ضمائم باب دهم ضميمه چهارم : بحثى كوتاه درباره شخصيت عبادى و ايمان حضرت فاطمه عليهاالسلام

(زمان خواندن: 27 - 53 دقیقه)

يكى از اساسى ترين فضايل و مناقب حضرت فاطمه عليهاالسلام بعد عبادى شخصيت آن حضرت و اوج ايمان اوست . در اين بخش از كتاب مقاله كوتاهى درباره اين دو بعد از شخصيت ايشان را مطالعه خواهيد كرد. اين نوشته رساله مستقلى است كه نگارنده در سال 1374 نوشته ولى خلاصه اى از آن را به عنوان يكى از مهمترين مناقب و ابعاد شخصيتى حضرت فاطمه عليهاالسلام در اين بخش نقل مى نمايد.
فهرست محتويات
فصل اول : ايمان و يقين حضرت فاطمه عليهاالسلام
فصل دوم : شخصيت عبادى حضرت فاطمه عليهاالسلام
فصل سوم : برخى از خصوصيات نمازها و عبادتهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
فصل چهارم : آشنايى با برخى از نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
1 - خلاصه
2 - نمازهاى دو ركعتى
3 - نمازهاى چهار ركعتى
4 - ساير نمازها
5 - نماز توسل و استغاثه به حضرت فاطمه عليهاالسلام
فصل پنجم : آشنايى با تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام و اقسام آن
فصل ششم : آشنايى با برخى حرزها و تعويذهاى حضرت فاطمه
فصل هفتم : آشنايى با برخى دعاهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
مصادر و منابع تحقيق و تعليق
فصل اول
ايمان و يقين حضرت فاطمه عليهاالسلام
رسول گرامى اسلام درباره دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام مى گويد:
ان ابنتى فاطمة ملاء الله قلبها و جوارحها ايمانا و يقينا الى مشاشها (1070)
ترجمه : به تحقيق دخترم فاطمه ، قلب و تمام جوارحش مملو از ايمان و يقين گشته ، به طورى كه بالاتر از آن مرتبه ، ايمان و يقينى قابل تصور نيست .
در تفسير و توضيح اين حديث شريف به چند نكته مهم بايد توجه داشته باشيم :
1 - ايمان داراى دو رتبه است :
اول : ايمان قلبى
دوم : ايمان عملى
ايمان قلبى و باطنى آن است كه در درون انسان پديد مى آيد و از آن با تعبيراتى چون اعتقاد، باور درونى و معرفت ياد مى شود.
وجود ايمان و باور درونى از ضروريات زندگى بشر است به طورى كه تصور اين امر كه فردى اعتقاد و باور قلبى وجود داشته باشد مستحيل و غير قابل قبول مى نمايد.
مى دانيم كه خداوند متعال از اهل اسلام اعتقاد و باور درونى نسبت به امور ضرورى (1071) مانند وجود خداوند، پيامبران ، روز حساب و بسيارى امور ديگر را خواسته است اما وجود منحصر اعتقاد قلبى را براى يك مسلمان كافى نمى داند و از او مى خواهاد كه ايمان باطنى خود را با عمل تواءم نمايد.
پيامبر گرامى اسلام در اين مورد فرمايد:
الايمان ما خلص فى القلب و صدقته الاعمال . (1072)
ترجمه : ايمان آن است كه در قلب ايجاد شود و عمل انسان بر اساس آن انجام پذيرد.
يعنى ايمانى كه فقط در باطن انسان جاى گيرد و عمل انسان را تحت تاءثير خود قرار ندهد، آن ايمان حقيقى نبوده و مقبول حق تعالى قرار نمى گيرد.
على عليه السلام در تعريف ايمان مى فرمايد:
الايمان اقرار باللسان و معرفة بالقلب و عمل بالاركان (1073)
ترجمه : ايمان قلبى عبارت از اقرار در زبان ، باورداشتن در قلب ، و عمل كردن بر اساس آن است .
از همين روست كه در جاى ديگر مى فرمايد:
الايمان و العمل اءخوان تواءمان و رفيقان لا يفترقان ، لا يقبل الله اءحدهما الا بصاحبه (1074)
ترجمه : ايمان و عمل چون دو برادر به هم پيوسته اند و از يكديگر جدايى نمى پذيرند، و خداوند عزوجل هيچ يك از آنها را به تنهايى نمى پذيرد و هر دو را با هم مى خواهد.
و امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
الايمان عمل كله . (1075)
ترجمه : تمام ايمان عمل است و چيزى كه در آن عمل نباشد ايمان نيست .
حال به حديث رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره حضرت فاطمه باز مى گرديم و درمى يابيم كه ايمان فاطمه عليهاالسلام نه صرفا ايمان قلبى است كه در حد يك باور و اعتقاد درونى باشد و اعمال او تحت تاءثير شرايط، محيط، عادت ، تربيت و... ؛ و نه صرفا جنبه فعلى و عملى دارد بلكه رسول خدا درباره ايمان وى مى گويد:
ملاالله قلبها و جوارحها ايمانا و يقينا... .
خداوند قلب و عمل او را مملو از ايمان كرده است .
2 - ايمان فزونى و كاستى مى پذيرد:
امام صادق عليه السلام در اين مورد فرمايد:
الايمان حالات و درجات و طبقات و منازل . (1076)
ترجمه : ايمان داراى حالات مختلف ، درجات متعدد، طبقات و منازل متفاوت است .
و نيز فرموده است :
ان المؤ منين بعضهم اءفضل من بعض . (1077)
ترجمه : اشخاص داراى ايمان از نظر ايمانى برخى بر برخى ديگر برترى دارند.
