در همين جا و قبل از آنكه به شرح زندگى حضرت فاطمه زهرا بپردازيم، لازم است كه درنگى كوتاه در خانه ى محمد و خديجه نموده و خواننده را، از ماجرائى كه عنقريب، در زندگى فاطمه، اثرها خواهد گذارد ناآگاه نگذاريم ، آرى، درگير و دار اين اوضاع و احوال بود كه فرشتگان رحمت گردا گرد كودكى، در خانه ى محمد، مى گشتند و در آفاق جانش، طواف مى كردند، تا او را كه هم اكنون، چون ديگر كودكان، به بازيهاى كودكانه مشغول است، از هر پليدى و فساد،پاك و منزه ساخته و براى پيشوائى و رهبرى خلق، در راه خير و صلاح، آماده اش نمايند.
نبايد تصور كرد كه اين كودك در خانه ى محمد، يتيم بود، نه، هرگز، بلكه پدرش حيات داشت، ليكن عنايات ازلى، اينگونه فرزندان، فرزندان سعادت و عظمت و مجد و شرافت را، تحت كفالت خود گرفته و آنان را تربيت و پرورش مى دهد، تا بينش و آگاهى هاى لازم را، در ايشان بوجود آورد.
پدر اين كودك هرگز اجازه نمى داد كه فرزندش، همچون بى پدران، در خانه ى او و آن، بزرگ شود، او همان ابرمرد بزرگوار و شريف و سرشناس مكه ابوطالب است كه مشكلات مالى، او را ناگزير ساخته بود، تا به درخواست برادرش، عباس و برادرزاده اش محمد امين روى مساعد نشان دهد و تقاضاى ايشان را، در مورد تكفل دو تن از فرزندانش، بپذيرد، شايد كه بار زندگى بر دوشش سبكتر گردد.
اينك، آن كودك خوشبخت تر كه در سهم كفالت محمد امين در آمده، على است، همان كس كه بعدها، امام مسلمانان و پدر عظيم الشان ائمه اطهار و خورشيد آسمان مجيد و شرف شد.
تربيت و پرورش همه جانبه على در آن خانه كه به عنوان وظيفه اى بزرگ براى خديجه تلقى مى شد، يك حسن توفيق بود كه دست غيبى تقدير از آستين به درآمده و اين كودك را براى امرى بس عظيم كه با همان خانه مربوط و وابسته مى شد آماده و مهيا سازد.
شايد به خاطر هيچ يك از افراد آن خانه نمى رسيد كودكى كه امروز، در كنار ايشان بزرگ مى شود و شادى بخش كاشانه ى ايشان است، در آينده اى نزديك، تنها رشته اى باشد، كه با وساطت آن، نسل اين خانواده محفوظ خواهد ماند. خديجه از كجا مى دانست كه هيچ يك از پسرانش زنده نخواهند ماند؟ او، چه مى دانست كه اين كودك كه در حقيقت، از آن سوى اين جهاد مادى، پرورده و تربيت مى شد، در آتيه، همسرى بزرگوار و شايسته براى دختر كوچك او خواهد گرديد؟ و چگونه مى توانست حدس بزند، طفلى كه خود و شوهرش در تربيت و پرورشش، صميمانه مى كوشند، سرانجام، جد بزرگوار و عظيم الشان خانواده اى مى گردد كه به همين خانه مربوط و منسوب است و بزرگترين و ارجمندترين خانواده ى گيتى است كه در طول اعصار و قرون، خجسته و فرخنده، در زمين باقى و پايدار خواهد ماند.
اين خانه، گرچه براى بسيارى، منشاء فيض و منبع بركت بود، اما در اين ميان، تنها از على نام برده شد، تا آنها كه از وى نامى شنيده اند، او را بهتر بشناسند و به عظمت و جلالت و فضيلت و منقبت بى شماره اش آگاه تر گردند. آرى، اين خانه كه جسم و روح على را از كودكى، در خود مى پروريد، بدون شك، مهد پرورش عالى ترين و شكوهمندترين ادبها بود. على مرتضى، همان مرد مردان كه جهان او را به عظمت شناخته، همان امام عالى مقام كه والاترين نمونه ى جلالت و عظمت روح است. او، مجمع همه ى فضائل و گنيجه ى اسرار و مظهر ولايت كبراى الهى است.
على، در خانه ى محمد، از عواطف فراوان پيامبر، صلى اللَّه عليه و سلم، و حضرت خديجه، برخوردار بود، محبتى كه مهر مادران و پدران، هرگز به آن پايه نمى رسيد.
كودكى در دامان محمد و در كنف تربيت غيب!
- بازدید: 1272