فضايل بانوى دو سرا

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

فضايل حضرتش از شمارش برون است و آدمى از درك مقام و منزلت او عاجز:
«الليلة فاطمة و القدر الله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر.انما سميت فاطمة لان الخلق فطموا من معرفتها» [ فرات كوفى: تفسير الفرات، ص 218/ از تحقيق محمد الكاظم، ص 581 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 43: ص 65/ ح 58 (به نقل از امام صادق (عليه السلام) در تفسير سوره ى قدر). ]».
مراد از الليلة فاطمه و القدر الله است كه هر كس فاطمه را چنان كه بايسته ى مقام اوست درك كند، همانا شب قدر را درك كرده است. و حضرتش را فاطمه نام نهاده اند؛ زيرا خلايق از درك مقام او ناتوانند.
او با فضيلت ترين بانويى است كه گردون تاكنون به خود ديده است و پدر و شوهر و دو فرزندش در ممتاز بودن از ديگران با او شريكند:
كان رسول الله (صلى الله عليه و آله) جالسا ذات يوم و عنده على و فاطمة و الحسن و الحسين، فقال: «اللهم انك تعلم ان هولاء اهل بيتى، و اكرم الناس على، فاحبب من احبهم، و ابغض من ابغضهم، و وال من والاهم، و عاد من عاداهم، و اعن من اعانهم، و اجعلهم مطهرين من كل رجس، معصومين من كل ذنب، و ايدهم بروح القدس منك.
ثم قال: يا على، انت امام امتى و خليفتى عليها بعدى، و انت قائد المؤمنين الى الجنة، و كانى انظر الى ابنتى فاطمة قد اقبلت يوم القيامة على نجيب من نور، عن يمينها سبعون الف ملك، و عن يسارها سبعون الف ملك، و بين يديها سبعون الف ملك، و خلفها سبعون الف ملك. تقود مؤمنات امتى الى الجنة، فايما امراة صلت فى اليوم و الليلة خمس صلوات، و صامت شهر رمضان، و حجت بيت الحرام، و زكت مالها، و اطاعت زوجها، و والت عليا بعدى، دخلت الجنة بشفاعة ابنتى فاطمة، و انها سيدة نساء العالمين.
فقيل يا رسول الله: اهى سيدة نساء عالها؟ فقال صلى الله عليه و آله: ذلك لمريم بنت عمران؛ فاما ابنتى فاطمة فهى سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين، و انها لتقوم فى محرابها فيسلم عليها سبعون الف ملك من الملائكة المقربين، و ينادونها بما نادت به الملائكة مريم، فيقولون: يا فاطمة، ان الله اصطفيك و طهرك اصطفيك على نساء العالمين.
ثم التفت الى على، فقال: يا على، ان فاطمة بضعة منى، و هى نور عينى و ثمرة فوادى، يسوءنى من ساءها، و يسرنى من سرها، و هى اول من يلحقنى من اهل بيتى، فاحسن اليها بعدى، و اما الحسن و الحسين فهما ابناى و ريحانتاى، و هما سيدا شباب اهل الجنة، فليكونا عليك كسمعك و بصرك.
ثم رفع يده الى السماء، فقال: اللهم انى اشهدك انى محب لمن احبهم، و مبغض لمن ابغضهم، و سلم لمن سالمهم، و حرب لمن حاربهم، و عدو لمن عاداهم، و ولى لمن والاهم [ شيخ صدوق: كتاب الامالى، ص 393/ ح 81 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 43: ص 24/ ح 20 (و) استرآبادى: تاويل الايات الظاهرة، ج 1: ص 111/ ح 17 (و) حويزى: نور الثقلين، ج 1: ص 281/ ح 135 (و) بحرانى: غاية المرام، ص 52/ ح 32 (و) طبرى: بشارة المصطفى، ص 218 (و) فتال نيشابورى: روضة الواعظين، ص 180 (و) توفيق ابوعلم: اهل البيت، ص 214 (و) قاضى نورالله:احقاق الحق، ج 19: ص 76 (و) سپهر: ناسخ التواريخ، ج 2، صص 295 ] 298.
