تحقيقى در سند خطبه

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

چون اين خطبه، بطوريكه در ذيل اشاره ميشود، با سندهاى متعددى از معصوم (ع) و يا تالى مرتبه معصوم (حضرت زينب صلوات الله عليها) نقل شده مفاد آن بر ما حجت است اگر چه بعنوان خطابه اداء گرديده. بنابراين قبل از شروع در شرح مدلول آن بايد نظرى به سند آن نمائيم و آنگاه براى روشن شدن معناى آن مختصرى از تاريخ فدك و هدف از تعقيب آنرا بيان كنيم.
خطبه ى مزبور از جمله خطبه هاى مشهور است كه عامه و خاصه آنرا بسندهاى معتبر از صديقه ى كبرى صلوات الله عليها روايت كرده اند. از جمله احمد بن عبدالعزيز جرهرى در تأليف خود بنام سقيفه و فدك بنقل ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه از آن ياد كرده و ابن ابى الحديد نامبرده را چنين معرفى مينمايد: «ابوبكر نامبرده محدّث ماهر در ادبيات، برهيزكار و مورد وثوق است بطورى كه همه ى محدثان عامه او را به نيكى ستوده اند و همه ى مصنفات خود و ديگران را از او روايت كرده اند». [و ابوبكر الجوهرى هذا، عالم محدث كثير الأدب ثقة ورع أثنى عليه المحدثون و رو واعنه مصنفاته و غير مصنفاته. ج 16 ص 210 شرح نهج البلاغه چاب جديد.] و به نقل ابن ابى الحديد بچهار طريق اين خطبه را روايت كرده است:
1- جوهرى از محمد بن زكريا از جعفر بن محمد ابن عماره از پدرش از حسن بن صالح بن حى از دو تن از اهل بيت بنى هاشم از زينب دخت اميرالمؤمنين از مادرش صديقه طاهره صلوات الله عليهم.
2- جوهرى، از جعفر بن محمد بن عماره از پدرش از جعفر بن محمد بن على بن الحسين صلوات الله عليهم.
3- جوهرى از عثمان بن عمران فجيعى از نائل بن نجيح از عمر بن شمر از جابر جعفى از ابى جعفر محمد بن على (امام باقر) صلوات الله عليهم.
4- جوهرى از احمد بن محمد بن يزيد از عبدالله بن حسن المعروف بعبدالله محض ابن فاطمه بنت الحسين و ابن الحسن المثنى روايت كرده.
على بن عيسى اربلى كه از بزرگان علماء اماميه است (مؤلف كتاب كشف الغمه) [ نقلتها من كتاب السقيفه تأليف احمد بن عبدالعزيز الجوهرى من نسخة قديمة مقروة على مؤلفها المذكور قرأت عليه في ربيع الآخر سنة 322 اثنتين و عشرين و ثلثمأة روى عن رجاله بعدة طرق. (كشف الغمه ج 2 ص 40).] اين خطبه را در تأليف خود از كتاب سقيفه احمد بن عبدالعزيز جوهرى نقل نموده و چنين گفته است: «من خطبه را از كتاب سقيفه تأليف احمد بن عبدالعزيز جوهرى نقل ميكنم و اين نسخه قديمى است كه در سال 322 بر مؤلف قرائت و تصحيح شده كه بسندهاى مختلف روايت كرده [ ج 2 ص 304.] (مراد سندهاى فوق الذكر است). و نيز مسعودى در كتاب (مروج الذهب) [ چلپ نجف ص 12.] اشاره به خطبه نموده. و باز ابوالفضل احمد بن ابى طاهر از دانشمندان عصر مأمون عباسى متولد سال 204 در كتاب (بلاغات النساء) بچند سند آن را روايت كرده:
1- راوى ميگويد من نزد ابوالحسين زيد بن على بن الحسين عليهم السلام در مورد گفتگوى فاطمه صلوات الله عليها با ابوبكر موقعى كه حضرتش را از تصرف فدك بازداشت، مذاكره كردم و گفتم: عامه در مورد اين خطبه سخنى دارند و آن اينست كه ميگويند اين خطبه انشاء ابوالعينا است و ربطى بصديقه طاهره صلوات الله عليها ندارد. زيد در پاسخ گفت: «من خود بزرگان خاندان ابى طالب را مى ديدم كه اين خطبه را از پدران خود نقل مى كردند و نيز من اين خطبه را از پدرم على بن الحسين (ع) به ترتيب از فاطمه (ع) حديث ميكنم علاوه همين خطبه را بزرگان شيعه روايت كرده و به يكديگر تدريس مى كردند قبل از آنكه جد ابوالعينا متولد شود.