پيامبر اسلام در اين زمينه فرموده است :
الايمان يزيد و ينقص (1078)
ترجمه : ايمان زيادت پذير و كاستى پذير است .
و از اين روايات معلوم مى گردد كه تحت تاءثير برخى علل و عوامل ، ايمان انسان قوى يا ضعيف مى گردد تا آنجا كه در برخى به اوج مى رود و به مرتبه ((يقين )) مى رسد و يا چنان حضيض مى پذيرد كه كفر، شرك يا نفاق جايگزين آن مى شود.
گاهى نيز چنين است كه ايمان در مدارج پايين تر قرار مى گيرد، و همان تحت تاءثير عواملى ممكن است اوج گرفته و در درجات بالاتر استقرار مى يابد.
اما فاطمه عليهاالسلام چه در زمان حيات پيامبر و چه در مدت كوتاه زندگيش پس از رحلت او، از ايمانى در اوج برخوردار بود و از اين رهگذر است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره او فرمود:
ملاالله قلبها و جوارحها ايمانا و يقينا الى مشاشها
ترجمه : قلب و اعضاء و جوارح فاطمه از يقين او مملو گرديده و او در اوج مراتب ايمان و يقين قرار گرفته است .
3 - امام على عليه السلام فرمايد:
غاية الايمان الايقان . (1079)
ترجمه : نهايت ايمان يقين است .
يعنى اگر امان در وجود انسان راسخ گرديد و به واسطه ((عمل آگاهانه )) تثبيت شد، (1080) دارنده آن به مقام يقين كه بالاترين رتبه ايمان است دست مى يابد.
و يقين چيزى است كه در دنيا بالاتر از آن را نمى توان كسب كرد؛ رسول بزرگوار اسلام در اين مورد فرموده است :
خير ما القى فى القلب اليقين . (1081)
ترجمه : برترين چيزى كه در قلب انسان نهاده مى شود يقين است .
و آن كه به درك مرتبه يقين توفيق يافت نجات مى يابد و رستگار مى شود:
باليقين تدرك الغاية القصوى . (1082)
ترجمه : با يقين ((غايت قصوى )) به دست مى آيد.
على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
من اءيقن اءفلح . (1083)
ترجمه : هر كه به مرتبه يقين رسيد رستگار مى شود و نجات مى يابد.
آرى ، ايمان فاطمه عليهاالسلام به اوج خود رسيده بود تا آنجا كه مرتبه يقين را ادراك كرده ، و در يقين نيز از آن جهت كه داراى مراتب و درجاتى است ، در برترين منزل قرار گرفته بود، از اين روست كه پيامبر اسلام درباره او فرمود:
ملاالله قلبها و جوارحها ايمانا و يقينا الى مشاشها
فاطمه به مقامى رسيده كه بالاتر از آن متصور نيست ؛ ايمان به خداوند و روز رستاخيز چنان سراسر وجود مبارك دختر پيامبر را در بر گرفته بود كه در ميان زنان زمان خود و پس از او هيچ زنى نبوده كه همتا و همپاى او باشد و در ميان تمام زنان جهان در طول دوران هستى فقط سه زن توانسته بودند به مقامات بسيار والايى نايل شوند - مريم و مادر بزرگوار فاطمه حضرت خديجه عليهاالسلام و آسيه همسر فرعون . (1084)
تمام وجود فاطمه عليهاالسلام در ذات ربوبى ذوب گرديده بود و جز وجه پروردگار و لقاى الهى چيز ديگى نظر او را به خود جلب نمى كرد؛ هنگامى كه پيامبر از او درباره كمبود و نيازهايش مى پرسد جوابى مى دهد كه براى ما تكان دهنده است ، مى گويد:
شغلنى عن مسئلته لذة خدمته ، لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم
ترجمه : لذتى كه از بودن در محضر حضرت حق نصيب من مى گردد چنان مرا در خود غرقه مى نمايد كه از هر خواهش و حاجتى غافل و بى نياز مى گردم ، و شوق وصال او همه نيازها را و كاستى ها را از يادم مى برد و مرا جز به تماشاى وجه مقام ربوبى به چيز ديگر فرصت نمى دهد.
آرى ! عشق و ايمان فاطمه به خدايش چنان عميق و ريشه دار بود كه پس از يك كار سخت روزانه ، تمام شب را بيدار مى ماند و به راز و نياز با محبوب سپرى مى نمود و آنقدر در محراب عبادت بر پاى مى ايستاد و دعا مى كرد كه پاهايش تاول مى زد.
تازه عروسان را ديده ايد كه چگونه در شبها و روزهاى اول زندگى ، بلكه تا هفته ها و ماهها، سبكبال و بى خيال پا در خانه همسر مى گذارند و ايام متمادى را به شادمانى و خوشى سپرى مى سازند، اما ايمان فاطمه چنان است كه در اولين شب زندگانى مشتركش با على عليهاالسلام اشك او را جارى مى سازد و در مقابل سؤ ال همسرش پاسخ مى دهد:
ورود امروز من به خانه تو، مرا به ياد منزلگاه بعد از اين ، و به ياد ورود در قيامت افكنده است و اينكه در آن روز بايد قيام كنم و به سؤ الات ربوبى پاسخ گويم .
فاطمه عليهاالسلام از چنين ايمانى برخوردار بود كه شايستگى آن را پيدا كرده بود كه پدرش درباره وى بگويد:
اشتاقت الجنة الى اءربع من النساء: مريم و آسية و خديجة و فاطمة (1085)
ترجمه : بهشت مشتاق چهار زن است : مريم ، آسيه ، خديجه و فاطمه .
و يا آنكه بگويد:
فاطمة سيدة نساء هذه الامة . (1086)
ترجمه : فاطمه سرور زنان اين امت و برترين آنهاست .