ابن عباس مى گويد: روزى از روزها رسول خدا نشسته بود و على و فاطمه و حسن و حسين در حضورش بودند. رسول خدا فرمود: خدايا! تو مى دانى اينان اهل بيت منند، و گرامى ترين افراد. پس، دوست بدار اينان را و دشمن بدار كسى را كه دشمن بدارد اينان را، و كمك نما به كسى كه كمك كند به اينها، و قرار بده اينان را از پاكان، كه اينان از هر گناه و رجسى بر كنارند. و از جانب خود به روح القدس مويدشان بدار.
سپس فرمود: اى على! تو بعد از من بر اينان و بر امت من امام هستى، و تويى كه قائد و كشاننده ى مردم به سوى بهشت مى باشى. اكنون من مى بينم كه دخترم فاطمه كه روز قيامت بر مركبى از مركبهاى بهشت سوار مى شود و هفتاد هزار ملك از طرف راست و هفتاد هزار ملك از طرف چپ و هفتاد هزار ملك پيش رو و هفتاد هزار ملك از عقب او را همراهى مى كنند، و او با اين جلال، زنان مومن امت مرا به سوى بهشت مى كشاند. و هر زنى كه نمازهاى پنجگانه را در روز به جاى آورد و روزه ى رمضان را گرفته، حج خانه ى خدا را انجام دهد و زكات را از مال خود ادا نمايد و از شوهرش اطاعت نمايد و على را دوست بدارد، به شفاعت دخترم فاطمه- بعد از من- داخل بهشت مى گردد. بدرستى كه او مهتر زنان عالميان است.
پس عرض شد: اى فرستاده ى خدا! آيا زهرا مهتر زنان عالم خود است؟ فرمودند: آن مريم است كه مهتر زنان عالم خود بود؛ ولى دخترم فاطمه مهتر زنان عالميان است، از روز اول تا به ابد. و بدرستى كه زهرا وقتى در محراب عبادتش مى ايستد هفتاد هزار ملك مقرب بر او سلام مى كنند و ندا مى دهند او را با آنچه كه ملائكه بدان مريم را ندا مى دادند. پس آنگاه مى گويند: اى فاطمه! بدرستى كه خدا تو را برگزيد و پاك قرارت داد و بر تمام زنان عالميان برتريت بداد.
آنگاه رو به جانب على نموده فرمودند: اى على! فاطمه، پاره ى تن من و نور ديدگانم و ميوه ى قلبم است. مرا ناخرسند مى كند چيزى كه او را ناخرسند سازد و مسرور مى نمايد چيزى كه او را مسرور كند. و او اول كسى است كه از اهل بيت من به من ملحق مى گردد. پس، بعد من با او به نيكى رفتار كن. و اما حسن و حسين، پس دو ريحانه و دو پسر من و آقاى جوانان اهل بهشت اند. پس آنان بايد براى تو بسان چشم و گوش باشند.
آنگاه، پيامبر خدا دستان مبارك خود را به سوى آسمان بلند كرده فرمودند: خدايا، تو را شاهد مى گيريم كه من دوست مى دارم كسى كه اينان را دوست بدارد، و در دل به كسى كه نسبت به اينان كينه توزى كند كينه دارم. در مسالمت هستم با كسى كه نسبت به اينان با مسالمت رفتار نمايد، و در جنگ با كسى كه با اينان در جنگ باشد. دشمنم با دشمنانشان و دوستم با دوستانشان.
او، و الاترين اميره ى گلها در وسعت مدائن روحانى است شعر شرف بر سينه ى كتبيه ى تاريخ اسطوره ى شگفت طهارت منظومه ى فاضيل انسانى است (بهمن صالحى) دوست و دشمن مقر به فضلت و برترى اويند و از اين ره تيره دلان و كورباطنان از انكار فضايل او طرفى نمى بندند:
از همه محرومتر خفاش بود           كه عدوى آفتاب فاش بود

