ثم قالت: ايها الناس!
اعلموا اني فاطمة! و ابي محمد اقول عودا و بداء و لا اقول ما اقول غلطا و لا افعل ما افعل شططا لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رؤوف رحيم [ توبه (9) آيه 129. ] فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابي دون نسائكم و اخا ابن عمي دون رجالكم و لنعم المعزي اليه صلى الله عليه و آله فبلغ الرسالة صادعا بالنذارة مائلا على مدرجة المشركين ضاربا ثبجهم، آخذا باكظامهم داعيا الى سبيل ربه بالحكمة و الموعظة الحسنة يكسر الأصنام و ينكت الهام حتى انهزم الجمع و ولوا الدبر حتى تفرى الليل عن صبحه و اسفر الحق عن محضه و نطق زعيم الدين و خرست شقاشق الشياطين و طاح وشيظ النفاق و انحلت عقد الكفر و الشقاق و فهتم بكلمة الاخلاص و نفر من البيض الخماص و كنتم على شفا حفرة من النار مذقة الشارب، و نهزة الطامع و قبسة العجلان و موطئ الأقدام تشربون الطرق، و تقتاتون القد و الورق اذلة خاسئين تخافون ان يتخطفكم الناس من حولكم فانقذكم الله تعالى بمحمد صلى الله عليه و آله بعد اللتيا و التي بعد ان مني ببهم الرجال و ذوبان العرب و مردة اهل الكتاب كلما اوقدوا نارا للحرب اطفأها الله او نجم قرن للشيطان او فغرت فاغرة من المشركين قذف اخاه في لهواتها فلا ينكفي حتى يطأ صماخها باخمصه و يخمد لهبها بسيفه مكدودا في ذات الله مجتهدا في امر الله قريبا من رسول الله سيدا في اولياء الله مشمرا ناصحا، مجدا كادحا و انتم في رفاهية من العيش و ادعون فاكهون آمنون تتربصون بنا الدوائر تتوكفون الأخبار و تنكصون عند النزال و تفرون من القتال.
آنگاه خطاب به حاضران در مسجد گفت: اى مردم!
بدانيد من بى شبهه فاطمه هستم و پدرم محمد صلى الله عليه و آله.
اين نخستين و آخرين گفتار من با شماست.
آنچه را كه مى گويم نه از راه صواب به خطا رفته و نه بعمد از آن كجروى دارم.
چيزى كه قابل ترديد نيست؛ از ميان خودتان پيامبرى به سوى شما آمد. و آنچه كه رنج شما در آن بود بر وى سخت گران بود و حريص بر سعادت شما و سخت مهربان و داراى عفو و بخشش بود و چنانچه اين پيامبر را شناسايى كنيد، مى بينيد كه پدر من است و نه پدر زنان شما و برادر پسر عمم و نه برادر مردهاى شما مى باشد. و ه! چه نيكو نسبتى، درود خدا بر وى و فرزندانش باد!
او رسالت خود را در حالى كه صفهاى مشركان را مى شكافت و از راه آنها سخت بركنار بود ، همچنان بر گروه مشركان مى كوفت كه راه نفس كشيدن بر آنان مى گرفت و به راه پروردگارش به حكمت و اندرز نيكو مى خواند و بتها را در هم مى شكست و سرهاى مشركان را به زمين مى انداخت، ابلاغ كرد.
سرانجام، سپاه گردآمده ى دشمن شكست خورد و عقب نشينى كرد و بامداد اسلام از افق تاريك شرك به درآمد و چهره ى تابناك حق جلوه گر شد و زعيم دين لب به سخن گشود و آواى شياطين، خاموش و گروهك نفاق، هلاك و همبستگى كفر و نفاق از هم متلاشى شد و شما مردم كلمه ى اخلاص (لا اله الا الله) را به همراه گروهى از مجاهدان سفيدرو به زبان رانديد و شما قبل از رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در نزديكى آتش سهمناك نابودى بوديد و در حقارت به مانند آبكى در دهان و لقمه اى روى زبان- كه هضم و بلعيدن آن بسيار آسان- و پاره آتشى كه شتابزده اى آن را بربايد و زورمندان در زير پايشان لگدمال كنند بوديد و از گندابى مى نوشيديد و از گوشت مردار خشكيده تغذيه مى كرديد و در ذلت بوديد و مطرود از اجتماع بشرى به سر مى برديد و همواره در بيم ابرقدرتهاى اطرافتان بوديد كه هستى شما را نربايند.
در اين هنگام بود كه خداى متعال شما را از چنان وضع فلاكت بار و شرايط سخت، به وسيله محمد صلى الله عليه و آله نجات بخشيد؛ اما نجاتى از پس حوادث بزرگ و كوچك و از پس دست و پنجه نرم كردن با مردان دلير و گرگان عرب! و شورشيان اهل كتاب.
هر وقت آتش جنگى به پا مى شد ، يا شاخى از شيطان نمودار مى شد و يا دهانى از مشركان براى فروبردن شما گشوده مى شد ، پدرم برادرش را (مولا- صلوات الله عليه-) به گلوگاه آن حوادث هولناك گسيل مى داشت.
او هم با پايمردى تا سر آن فتنه انگيزان را به خاك نمى ماليد و با شمشير شرربارش آتش فتنه را خاموش نمى كرد برنمى گشت او در راه خدا رنج پذير!
كوشا در اجراى فرمان او ، پيوسته نزديك به رسول خدا، با پيوند نزديك رسول خدا صلى الله عليه و آله ، سرورى از اولياى خدا و هميشه آماده براى جهاد، خالص و زحمتكش و كوشا در راه اسلام بود؛ اما شما در كمال آسايش خاطر، راحت و در ايمنى ، در انتظار هلاكت ما و جوياى خبر سقوط مجاهدان اسلام به سر مى برديد و به هنگام نبرد روياروى، عقب نشينى كرده و از كارزار فرار مى كرديد.
اى مردم! بدانيد كه من فاطمه ام
- بازدید: 1177