2- اين خطبه را حسن بن علوان از عطيه عوفى واو از عبدالله بن الحسن از پدرش نقل كرده.
مؤلف بلاغات النساء از قول راوى نقل مى كند كه زيد گفت: چگونه روا نميدارند اين سخن فاطمه (ع) باشد در صورتيكه حاضرند بزرگترين سخن را به عايشه نسبت دهند اما در نسبت اين خطبه بجده ام ترديد ميكنند؟ اين نيست مگر عداوتى كه با ما اهل بيت دارند.
3- جعفر بن محمد كه در ديار مصر است و او را در رافقه ديدم گفت پدرم براى من حديث كرد و گفت موسى بن عيسى ما را خبر داد و گفت عبيدالله بن يونس ما را خبر داد و گفت جعفر احمر ما را از زيد بن على بن الحسين (ع) از عمه اش زينب بنت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب صلوات الله عليهم حديث كرد.
ابوالفضل احمد بن ابى طاهر گفت: من همه ى اين حديث را فقط در نزد ابى حفان ديدم. و از طريق خاصه سيد مرتضى در كتاب نفيس شافى [ تلخيص الشافى ج 3 ص 139- 140.] بدو طريق نقل فرموده.
1- ابو عبدالله محمد بن عمران مرزبانى (نقل شده است كه از مشايخ مفيد بوده) از محمد بن احمد كاتب از احمد بن عبيدالله نحوى از زنادى از شرقى بن قطامى از محمد بن اسحاق از صالح بن كيسان از عروة از عايشه.
2- بتحويل سند [ تحويل سند، اصطلاح رجالى است. يعنى: يك نفر از دو يا چند طريق خبر را روايت كند.] مرزبانى از احمد بن محمد مكى از محمد بن قاسم يمانى از ابن عايشه (ابو عبدالرحمن عبيدالله بن محمد بن حسين تيمى). و ابن طاوس در كتاب طرائف [ ص 263.] قسمتى از خطبه را كه در احتجاج است از شيخ اسعد بن شفروة در كتاب فائق از شيخ حافظ ثقه و معظم (در نزد عامه) احمد بن موسى مردويه اصفهانى از كتاب مناقب وى از اسحاق بن عبيدالله بن ابراهيم از شرقى بن قطام از صالح بن كيسان از زهرى از عائشه روايت كرده است.
شيخ صدوق محمد بن على ابن بابويه متوفاى 371 روايت كرده ميگويد: خبر داد ما را على بن حاتم از محمد بن اسلم از عبدالجليل ياقطانى از حسن بن موسى خشاب از عبدالله بن محمد علوى از رجالى از اهل بيت عليهم السلام از زينب بنت اميرالمؤمنين (ع) از فاطمه (ع).
با تحويل سند، باز ميگويد خبر داد ما را على بن حاتم از محمد بن عمير از محمد بن عمارة از محمد بن ابراهيم مصرى از هارون بن يحيى ناشب از عبيدالله بن موسى عيسى از عبيدالله موسى معمرى از حفص احمر از زيد بن على بن الحسين شهيد از عمه اش زينب بنت اميرالمؤمنين (ع).
با تحويل سند، قسمتى را در علل الشرايع كه متضمن بيان فلسفه تشريع احكام است از ابن المتوكل از سعدآبادى از برقى از اسماعيل بن مهران از احمد بن محمد ابن جابر از زينب (ع) روايت كرده است. مفيد، در مجالس ابياتى را كه در خطبه مذكور است بسند زير نقل مى كند:
جعانى از محمد بن جعفر حسنى از عيسى بن مهران از يونس از عبدالله بن محمد بن سليمان هاشمى از پدرش از جدش از زينب دختر اميرالمؤمنين على بن ابيطالب صلوات الله عليهم ميگويد: همين كه فرمان ابوبكر بر غصب فدك و عوالى صادر شد فاطمه صلوات الله عليها مأيوس شد بسوى قبر پدر برگشت و خود را بر روى قبر انداخت و تظلم نمود و گريه كرد و در آخر اين ابيات را خواند:

قد كان بعدك أنباء وهنبثة           لو كنت شاهدها لم تكثر الخطب

يعنى: پس از تو خبرها و حادثه ها روى داد اگر تو حاضر بودى كار باين جا نمى كشيد.
