تا هر لقبى را كه براى نامگذارى مناسب تشخيص داديم، در اين مجموعه گردآوريم. اگر لقبى در جايى ذكر شده و ما آن را در اين مجموعه نياورده ايم، يا به اين خاطر بوده كه آن را براى برگزيدن به عنوان نام (حداقل براى ما ايرانيها و فارسى زبانها) مناسب تشخيص نداده و يا در تتبع خود به آن دست پيدا نكرده ايم كه اميد است در تحقيقات آتى، آنچه را از قلم افتاده است جمع نموده و بر اين مجموعه بيفزاييم.
5) براى به ثمر رسيدن اين مجموعه، دوستان بسيارى مرا يارى نموده اند كه از زحماتشان سپاسگزارم و از صاحب گرانقدر اين مجموعه، «صديقه ى شهيده، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام» مى طلبم تا در هر دو سرا، از كوثر ولايت و معرفت حضرت حق، بهره مندشان سازد.