يا بگويد:
ابنتى فاطمة سيدة نساء العالمين . (1087)
ترجمه : دخترم فاطمه سرور زنان دو عالم و برترين آنهاست .
يا آنكه بگويد:
ان الله ليغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها. (1088)
ترجمه : همانا خداوند غضب مى كند به سبب غضب و خشم فاطمه ، و راضى مى شود به سبب رضا و خشنودى او.
فصل دوم
شخصيت عبادى حضرت فاطمه عليهاالسلام
حسن بصرى (متوفى به سال 110 ه ) گويد:
ما كان فى هذه الامة اءعبد من فاطمة ، كانت تقوم حتى تورم قدماها (1089)
ترجمه : در بين امت اسلام ، هيچ كس عابدتر از فاطمه نبود، او آنقدر براى راز و نياز و نمازخواندن بر روى پاهايش مى ايستاد كه پاهايش ورم كرده تاول مى زد.
اين روايت ميزان علاقه حضرت فاطمه را به مقام ربوبى ، و درجه ايمان و خلوص يقين او را به طور كامل نمايان مى سازد، و از سوى ديگر جلوه اى از شخصيت عبادى حضرت فاطمه عليهاالسلام را به نمايش مى گذارد.
فرزند بزرگوار حضرت فاطمه ، امام حسن مجتبى عليه السلام در اين مورد گويد:
راءيت امى فاطمة عليه السلام قامت فى محرابها ليلة جمعتها، فلم تزل راكعة ساجدة حتى اتضح عمود الصبح (1090)
ترجمه : مادرم فاطمه عليهاالسلام را ديدم كه در شب جمعه از بستر خويش جدا شده تا طلوع خورشيد مشغول عبادت ، و راز و نياز با پروردگار بود و لحظه اى از ركوع و سجود دست برنمى داشت .
او آنقدر به عبادت پروردگارش علاقمند و وابسته است كه در شب اول زندگانى مشتركش با على عليه السلام او را به عبادت و نمازگزارى فرامى خواند و سه روز بعد كه پيامبر از على عليه السلام مى پرسد كه فاطمه چگونه هسمرى است ، پاسخ مى دهد:
نعم العون على طاعة الله . (1091)
ترجمه : او بسيار مددكار و يارى كننده به عبادت و طاعت خداونديست .
اساسا راز عزت و سربلندى حضرت فاطمه را بايد در مقام عرفانى و عبادى او جستجو كرد، او با وجود اينكه سنش كم و جوان ولى در عرفان و عبادت پيرى بود كه جز لقاى ربوبى چيزى او را راضى نمى ساخت ، و از همين روست كه در دعاهايش مى گفت :
اللهم انى اسئلك لذة النظر الى وجهك
ترجمه : خداوندا! از تو مى خواهم كه همواره لذت نظر به وجه خود را نصيب من فرمايى .
آرى ، فاطمه به تمامى عاشق و شيداى خداى خويش است و او را با همه ذرات وجودش مى پرستد و لذا اءعبدالناس مى گردد.
سؤ الى كه وجود دارد اين است كه چرا فاطمه به اين مقام مى رسد؟
نگارنده را نظر بر اين است كه در تحقيق شخصيت هر فرد انسانى ، امور ذيل تاءثيرى انكارناپذير دارند:
1 - امور تكوينى
2 - شخصيت و افكار پدر و مادر در زمان نطفه فرزند و روحيه آنها
3 - روح و رفتار مادر در دوران باردارى
4 - تربيت
5 - انتخاب شخصى
از جهت تكوينى : در عالم ذر، نور فاطمه از نور پدر و از شجره طوبى (1092) و نطفه او از ميوه هاى درختان بهشتى كه خداوند متعال آنها را توسط جبرئيل براى پيامبر تحفه فرستاده است . (1093)
از جهت امور غيرتكوينى : نيز ضرورت ندارد كه سخنى به درازا گفته شود، فقط همين مقدار كافى است كه بگويم :
فاطمه دختر خديجه و محمد است ، خديجه كه يكى از ((چهار زن برتر در جهان )) است و خداوند ربوبى به او مباهات مى نمايد، و محمد صلى الله عليه و آله كه برترين پيامبر الهى و خاتم ايشان است ، و فاطمه در دامان چنين پدر و مادرى پاى بر عرصه گيتى مى گذارد و پرورش مى يابد.
او از همان روز اول كه چشمش گشوده مى شود و گوشش شنوا مى گردد و عرفان پدر و مادرش را مى بيند، و در هر روز و شب عبادت خالصانه و تضرع آنها را به درگاه ربوبى مشاهده مى كند، و پدر را مى بيند كه در ميان شب برمى خيزد و ساعتهاى متمادى با خداى جهانيان به راز و نياز مى پردازد، و...
و هنگامى كه قوه درك اين كودك به كمال مى رسد ادراك مى كند كه آنچه از پدر و مادر خود مى بيند و مى شنود و آنچه پيامبر به آن عمل مى كند و توصيه مى نمايد حق حقيقى است كه از عمق جان برمى خيزد و در عمق دلها نفوذ مى كند، پس جز آن را بر خود نمى پسندد و پاى در جاى پاى پدر مى نهد، و از اين روست كه فاطمه ، فاطمه مى شود و لياقت آن را پيدا مى كند كه سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين خوانده شود.
پس بنا بر عوامل تكوينى و تربيتى و خواست آگاهانه فاطمه است كه او را شخصيتى متكامل و برخوردار از همه صفات عالى ، از آن جمله : زهد، ورع ، عرفان و عبادت به بار مى آورد و الگوى كسانى مى سازد كه مى خواهند مقام واقعى انسانيت را بشناسند و چنان باشند.