پس بدينسان مى بينيم احدى از دانشمندان اماميه و عامة اشكالى بسند روايت نكرده اند، مگر اينكه معاندينى از دشمنان اهل بيت آنرا به ابوالعينا محمد بن قاسم اهوازى بصرى نسبت داده اند. و آنچه از ترجمه حال وى بدست مى آيد: يكى از دانشمندان علم ادب عربى بيش نبوده و مايه اى جز ادب عربى نداشته، اديبى چگونه قدرت دارد كه در مسائل پيچيده الهيات و نبوت و فلسفه و شرايع احكام و احتجاج قرآن چنين سخنى ايراد كند!؟ اما عناد را چاره اى نيست. معنائى فطرى تر و روشن تر در درس عقلى از مسئله خداشناسى نيست، ولى وقتيكه انسان از طريق انصاف خارج شد و راه عناد را پيمود مسائل روشن را انكار ميكند، و واقعا انسان بايد بخدا پناه برد كه همواره از طريق انصاف خارج نشود، و بهمين معنا در بعضى از ادعيه اشاره ميفرمايد: «پروردگارا! اى قدرتى كه عالم هستى را آفريدى و در تحت سايه قدرت خود پرداختى و تمام جهان هستى بهترين گواه است كه جز تو خدائى نيست، و هرگز عقل منصف!! نمى تواند وجود ترا انكار كند» [ اللهم ياذا القدرة التي صدر عنها العالم مكونأ مبروا عليها مفطورا تحت ظل العظمة نطقت شواهد صنعك فيه بانك لا اله الا انت فلا يستطيع المنصف لعقله انكارك. مفاتيح: زيارات جامعه ائمة الؤمنين ص 580.] پر و اضح است كه براى اين جهان، آفريدگار و سازنده اى هست ولى اين درك در صورتى است كه عقل از راه انصاف خارج نشود، و گرنه كسى كه معاند است با هيچ دليلى نمى توان او را قانع ساخت.
علاوه بر اين سيد مرتضى علم الهدى كه منكر حجيت خبر واحد است باين معنى كه مدعى است دليل قطعى بر حجيت نوعى آن نداريم، در كتاب شافى در اثبات امامت و وصايت در رد (مغنى الحجاج قاضى عبدالجبار معتزلى) بخبر واحدى كه محفوف به قرائن قطعى و مفيد علم باشد، استدلال و احتجاج كرده است و حال آنكه طبق نظريه خود نمى بايست استدلال كند، جون خبر واحد است. پس معلوم ميشود قرائن قطعيه در اين مورد بوده است كه بر مدعاى خود استدلال نموده و اعتبار اين خطبه هم نيز بجهت نقل مشايخ اماميه على الخصوص سيد علم الهدى و دانشمندان عامه موجب حصول درجه اعلاى اطمينان باين خطبه شريفه است.
مناسب است در خاتمه اين بخش كرامتى را كه از مرحوم آيت الله والد (رضوان الله عليه) در خصوص اين خطبه شنيدم بعنوان اداء مقدارى از حقوق معظم له در اين كتاب نقل كنم. والد (ره) فرمودند: كه مرحوم استاد علامه آية الله شريعت نمازى اصفهانى در جمادى الثانى اقامه تعزيه حضرت صديقه كبرى صلوات الله عليها را مينمود و خود آن مرحوم منبر مى رفت و عين خطبه را عنوان سخن قرار ميداد و با احاطه ى عجيبى كه بفنون اسلامى داشت و حافظه ى خارق العاده اش بيانات بسيار جالب ايراد مى فرمود و ميتوان گفت حق شرح اين خطبه را اداء مى نمود. تا روزى مشغول افادات بالغه خود بود و عقل و هوش همه ى مستمعان جذب سخنان وى گرديده. در اين هنگام يكى از كم مايگان و اندك بضاعتان اهل علم كه در كنار من نشسته بود سر بگوش من آورد آهسته گفت: اين خطبه از قدرت يك زن خارج است و آنرا شب اميرالمؤمنين (ع) تعليم فرموده است. والد ميفرمود همينكه اين حرف را زد مقارن تمام شدن آن مرحوم شريعت اصفهانى در بالاى منبر با صداى بلند گفت: «فقال الملعون دعوها فانها معلمة» يعنى ملعون (عمر) گفت او را ترك كنيد زيرا شبانه اين حرفها را على تعليمش داده است.
مرحوم والد فرمود از آن سخن شخص، ناراحت شدم و فورا گفتم جوابت را بشنو و متوجه كرامت باش.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page