پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) درباره ى فاطمه فرمود:
«فاطمة حوراء انسية، كلما اشتقت الى الجنة قبلتها».
«فاطمه حوريه اى است به صورت انسان، هر وقت كه من مشتاق بهشت شوم وى را مى بوسم». [تا ريخ بغدادى، ج 5، ص 86. ] «ابنتى فاطمة حوراء آدمية».
«دخترم فاطمه حوريه اى است به صورت آدميان». [ صواعق المحرقه، ص 96 و اسعاف الراغبين، ص 173. ] باز هم فرمود: «فاطمة هى الزهرة».
«فاطمه ى زهرا گل است». [ نزهة المجالس، ج 2، ص 222 و مستدرك الحاكم،ج 3، ص 161. ] «كانت فاطمة تحدث فى بطن امها و لما ولدت وقعت حين وقعت على الارض ساجدة، رافعة اصبعها».
«فاطمه در درون شكم مادر با وى سخن مى گفت و آن هنگام كه به دنيا آمد به روى زمين به حال سجده در آمده و انگشت خويش را بالا گرفت». [ سيرة الملاى موصلى و ذخاير العقبى. ] انس بن مالك درباره ى فاطمه زهرا (سلام الله عليها) گفته است: (و از مادرش سؤال كرده است). «فاطمه مانند ماه شب چهارده بود يا مانند خورشيدى كه ابر گرداگرد او را گرفته باشد و از ابر بيرون آيد، سفيد چهره اى كه سفيدى وى آميخته با سرخى بود و با مويى بسيار سياه، شبيه ترين مردم به رسول خدا».
در مستدرك حاكم از قول شاعر آمده است: [ مستدرك الحاكم، ج 3، ص 161. ]
بيضاء تسحب من قيام شعرها و تغيب فيه و هو جثل اسحم
سفيد چهره اى كه وقتى از زمين بلند مى شود مويش بر زمين كشيده مى شود (از بس كه موهاى وى بلند است) و اين موهاى بلند كه پيچيده بهم و سياه است بدن او را در خود مى پوشاند.
فكانها نهار مشرق و كانه ليل عليها مظلم
پس گويا كه وى در ميان آن موهاى سياه و بلند همچون روز مى درخشد و وقتى كه آن موهاى سياه و انبوه بدن وى را مى پوشاند، گويى كه شب تاريك آشكار مى گردد.
ترمذى از قول عايشه مى گويد:
«ما رأيت احدا اشبه سمنا و هديا و حديثا برسول الله فى قيامه و قعوده من فاطمة، كانت اذا دخلت على رسول الله قام اليها فقبلها و رحب بها، و اخذ بيدها و اجلسها فى مجلسه».
«هيچ كس را در حركات بدن و راه و رسم زندگى و سخن گفتن به رسول خدا شبيه تر از فاطمه نديدم. آن هنگام كه بر پيامبر اكرم داخل مى شد، رسول خدا به احترام او بر مى خاست و به وى خوشامد مى گفت و دستش را مى گرفت و در نزد خود مى نشانيد». [ ترمذى، صحيح و عقدالفريد، ج 2، ص 3، و ذخائر العقبى، ص 40 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172. ] بيهقى در سنن خود مى گويد: «كسى را از حيث سخن گفتن و كلام به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از فاطمه ى زهرا شبيه تر نديدم». [ سنن بيهقى، ج 7، ص 101، و ذخائر العقبى، ص 41، و الاصابه، ج 8، ص 159. ]
در مستدرك حاكم و تذكره سبط ابن جوزى و ذخاير العقبى و ينابيع المودة و فرائد السمطين و الاصابه آمده است: «ان الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك». [ الاصابه، ج 8، ص 180 و ينابيع المودة، باب 55، ص 173 و فرائد السمطين، ج 2، ص 46 و ذخايرالعقبى، ص 39 و مستدرك الحاكم، ج 3، ص 154 و تذكره، ص 175 و مقتل خوارزمى، ص 52 و كفاية الطالب، ص 219 و الفصول المهمة، ص 150 و نزهة المجالس، ج 2، ص 228 و نور الابصار، ص 45 و كنز العمال، ج 7، ص 111 و صواعق، ص 105. ] «فاطمه جان! خداوند از غضب تو غضبناك و از خشنودى تو مسرور مى شود.» شبلنجى نويسنده ى نورالابصار از مجاهد و او به نقل از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) مى گويد:
«خرج النبى و هو آخذ بيد فاطمة فقال من عرف هذه فقد عرفها و من لم يعرفها فهى فاطمة بنت محمد و هى بضعة منى و هى قلبى و هى روحى التى بين جنبى من آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله». [ الاصابه، ج 8، ص 160 و ينابيع المودة، باب 55، ص 173 و فرائد السمطين، ج 2، ص 46 و ذخاير العقبى،ص 39 و مستدرك حاكم، ج 3، ص 154 و تذكره، ص 175 و مقتل خوارزمى، ص 52 و كفاية الطالب، ص 219 و الفصول المهمة، ص 150 و نزهة المجالس، ج 2، ص 228 و نورالابصار، ص 45 و كنز العمال، ج 7، ص 111 و صواعق، ص 105. ] «پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) خارج شد در حالى كه دست زهرا را گرفته بود فرمود: هر كس اين بانو را مى شناسد كه مى شناسد و آنكه نمى شناسد بداند كه او فاطمه دختر من، پاره ى تن من است و روح و قلب من كه بين دو پهلوى من است، هر كس او را اذيت بكند مرا اذيت كرده است و هر كسى مرا اذيت بكند خدا را اذيت نموده است».