فصل سوم
برخى از خصوصيات نمازها و عبادتهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
اول
يكى از خصوصيات ويژه درنماز و عبادت حضرت فاطمه عليهاالسلام خوف و خشيت وى بوده است .
ابومحمد ديلمى در ارشادالقلوب روايتى را در اين باره نقل نموده و گويد:
و روى : كانت فاطمه تنهج فى صلواتها من خوف الله . (1094)
ترجمه : و روايت شده كه در نماز و دعا براى فاطمه عليهاالسلام پيش مى آمد ((خوف و خشيت )) وى از حضرت بارى تعالى بوده است .
ممكن است پرسيده شود كه : ((خوف از چه چيزى ؟)) مگر حضرت فاطمه معصوم نبوده و آيه تطهير در شاءن او نازل نشده است ؟ پس كسى كه خداوند او را از معاصى و پليدى ها تطهير نموده و گناهى از او صادر نمى شود چرا بايد خائف و ترسان باشد؟
در پاسخ گوييم :
خوف اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب گناه و سوءعمل است و اينكه فردى مى داند در محضر كسى ايستاده كه او را به دليل گناهش مجازات خواهد كرد، و گاهى منشاء خوف اطلاع و يقين نسبت به نقص خود و كمال معبود است ، و ناقص وقتى خود را در محضر كامل بيند البته نفسش به شماره مى افتد، رنگش متغير مى شود و حتى غش به او دست مى دهد.
در روايتى آمده است :
كان اءميرالمؤ منين اذا اءخذ بالوضوء يتغير وجهه من خيفة الله
ترجمه : على عليه السلام هرگاه وضو مى ساخت ، رنگ چهره اش از خوف الهى تغيير مى كرد.
و در روايت ديگرى آمده است :
امام حسن مجتبى عليه السلام هرگاه سجده شكر به جاى مى آورد از خشيت و خوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مى داد.
امام وقتى از وضو فارغ مى گرديد رنگ چهره اش تغيير مى كرد، هنگامى كه از وى درباره علت اين حالت سؤ ال كردند، فرمود:
حق آن است كه وقتى در برابر كسى چون او (پروردگار عالميان ) مى ايستيم رنگ از چهره ما پريده باشد.
و شبيه اين روايات را درباره ساير امامان شيعه و صديقين نيز نقل نموده اند، در روايتى آمده است كه از امام سجاد عليه السلام پرسيدند: چرا وقتى براى وضو حاضر مى شويد رنگ چهره شما زرد مى گردد؟ فرمود:
چه مى دانيد كه به حضور چه كسى مى روم ؟
بنابراين معلوم مى شود كه علت خوف و خشيت حضرت فاطمه عليهاالسلام معرفت تمام نسبت به خداوند متعال مى باشد.
حال اگر كسى بگويد: جايگاه خوف و خشيت در قلب است ؟ گوييم : امام مؤ منان على بن ابى طالب عليه السلام در اين باره گويد:
بنده خداوند طعم ايمان را وقتى مى چشد كه داراى خوف و رجا باشد و اگر خوف و رجاى او صحيح و كامل باشد، اثر آن ، در جسد و عمل مؤ من ديده مى شود.
دوم
امام حسن مجتبى عليه السلام درباره چگونگى دعاكردن مادرش حضرت فاطمه عليهاالسلام گويد:
كانت فاطمة اذا دعوت تدعو للمؤ منين و المؤ منات و لا تدعو لنفسها، فقلت لها: يا اماه لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك ؟
فقالت : يا بنى ! الجار ثم الدار (1095)
ترجمه : فاطمه عليهاالسلام هرگاه دعا مى كرد زنان و مردان مؤ من را دعا مى نمود و براى خود دعايى نمى كرد، به او گفتم :
اى مادر! چرا همان طور كه براى آنها دعا مى كنى ، براى خود دعا نمى كنى ؟
فرمود: فرزندم ! اول همسايه بعد خودت .
سوم
يكى ديگر از خصوصيات عبادت حضرت فاطمه عليهاالسلام مراقبت بر اوقات مخصوصه بود، براى مثال روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به دخترش فرمود:
در روزى جمعه ساعتى وجود دارد كه هر كس در آن ساعت چيزى را از خداوند بخواهد، عطايش مى نمايد.
حضرت فاطمه از پدرش درباره اين ساعت پرسيد و پيامبر فرمود:
آن هنگامى است كه نصف خورشيد غروب كرده و نيمه ديگر آن نمايان است .
هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام اين سخن را شنيد و به يكى از خدمتكاران خود فرمود كه به هنگام غروب خورشيد در روز جمعه مراقبت نمايد، و هرگاه مشاهده كرد كه نيمى از خورشيد غروب كرده وى را مطلع نمايد، و چون از اين موضوع اطلاع پيدا مى كرد به دعا و راز و نياز با خداوند مى پرداخت .
مراقبت بر اوقات خاصه اختصاص به شخص فاطمه عليهاالسلام نداشته بلكه در روايتى آمده كه آن بانو مى فرمايد:
ما در شب قدر بچه هايمان را بيدار نگاه مى داشتيم - آنها را روزها مى خوابانديم تا بتوانند در اين شبها بيدار باشند - تا از بركات ليلة القدر بهره مند شوند.
شما خواننده گرامى در فصلهاى بعدى اين نوشته ، با ابعاد ديگرى از شخصيت عبادى حضرت فاطمه عليهاالسلام آشنا خواهيد شد.
فصل چهارم
آشنايى با برخى از نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
كثرت ارتباط حضرت فاطمه عليهاالسلام با خداوند متعال به روشهاى مختلف ، كه نماز يكى از مهمترين آنها مى باشد، بزرگترين فضيلت براى دختر گرامى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى باشد.