فاطمه از چنان رفعت و شانى برخودار است كه خداوند دو هزار سال پيش از آفرينش آسمان و زمين بر خود فرض نموده كه دوستداران او را از عذاب دوزخ در امان دارد [ قمى: سفينة البحار، ج 2: ص 375. ] و همچنين ثواب تسبيح و تقدسى ملائك را در صحيفه ى آنان مرقوم نمايد [ استرآبادى: تاويل الايات، ج 1: ص 137/ ح 16 (و) بحرانى: البرهان، ج 1: ص 392/ ح 5 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 37: ص 82/ ح 51 (و) بحرانى: عوالم العلوم و المعارف، ج 11: ص 16. ] فاطمه در دستگاه حضرت بارى چنان ارج و قربى دارد كه خداوند او را بانوى بانوان جهان قرار داده است [ ترمذى: الصحيح، ج 5: ص 660/ ح 7381 (و) ابن اثير: جامع الاصول، ج 10: ص 82 (و) متقى هندى: كنز العمال، ج 12: ص 96/ ح 34158 و ص 102/ ح 34192 و ص 107/ ح 34217 و ص 110/ ح 34230 (و) ابن حجر: الصواعق المحرقة، صص 185 و 189 (و) قندوزى: ينابيع المودة، صص 165 و 264 (و) احمد بن حنبل: المسند، ج 5: ص 391 (و) ابن صباغ: الفصول المهمة، ص 127 (و) ابن عساكر: ترجمة الامام الحسن و الحسين من تاريخ دمشق، ص 51: ح 73 (و) خوارزمى: مقتل الحسين، ج 1: ص 55 (و) گنجى شافعى: كفاية الطالب، ص 422 (و) ابونعيم: حلية الاولياء، ج 4: ص 190 (و) حموينى: فرائد المسطين، ج 2: ص 20/ ح 363 (و) ابوالفداء: البداية و النهاية، ج 3: ص 206 (و) سيوطى: الحاوى للفتاوى، ج 2: ص 276 (و) ابن اثير: اسد الغابة، ج 5: ص 574 (و) سيوطى: الخصائص الكبرى، ج 2: ص 226 (و) ذهبى: سير اعلام النبلاء، ج 2: ص 120 (و) ابن مغازلى: المناقب، ص 399 (و) امرتسرى: ارجح المطالب، ص 241. ] :
«كانت (اى مريم) سيدة نساء عالمها، و فاطمة سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين [ صدوق: معانى الاخبار، ص 107: ح 1 (و) فتال: روضة الواعظين، ص 180 (و) طبرى: دلائل الامامة، ص 54 (و) بحرانى: عوالم العلوم و المعارف، ج 11: ص 105. ] ».

مريم بانوى بانوان دوران خود بود، ليكن فاطمه بانوى بانوان دو جهان از ابتدا تا به انتهاست.
مريم از يك نسبت عيسى عزيز           از سه نسبت حضرت زهرا عزيز
نور چشم رحمة للعالمين           آن امام اولين و آخرين
آنكه جان در پيكر گيتى دميد           روزگار تازه آيين آفريد
بانوى آن تاجدار هل اتى           مرتضى مشكل گشا شير خدا
پادشاه و كلبه اى ايوان او           يك حسام و يك زره سامان او
مادر آن مركز پرگار عشق           مادر آن كاروان سالار عشق
آن يكى شمع شبستان حرم           حافظ جمعيت خير الامم
تا نشيند آتش پيكار و كين           پشت پا زد بر سر تاج و نگين
و آن دگر مولاى ابرار جهان           قوت بازوى احرار جهان
در نواى زندگى سوز از حسين           اهل حق حريت آموز از حسين
سيرت فرزندها از امهات           جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسليم را حاصل بتول           مادران را اسوه ى كامل بتول
بهر محتاجى دلش آن گونه سوخت           با يهودى چادر خود را فروخت
نورى و هم آتشى فرمانبرش           گم رضايش در رضاى شوهرش
آن ادب پرورده ى صبر و رضا           آسيا گردان و لب قرآن سرا
گريه هاى او ز بالين بى نياز           گوهر افشاندى به دامان نماز
اشك او برچيد جبريل از زمين           همچون شبنم ريخت بر عرش برين
رشته ى آيين حق زنجير پاست           پاس فرمان جناب مصطفاست
و رنه گرد تربتش گرديدمى           سجده ها بر خاك او پاشيدمى

