به طورى كه گذشت همسر زينب، ابوالعاص بن ربيع، از قريشيان اصيل و از جانب پدر با محمد بن عبداللَّه... بن عبد مناف بن قصى داراى نسبت و نسب واحدى بود، زيرا كه ابوالعاص پسر ربيع بن عبدالعزى بن عبدالشمس بن عبد مناف بن قصى است و از سوى مادر نيز، با زينب دختر محمد در جد نخستين خود، خويلد بن اسد بن عبدالعزى بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصى، مشتركند، چه مادرش، هاله دختر خويلد و خواهر حضرت خديجه همسر محمد و مادر زينب است.
در آغاز، رقيه و ام كلثوم دو دختر رسول خدا با دو عموزاده ى خود، يعنى پسران ابولهب بنامهاى عتبه و عتيبه ازدواج كردند ولى حضرت خديجه، چونان كسى كه از سرانجام بداين كار آگاه باشد، به اين پيوند راضى نبود و اصولا خديجه نسبه به مادر اين دو پسر، يعنى ام جميل بن حرب همسر ابولهب، نظر خوشى نداشت و اگر كار به اختيار وى بود، مانع مى شد كه اين ازدواج سرگيرد و انجام پذيرد. ام جميل زنى قسى القب و تندخود و بد زبان بود و آينده نيز اثبات نمود كه حدس خديجه به جاى خود، درست و مطابق واقع بوده است، زيرا كه هنوز از رسالت و دعوت رسول خدا جز اندكى نگذشته بود كه ام جميل- كه قرآن مجيد او را با عنوان حماله الحطب بزشتى ياد كرده است- دو دختر پيامبر را از خانه بيرون كرد و به خانه ى پدر بازشان گردانيد. او در اينكار مى خواست، مشكلات بر سر راه دعوى آن حضرت ايجاد كند و ميان او و همسرش، خديجه بر سر اين موضوع، دعوى، و كشمكش براه اندازد و صفاى خانه ى پيامبر را به كدورت بكشاند، تا شايد آهنگ سريع نهضت محمد كندتر گردد. اما حمالةالحطب را اشتباه رفته بود، و تير او و ساير مشركان به سنگ آمد و كارشكنى هاشان به هيچ صورت مانع كوششهاى پيامبر در طريق دعوت و رسالت نشد، بلكه خواست خداوند بود تا با اين كار، دختران آن حضرت را، از چنگ دشواريهاى زندگى و ام جميل، برهاند، و چيزى هم نگذشت كه به عوض آن دو مرد ناپاك، شوهرى شايسته و بزرگوار چون عثمان بن عفان بن ابى العاص بن عبد شمس را كه يكى از عشره مبشره بود، نصيبشان فرمود. عثمان با رقيه ازدواج كرد و از نخستين مسلمانانى بود كه به حبشه مهاجرت نموده و پس از چندى با ديگر مهارجان، به مكه بازگشت و به دنبال پيامبر به مدينه رفت. اما رقيه در اين هنگام، به بيمارى حصبه گرفتار آمد و بالاخره به همين كسالت درگذشت. بيمارى رقيه مانع آن شد كه عثمان بتواند در جنگ بدر شركت جويد و درست روزى كه خبر پيروى مسلمانان و فرار و شكست كفار قريش در مدينه مى پيچيد، رقيه زندگى را بدورد مى كرد. رقيه را از آن سبب كه هم به حبشه و هم به مدينه مهاجرت كرده است، با لقب ذات الهجرتين يعنى صاحب دو مهاجرت ناميده اند.
برخى نوشته اند: عثمان در زمان بيمارى زوجه خويش، خود به مرض آبله دچار گرديد و اين هر دو امر، مانع حضور و شركت او در جنگ بدر شد.
عثمان از عنوان افتخارآميز دامادى پيامبر، در خود احساس مباهات فراوان مى كرد و بهمين جهت مرگ رقيه كه موجب گسيختگى آن رشته ى افتخار گرديد، براى وى بى نهايت دردناك بود. او پس از مرگ همسر خود، پيوسته اندوهگين به نظر مى رسيد و يكروز كه پيامبر سبب آن حالت را از او پرسش نمود، عرض كرد: اى رسول خدا بر هيچ كس جز من چنين مصيبت و بلائى نرسيده است، دخترى از پيامبر خدا كه صفاى كاشانه ى من بود، ديده از جهان فروبست و رشته ى دامادى و مباهات مرا با آن حضرت بگسست، ديگر كمر من از اين بار اندوه شكسته شده است. اما رسول خدا صلى اللَّه عليه و سلم، گرد اين غم را از خاطر عثمان پاك كرد و دختر ديگر خود ام كلثوم را به نكاح وى درآورد. ليكن او نيز پس از شش سال زندگى با عثمان در سال نهم هجرت، درگذشت. و بدين سبب بود كه عثمان را ذوالنورين مى خواندند، زيرا او تنها كسى بود كه افتخار دوباره دامادى پيامبر را بيافت و دو دختر او را، يكى پس از ديگرى، به همسرى خويش درآورد و پيش از آن شنيده نشده است كه مردى دو دختر پيامبرى را در عقد ازدواج خود درآورده باشد. و به اين ترتيب، ام كلثوم نيز هم چون خواهر خود، رقيه، به سبب ازاواج با عثمان، از زندگى ملالت بار در كنار حماله الحطب نجات يافت.
اما زهراء كه خداوند متعال على بن ابى طالب را، براى همسرى وى اختيار و انتخاب فرمود.
فى الجمله، دامادهاى رسول خدا صلى اللَّه عليه و سلم، عبارت بودند از: ابوالعاص بن ربيع و عثمان بن عفان و على بن ابى طالب. و به طورى كه در كتابى جداگانه يادآورى خواهم نمود، على محبوبترين كس نزد پيامبر خدا و نزديكترين داماد او و از لحاظ قرابت، عزيزترين خويشاوندى وى به حساب مى آمد. در رگهاى على خود اصيل هاشمى جريان داشت و به پيامبر، در جد خود، عبدالمطلب، متصل مى گرديد و در حقيقت اين هر دو، نواده ى آن بزرگوار بودند.
دامادهاى پيامبر اسلام
- بازدید: 1283