تنوع نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام و اشتياق ايشان در به جاى آوردن اين نمازهاى مستحبى ، كه فقط برخى از آنها در ضمن روايات به دست ما رسيده است ، نشانگر شوق وفور علاقه آن حضرت به مقام ربوبى است . او به جاى آوردن اين نمازها آرامش خود را به دست مى آورد و خود را هر چه بيشتر به خداوند متعال نزديك مى نمود.
نگارنده رساله مستقلى تحت عنوان شخصيت عبادى حضرت فاطمه عليهاالسلام و نمازهاى او به رشته تحرير درآورده ، اعراب گذارى و ترجمه كرده و به زودى در اختيار خوانندگان گرامى عزيز قرار خواهد داد، آنچه در اينجا مى خوانيد خلاصه اى از آن نوشته است .
1 - خلاصه
1 - دو ركعت نماز كه آن حضرت در روزهاى جمعه ماه رمضان به جاى آورده است . (1096)
2 - دو ركعت نماز كه آن حضرت به هنگام بروز مشكلات بزرگ به جاى مى آورده است . (1097)
3 - دو ركعت نماز كه آن حضرت آن را از جبرئيل آموخته بود و در ركعت اول آن حمد و صد مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم يك بار حمد و صد مرتبه سوره توحيد را به جاى مى آورد و سپس يكى از تسبيحات مخصوص به خود يعنى سبحان ذى العز... تا آخر قرائت مى نمود. (1098)
4 - دو ركعت نماز كه آن حضرت و على عليهماالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله آموختند. (1099)
5 - دو ركعت نماز كه حضرت فاطمه عليهاالسلام آن را هنگام خوف و مواجهه با مشكلات به جاى مى آورد و اين نماز داراى تعقيبى طولانى است كه ابتداى آن چنين مى باشد: اللهم انى اتوجه اليك ... تا آخر. (1100)
6 - چهار ركعت نماز كه در هر ركعت آن بعد از حمد، پنجاه مرتبه سوره قل هو الله احد را به جاى مى آورد. (1101)
7 - چهار ركعت نماز كه آن حضرت در شبهاى جمعه به جاى مى آورده است . (1102)
8 - چهار ركعت نماز كه آن حضرت در صبح جمعه به جاى مى آورده و آن ، دو نماز دو ركعتى است و تفصيل آن در منابع مربوطه آمده است و ما نيز در كتاب نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام (1103) چگونگى اين نماز و ساير نمازهاى آن حضرت را به طور مستند ذكر كرده ايم . (1104)
9 - شش ركعت نماز مخصوص آن حضرت براى شبهاى چهارشنبه . (1105)
10 - بيست ركعت نماز آن حضرت براى آخر شبهاى شنبه در ماه رمضان . (1106)
2 - نمازهاى دو ركعتى حضرت فاطمه عليهاالسلام
دو ركعت نماز براى روزهاى جمعه در ماه رمضان
قال الشيخ المفيد: (1107) صلاة فاطمة عليهاالسلام ركعتان فى كل جمعة من رمضان (1108). (1109)
ترجمه : شيخ مفيد رحمه الله گويد:
نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام در روزهاى جمعه ماه رمضان ، دو ركعت است .
دو ركعت نماز براى حل مشكلات بزرگ
قال الصادق عليه السلام : للامر المخوف العظيم ركعتان ، و هى التى كانت الزهراء عليهاالسلام تصليها: تقرء فى الركعة الاولى الحمد مرة ، و خمسين مرة قل هو الله احد، و فى الثانية مثل ذلك ، فاذا سلمت صليت على النبى صلى الله عليه و آله مائة مرة (1110)
ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمايد:
هرگاه مشكل بزرگى بروز كرد دو ركعت نماز به جاى مى آورى ، و اين نمازى كه حضرت زهرا عليهاالسلام به جاى مى آورده ، در ركعت اول يك بار حمد و پنجاه بار سوره قل هو الله احد خوانده و در ركعت دوم نيز همين طور، و بعد از سلام نماز صد بار بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات مى فرستى .
دو ركعت نماز به روايت ديگر
قال السيد على بن طاووس رحمه الله : صلاة فاطمة عليهاالسلام ركعتان : تقراء فى كل ركعة ((الحمد)) مرة ، و ((قل هو الله احد)) ستين مرة (1111)
ترجمه : سيد على بن طاووس گويد:
نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام دو ركعت است كه در هر ركعت پس از سوره حمد شصت مرتبه سوره قل هو الله احد خوانده مى شود.
نماز ديگر
قال الصادق عليه السلام : كانت لامى فاطمة عليهاالسلام ركعتان تصليها علمها جبرئيل : تقراء فى الاولى ((الحمد)) مرة و ((انا اءنزلناه فى ليلة القدر)) مائة مرة ، فى الثانية ((الحمد)) مرة و مائة مرة ((قل هو الله اءحد)) فاذا سلمت سجت التسبيح و هو:
سبحان ذى العز الشامخ المنيف ؛ سبحان ذى الجلال البادخ العظيم ، سبحان ذى الملك الفاخر القديم ؛ سبحان من لبس البهجة و الجمال ؛ سبحان من تردد بالنور و الوقار؛ سبحان من يرى ء اءثر النمل فى الصفا؛ سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء؛ سبحان من هو هكذا لا هكذا غيره (1112)
ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمايد:
مادرم فاطمه عليهاالسلام دو ركعت نماز به جاى مى آورد كه جبرئيل به او آموخته بود و در ركعت اول آن يك بار سوره حمد و صد بار سوره انا انزلنا فى ليلة القدر، و در ركعت دوم نيز يك بار حمد و صد مرتبه سوره قل هو الله احد را قرائت مى كرد، سپس بعد از اتمام نماز اين تسبيح را تلاوت مى نمود:
پاك و منزه است او كه دارنده عزت ، بلندى مرتبه و مقام رفيع است ؛ پاك و منزه است كه دارنده عظمت و بزرگى مى باشد؛ پاك و منزه است او كه حكومت مطلق جاويد براى اوست ؛ پاك و منزه است او كه لباس بهجت و زيبايى بر تن كرده ؛ پاك و منزه است او كه جامه نور و وقار بر تن پوشيده است ؛ پاك و منزه است او كه اثر پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بيند؛ پاك و منزه است خدايى كه چگونگى پرواز پرنده را در هوا مشاهده مى كند؛ پاك و منزه است خداوندى كه اين چنين است و كسى چون او نمى باشد.