(اقبال لاهورى)

و اين منصب الهى براى حضرت تنها به لحاظ كمال وجودى آن بانو است، و نه به سبب پيوندهاى اعتبارى او؛ زيرا ربط قراردادى مايه ى كمال اعتبارى است نه حقيقى. و تنها كمال ذاتى است كه بنيان و اساسى است براى هر گونه كمالهاى حقيقى.
علاوه بر اين، حق تعالى خشم او را خشم خود دانسته و خشنودى خود را منوط به خرسندى فاطمه نموده است [ اين حديث به الفاظ مختلف ذكر شده است. رك ابن سعد: الطبقات، ج 8: ص 262 (و) متقى: كنز العمال، ج 12: ص 111 (و) هيثمى: مجمع الزوائد، ج 9: ص 203 (و) بخارى: الصحيح، ج 5: ص 26 (و) صحيح مسلم، ج 7: ص ص 141- 142 (و) حاكم نيشابورى: مستدرك الصحيحين، ج 3: ص 159. ] .
او نخستين فردى است كه بعد از رسول عظيم الشان داخل بهشت مى گردد [ ابن حجر: لسان الميزان، ج 4: ص 16/ ح 34 (و) ذهبى: ميزان الاعتدال، ج 2: ص 618/ ح 5057 (و) زينى دحلان: السيرة الحلبية، ج 1: ص 232 (و) شبلنجى: نور الابصار، ص 52 (و) خوارزمى: مقتل الحسين، ج 1: ص 76 (و) متقى هندى: كنز العمال، ج 12: ص 110/ ح 34234 (و) امرتسرى: ارجح المطالب، ص 248 (و) ابن صباغ: الفصول المهمة، ص 127 (و) قندوزى: ينابيع الموده، ص 260. ] و در اين رهگذر، نبوت پيامبرى كامل نگرديد مگر به اقرار فضيلت و محبت او [ سيد هاشم بحرانى: مدينه المعاجز (و) نجف: ملتقى البحرين، ص 40. ]
اى ذات خدا را رخ نيكوى تو مرآت           فانى به تو قول و اثر و وصف در آن ذات
در هر صفتى اعظم اسماء الهى           اندر فلك صورت نبود چو تو ماهى
عالم همگى بنده ى شرمنده، تو شاهى           نه غير تو حقى، نه ملاذى، نه پناهى

(حكيم صفاى اصفهانى)