بخارى و مسلم و ترمذى در صحاح خودشان و در مسند احمد حنبل از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) درباره ى فاطمه (سلام الله عليها) مى گويد: «فاطمة بضعة منى يربينى ما رابها و يؤذينى ما آذاها.» [ مسند، ج 7، ص 328 و خصائص نسايى، ص 35 و كنز العمال، ج 12، ص 110 و ذخايرالعقبى، ص 38 ينابيع المودة، ص 171، باب 55. ] «فاطمه پاره ى تن من است هر كه در خوبى او گمان بد كند و يا ديگران را به گمان بد افكند در خوبى من ترديد كرده است و هر كه او را بيازارد مرا آزرده است».
بخارى در صحيح خود از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى كند: «فاطمة بضعة منى فمن اغضبها فقد اغضبنى» [ صحيح بخارى و خصائص نسايى، ص 35 و كنز العمال، ج 12، ص 112 و ذخايرالعقبى، ص 37 و ينابيع المودة، باب 55، ص 171 و نورالابصار، شبلنجى، ص 52. ]: «فاطمه پاره ى تن من است، هر كس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است».
ابن حجر مكى در صواعق المحرقه مى گويد: «فاطمة بضعة منى، يقبضنى ما يقبضها و يبسطنى ما يبسطها». [ مسند احمد، ج 4، ص 223 و صواعق، ص 113 و ذخايرالعقبى، ص 38 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172 با اختلاف الفاظ. ] «فاطمه پاره ى تن من است هر كسى او را اندوهگين كند مرا اندوهناك كرده و هر كسى وى را خوشحال كند مرا خوشحال و مسرور نموده است».
از عايشه نقل شده است:
«احب الناس الى رسول الله (صلى الله عليه و آله) من النساء فاطمة، و من الرجال على... [ مستدرك حاكم، ج 3، ص 154 و 155 و خصائص نسايى، ص 29 و ذخايرالعقبى، ص 35 و ينابيع المودة، باب 55، ص 172 و نيز رياض النضرة و احمد حنبل و ترمذى و ابوالقاسم دمشقى در الاحاديث المتحيرة فى فضائل العشرة روايت كردند. ]».
«محبوب ترين زنان نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فاطمه بود و از مردان على بن ابى طالب. والله احدى را در نزد رسول خدا محبوب تر از على نديدم و نيز روى زمين زنى را از زن على (عليه السلام) پيش پيامبر عزيزتر و گرامى تر نيافتم».
جامع ترمذى را از جميع بن عمير نقل مى كند:
«دخلت مع عمتى على عائشة فسألت: اى الناس احب الى رسول الله؟ قالت: فاطمة.
فقيل: من الرجال؟ قالت: زوجها». [ جامع ترمذى، ص 227 و ذخايرالعقبى،ص 35 و نورالابصار، ص 52 و الاصابة، ص 58. ] «با عمه ام نزد عايشه رفتم، از وى پرسيدم: از ميان مردم چه كسى نزد رسول خدا محبوب تر است؟ پاسخ داد: فاطمه؛ باز از وى پرسيدم: از مردان چه كسى؟ پاسخ داد: همسر فاطمه».
ابراهيم جوينى در فرائدالسمطين مى گويد:
«قال رسول الله صلى الله عليه و (آله) و سلم: فاطمة بهجة قلبى، و ابناها ثمرة فؤادى، و بعلها نور بصرى، و الائمة من ولدها أمناء ربى و حبله الممدود بينه و بين خلقه من اعتصم به نجا و تخلف عنه هوى». [ فرائدالسمطين جلد 2 ص 66 باب 15 حديث 390. ] «پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فاطمه نشاط قلب من و فرزندان وى ميوه ى دل من و شوهر او نور چشم من مى باشند و امامان از فرزندان او امينان پروردگار من ريسمان توحيدى او كه كشيده است بين او و خلق، هر كه چنگ بزند به آن ريسمان نجات مى يابد و هر كس تخلف بكند سقوط مى كند».
كنز العمال از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى كند: «أبشرى يا فاطمة فان المهدى منك». [ كنز العمال، ج 12، ص 105، حديث 34208 و نورالابصار، ص 51 الى 54. ] «بشارت باد بر تو اى فاطمه كه نجات دهنده ى مستضعفين و در هم كوبنده ى كاخهاى ستم و قدرت هاى پوشالى (مهدى موعود) از تو و از فرزندان توست».
«احب اهلى الى فاطمة». [ كنز العمال، ج 12، ص 105 الى 112 و ذخايرالعقبى، ص 36 و ينابيع المودة، باب 55 ص 172 با اندك اختلاف الفاظ. ] «فاطمه ى زهرا از محبوبترين نزديكان و اهل من است».
شخصيت فاطمه از زبان پيامبر و ديگران
- بازدید: 1182