نماز ديگر
قال الصادق عليه السلام : كانت لامى فاطمة عليهاالسلام صلاة تصليها علمها جبرئيل : ركعتان : تقراء فى الاولى ((الحمد)) مرة و ((انا اءنزلناه فى ليلة القدر)) مائة مرة ، فى الثانية ((الحمد)) مرة و مائة مرة ((قل هو الله احد)) فاذا سلمت سجت تسبيح الطاهرة عليهاالسلام و هو:
سبحان ذى العز الشامخ المنيف ؛ سبحان ذى الجلال البادخ العظيم ، سبحان ذى الملك الفاخر القديم ؛ سبحان من لبس البهجة و الجمال ؛ سبحان من تردى بالنور و الوقار؛ سبحان من يرى اءثر النمل فى الصفا؛ سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء، سبحان من هو هكذا لا هكذا غيره .
و ينبغى لمن صلى هذه الصلاة و فرغ من التسبيح اءن يدعو و يساءل حاجته و ماشاء من الدعاء و يقول و هو ساجد:
يا من ليس غيره رب يدعى ؛ يا من ليس فوقه اله يخشى ؛ يا من ليس دونه ملك يتقى ، يا من ليس له وزير يوتى ؛ يا من ليس له حاجب يرشى ؛ يا من ليس له بواب يغشى ؛ يا من لا يزداد على كثرة السؤ ال الا كرما و جودا، و على كثرة الذنوب الا عفوا و صفحا؛ صل على محمد و آل محمد (1113)
ترجمه : مادرم فاطمه عليهاالسلام دو ركعت نماز به جاى مى آورد كه جبرئيل ، به او آموخته بود، و در ركعت اول آن يك بار سوره حمد و صد بار سوره انا انزلناه فى ليلة القدر، و در ركعت دوم نيز يك بار حمد و صد مرتبه سوره قل هو الله احد را قرائت مى كرد، سپس بعد از اتمام نماز تسبيح زير را تلاوت مى نمود:
پاك و منزه است خداوندى كه دارنده عزت ، بلندى مرتبه و مقام رفيع است ؛ پاك و منزه است او كه دارنده عظمت و بزرگى مى باشد؛ پاك و منزه است او كه حكومت مطلق جاويد براى اوست ؛ پاك و منزه است او كه لباس بهجت و زيبايى بر تن كرده ؛ پاك و منزه است او كه جامه نور و وقار بر تن پوشيده است ؛ پاك و منزه است كسى كه اثر پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بيند؛ پاك و منزه است خدايى كه چگونگى پرواز پرنده را در هوا مشاهده مى كند؛ پاك و منزه است خداوندى كه اين چنين است و كسى چون او نمى باشد.
و بر كسى كه اين نماز را به جاى مى آورد لازم است هنگامى كه از تسبيح فارغ مى شود، دعا كند و حاجت خود را از خداوند بخواهد، و آنگاه به سجده رود و بگويد:
اى كسى كه غير او پروردگارى نيست كه او را بخوانند؛ اى كسى كه به جز او اله و معبودى نيست كه از وى ترسيده شود؛ اى كسى كه غير حكومت او حكومتى نيست كه از آن پرهيز شود؛ اى كسى كه براى او وزير و معاونى نيست كه بخشى از اختيارات خود را به وى تفويض نموده و بنده اش را به درگاه او براند؛ اى كسى كه حاجب و دربانى ندارد كه لازم باشد به رشوه و جلب رضايت آن حاجب و دربان با او ملاقات شود؛ اى كسى كه دربانى ندارد كه درها را به روى بندگان ببندد؛ اى كسى كه از شدت كرم و جود هرگاه كه از او تقاضايى شود اجابت مى كند؛ و اى كسى كه از بسيارى و شدت عفو و بزرگوارى هرگاه كه از او طلب مغفرت و بخشش شود مى بخشايد؛ پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست .
و سپس هر آنچه خواهى از او تقاضا كن .
نماز ديگر
قال رسول الله صلى الله عليه و آله لعلى عليه السلام و لابنته فاطمة عليهاالسلام : اننى اريد اءن اءخصكما بشى ء من الخير مما علمنى الله عزوجل و اطلعنى الله عليه ، فاحتفظا به .
قالا: نعم يا رسول الله ، فما هو؟
قال صلى الله عليه و آله : يصلى اءحدكما ركعتين يقرء فى كل ركعة ((فاتحة الكتاب )) و ((آية الكرسى )) ثلاث مرات و ((قل هو الله احد)) ثلاث مرات و آخر ((الحشر)) ثلاث مرات من قوله (لو اءنزلنا هذا القرءآن على جبل ) (1114) الى آخره ، فاذا جلس فليتشهد و ليثن على الله عزوجل ، و ليصل على النبى صلى الله عليه و آله و ليدع للمؤ منين و المؤ منات ، ثم يدعو على اءثر ذلك فيقول :
اللهم انى اسئلك بحق كل اسم هو لك يحق عليك فيه اجابة الدعاء اذا دعيت به ، و اءسئلك بحق كل ذى حق عليك ، و اءسئلك بحقك على جميع ما هو دونك اءن تفعل بى كذا و كذا (1115)
ترجمه : رسول اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام و دخترش فاطمه عليهاالسلام گفت :
دوست دارم به شما دو نفر چيزى را بياموزم كه خداوند آن را بر من تعليم فرموده ، پس بر شماست كه به آن مداومت داشته محافظت كنيد.