حضرت صديقه علاوه بر مقام رفيعى كه در نزد خداوند دارد براى رسول الله عزيزترين فرد است. اين عزت تا بدان حد است كه پيامبر خدا چون عزم سفر مى كند آخرين فردى كه ديدار مى كند فاطمه (عليهاالسلام) است و چون از سفرى باز مى گردد نخستين فردى كه به ديدارش مى شتابد باز فاطمه است [ حاكم نيشابورى: المتسدرك على الصحيحين، ج 3: ص 156 (و) خورازمى: مقتل الحسين، ج 2: ص 56. ] .
او پاره ى تن رحمت عالميان است كه چون بر كسى خشم گيرد گو اينكه پيامبر بر او خشم گرفته است و چون كسى او را شاد گرداند تو گويى پيامبر را شاد گردانيده است. [ 1. بخارى: الصحيح، ج 5: ص 36 (و) صحيح مسلم، ج 4: ص 1902/ ح 93 (و) ابونعيم: حلية الاولياء ج 2: ص 40 (و) نسائى: الخصائص، ص 121 (و) مناوى: فيض القدير، ص 62 (و) متقى هندى: كنز العمال، ج 12: ص 108/ ح 34222 و ص 112/ ح 34343 (و) بغوى: مصابيح السنة، ص 205 (و) ابن جوزى: صفوة الصفوة، ج 2: ص 5 (و) عيينى: عمدة القارى، ج 16: ص 223 (و) راغب اصفهانى: محاضرات الادباء، ج 4: ص 479 (و) زبيدى: اتحاف السادة المتقين، ج 6: ص 244 (و) ابن اثير: اسد الغاية، ج 5: ص 521 (و)سيوطى: تذكرة الحفاظ، ج 1: ص 734 (و) خوارزمى: مقتل الحسين، ج 1: ص 53 (و) ابن اثير: جامع الاصول، ج 10: ص 183 (و) قندوزى: ينابيع المودة، صص 171 و 173 (و) ابن حجر عسقلانى: الاصابة فى تمييز الصحابة، ج 4: ص 366 (و) ابن حجر: تهذيب التهذيب، ج 12: ص 441 (و) ابن حجر هيثمى: الصواعق المحرقة، ص 113 (و) ابن كثير: تفسير القرآن العظيم، ج 7: ص 33 (و) دمشقى: اخبار الاول و آثار الدول، ص 42 (و) ابوالفداء: البداية و النهاية، ج 6: ص 333 (و) بلاذرى: انساب الاشراف، ط دار المعارف، ص 403 (و) ابن ابى الحديد: شرح النهج،ط القاهرة، ج 7: ص 457 (و) يافعى: مرآة الجنان، ج 1: ص 61 (و) ابن تيميه: منهاج السنة، ج 2: ص 170 (و) سيوطى: الثغور الباسمة، ص 11 (و) ابن قيم جوزى:اعلام الموقيعن، ج 1: ص 112 (و)

نبهانى: انوار المحمدية، ص 316 (و) توفيق ابوعلم: اهل البيت، ص 119. ] چون قيامت كبرا بر پا گردد و اجساد از قبور بيرون آمده براى دريافت پاداش و كيفر در صحراى محشر قرار گيرند نداكننده ايى از پس حجاب ندا دهد كه: اى مردم!ديده بر هم نهيد و سر به زير افكنيد كه فاطمه- گرامى دخت پيامبر- قصد عبور از پل صراط دارد.
محشريان چون چنين كنند بانو در حالى كه هفتاد هزار فرشته ى پاى در ركاب دارد از پل عبور نمايد [ ابن شهر آشوب: مناقب آل ابى طالب، ج 3: ص 107 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 43: صص 223- 224/ ح 10 (به نقل از ابن شهر آشوب) (و) اربلى: كشف الغمة، ج 1: ص 457 (و) حاكم: المستدرك على الصحيحين، ج 3: ص 153 (و) متقى هندى: كنز العمال، ج 12: ص 105/ ح 34209 و ص 109/ ح 34229 (و) سيوطى: الجامع الصغير، صص 108 و 822 (و) قندوزى: ينابيع المودة، صص 182 و 199 و 260 (و) ابن اثير: اسد الغاية، ج 5: ص 523 (و) ابن مغازلى: مناقب على بن ابى طالب، ص 355/ ح 404 (و) صبان: اسعاف الراغبين، ص 186 (و) ذهبى: ميزان الاعتدال، ج 2: ص 382/ ح 4160 (و) حموينى: فرائد السمطين، ج 2: ص 49 (و) خطب خوارزم: مقتل الحسين، ج 1: ص 55. ] آنگاه شيعيان و دوستدارانش بر اثر ا و روند و دشمنانش و دشمنان عترت پاكبازش به جهنم واصل گردند. [ 1. صدوق: ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 260/ ح 10 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 43: صص 222- 223/ ح 9. ] او، عترتش، شيعيان و اولادش از هول روز رستاخير بيم به دل راه نمى دهند و به آنچه كه اشتياق بدان دارند و مايل به آنند تا ابد متنعمند. [ تفسير الفرات ص 97 (و) مجلسى: بحارالانوار، ج 43: صص 62- 63/ ح 54. ]

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page