پس آن دو عرضه داشتند: اى رسول خدا چنين خواهد بود، پس آن را به ما بياموز.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كدام از شما دو ركعت نماز مى خوانيد و در هر ركعت آن يك بار سوره حمد و سه بار آية الكرسى و سه بار قل هو الله احد و سه بار آيات آخر سوره حشر را از آيه (لو اءنزلنا هذا القرءآن على جبل ) (1116) مى خوانيد، سپس بعد از نشستن تشهد و سلام مى گوييد و ثناى خداوند و صلوات بر پيامبر او را به جاى مى آوريد و سپس براى مؤ منين دعا مى كنيد و در پايان اين دعا را مى خوانيد:
خدايا، به حق هر اسمى كه تعلق به تو دارد و آنگاه كه بدان اسم خوانده شوى اجابت دعا بر تو زيبنده و شايسته مى گردد، و به حق هر كسى كه حقى بر تو دارد، و نيز به تمام حقى كه تو بر بندگان خويش دارى تمنا دارم كه حاجتها و نيازهاى مرا برآورده سازى .
نماز ديگر به هنگام مواجه شدن با مشكلات بزرگ
روى ابراهيم عمر الصنعانى عن اءبى عبدالله عليه السلام قال : للامر المخوف العظيم تصلى ركعتين ، و هى التى كانت الزهرا عليهاالسلام تصليها: تقراء فى الاول ((الحمد)) و ((قل هو الله اءحد)) خمسين مرة : و فى الثانية مثل ذلك ، فاذا سلمت صليت على النبى صلى الله عليه و آله ثم ترفع يديك و تقول :
اللهم انى اءتوجه بهم و اءتوسل اليك بحقهم الذى لا يعلم كنهه سواك ، و بحق من حقه عندك عظيم ، و باءسمائك الحسنى ، و كلماتك التامات التى اءمرتنى اءن اءدعوك بها: و اءسئلك باسمك العظيم الذى اءمرت ابراهيم عليه السلام اءن تدعو به الطير فاءجابته ، و باسمك العظيم الذى قلت للنار (كونى بردا و سلاماعلى ابراهيم ) (1117) فكانت ؛ و باءحب اءسمائك اليك ، و اءشرفها عندك ، و اءعظمها لديك ، و اءسرعها اجابة ، و اءنجحها طلبة ، و بما اءنت اءهله و مستحقه و مستوجبه . و اءتوسل اليك و اءرغب اليك و اءتصدق منك ، و اءستغفرك ، و اءستمنحك ، و اءتضرع اليك ، و اءخضع بين يديك و اءخشع لك ، و اءقر لك بسوء صنيعى ، و اءتملق و الح عليك .
اءسئلك بكتبك التى اءنزلتها على اءنبيائك و رسلك : صلواتك عليهم اءجمعين من التوراة و الانجيل و القرآن العظيم من اءولها الى آخرها، فان فيها اسمك الاعظم و بما فيها من اءسمائك العظمى اءتقرب اليك .
اءساءلك اءن تصلى على محمد و آله و اءن تفرج عن محمد و آله ، و تجعل فرجى مقرونا بفرجهم ، و تقدمهم فى كل خير و تبداء بهم فيه ، و تفتح اءبواب السماء لدعائى فى هذا اليوم ، و تاءذن فى هذا اليوم و هذه الليلة بفرجى و اعطانى سؤ لى فى الدنيا و الاخرة ، فقد مسنى الفقر و نالنى الضر و سلمتنى الخصامة و اءلجاءتنى الحاجة ، و توسمت بالذلة ، و غلبتنى المسكنة ، و حقت على الكلمة ، و اءحاطت بى الخطيئة ؛ و هذا الوقت الذى وعدت اءولياءك فيه الاجابة .
فصل على محمد و آله ، و امسح ما بى بيمينك الشافية ، و انظر الى بعينك الراحمة ، و اءدخلنى فى رحمتك الواسعة و اءقبل الى بوجهك الذى اءقبلت به على اءسير فككته ، و على ضال ، هديته ، و على جائر اءديته و على فقير اءغنيته ، و على ضعيف قويته ، و على خائف آمنته ، و لا تخلنى لقاء عدوك و عدوى يا ذاالجلال و الاكرام .
يا من لا يعلم كيف هو و حيث هو و قدرته الا هو يا من سد الهواء بالسماء و كبس الارض على الماء و اختار لنفسه اءحسن الاسماء، يا من سمى نفسه بالاسم الذى به يقضى حاجة كل طالب يدعوه به ، و اءسئلك بذلك الاسم فلا شفيع اءقوى له منه ، و بحق محمد و آل محمد اءسئلك اءن تصلى على محمد و اءن تقضى لى حوائجى و تسمع محمدا و عليا و فاطمة و الحسن و الحسين و عليا و محمدا و جعفر و موسى و عليا و محمدا و عليا و الحسن و الحجة ، صلواتك عليهم و بركاتك و رحمتك ، صوتى فيشفعوا لى اليك ، و تشفعهم فى و لا تردنى خائبا، بحق لا اله الا اءنت و بحق محمد و آل محمد، و افعل بى كذا و كذا يا كريم (1118)
ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمايد:
هرگاه گرفتارى عظيم و مشكل بزرگى به تو روى آورد دو ركعت نماز بگزار، همان نمازى كه حضرت زهرا عليهاالسلام آن را مى خوانده ، و آن به اين ترتيب است كه در ركعت اول و دوم آن يك بار حمد و پنجاه مرتبه قل هو الله احد را مى خوانى و پس از نماز بر پيامبر صلوات فرستاده ، سپس دستهايت را بلند نموده و اين دعا را مى خوانى :
بارخدايا، من به وسيله آنان به تو روى آوردم و به حق آنان به تو توسل مى جويم ، همان حقى كه اساس و پايه آن را كسى جز تو نمى شناسد، و به حق آن كس كه حقش در نزد تو عظيم است ، و به نامهاى نيكو و پسنديده ات ، و به كلمات و سخنان تام و كاملت كه دستور نفرمودى مرا مگر اينكه تو را به وسيله آنها بخوانم ، و از تو تقاضا مى كنم به همان اسم بزرگى كه به ابراهيم عليه السلام آموختى تا پرنده را به آنها صدا كند و پرنده او را اجابت كرد؛ و به آن اسم عظيمى كه به سبب آن به آتش گفتى : ((بر ابراهيم سرد، و او را سالم بدار)) پس چنين شد؛ و محبوبترين نام هايى كه دارى ، و شريف ترين آنها در نزدت ، و برترين آنها، و به آنهايى كه اگر تو را به آنها بخوانند به سرعت اجابت مى كنى ، و به آن نامهايى كه نجات بخش ترين مى باشند، و به هر آنچه كه اهل آن ، سزاوار آن و شايسته آنى : به تو متوسل مى شوم ، و به تو روى مى آورم ، و آنچه را كه از تو باشد تصديق مى كنم ، و از تو آمرزش ‍ مى خواهم ، و از تو بخشش مى جويم ، و به پيشگاه تو ناله و زارى مى كنم ، و در برابر تو سر تواضع و تسليم فرود مى آورم ، و از تو مى ترسم ، و در نزد تو به بدعملى خود اقرار مى كنم ، و از تو خواهش و تمنا مى نمايم .
از تو مى خواهم ، به حق كتابهايى كه بر پيامبرانت نازل فرمودى - كه درود و رحمت الهى بر آنان باد - به حق تورات ، انجيل و تمام قرآن عظيم از اول تا به آخر آن كه در آن ، نامهاى اعظم تو گردآورى شده است ، و به هر چه كه نامهاى اعظم تو در آن وجود دارد به تو تقرب مى جويم .
از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندان او درود فرستى و مشكلات و سختى ها را از سر راه ايشان بردارى ، و گشايش در كار مرا با گشايش در كار آنان همراه سازى و در هر خيرى آنان را مقدم داشته و از آن آغاز كنى ، و از تو مى خواهم كه در چنين روزى درهاى آسمان را براى دعاى من بگشايى ، و در اين روز و شب ، اجازه گشايش و بخشش مرا در دنيا و آخرت صادر فرمايى ، چرا كه فقر به من روى آورده و آسيب ها مرا فرا گرفته ، نيازمندى بيچاره ام كرده ، ذلت و خوارى نشانه ام گرفته ، تهيدستى بر من غالب شده ، عذاب بر من محقق گشته ، و گناهان مرا احاطه نموده ؛ و اين همان وقتى است كه به اوليائت وعده اجابت داده اى . پس بر محمد و آل او درود فرست ، و دست شفابخش خود را بر سر و روى من بكش و با ديده رحمت به من بنگر، و مرا در رحمت واسعه خود داخل نما، و با آن چهره (و روش و صفتى ) كه اگر با آن به اسير رو كنى آزادش سازى ، و اگر با آن به گمشده اى بنگرى هدايت شود، و اگر با آن به آواره و سرگردانى بنگرى به قصد رسد، و اگر بر فقيرى نظر كنى غنى و بى نيازش سازى ، و اگر به آن صفت بر ضعيفى توجه كنى قوت يابد، و اگر بر ترسان و خائفى بنگرى ايمن گردد، اى دارنده جلال و بزرگوارى ! به اين روى و صفت بر من نظرى كن و مرا به هنگام برخورد و رويارويى با دشمنت و دشمنم تنها مگذار.
اى كسى كه ، كس نمى داند چگونه اى ، كجايى و كسى قدرت درك قدرتت را ندارد، اى كسى كه هوا را در آسمان مسدود نمودى ، و زمين را بر روى آب گسترده اى و براى خود بهترين و برترين نامها را برگزيده اى ، اى كسى كه خود را به اسمى ناميده اى كه هر كه تو را به آن نام خواند اجابت مى كنى ، من از تو به حق آن اسم كه شفيعى برتر و بالاتر از آن ندارم ، و به حق محمد و خاندان محمد مى خواهم كه بر محمد درود فرستى و حوائج مرا برآورده سازى و صداى مرا به گوش محمد، على ، فاطمه ، حسن ، حسين ، على ، محمد، جعفر موسى ، على ، محمد، على ، حسن و حجت - كه درود و رحمت و بركات تو بر همه آنها باد - برسانى تا مرا در نزد تو شفاعت كنند و تو نيز شفاعت آنان را در حق من بپذيرى و مرا ماءيوس و نااميد برنگردانى ، به حق تو كه معبودى غير از تو نيست ، و به حق محمد و خاندان محمد اين درخواستها براى من انجام بده ، اى بخشنده مهربان .
3 - نمازهاى چهار ركعتى حضرت فاطمه عليهاالسلام
چهار ركعت نماز معروف حضرت فاطمه عليهاالسلام
قال الصادق عليه السلام : من صلى اءربع ركعات فقراء فى كل ركعة بخمسين مرة ((قل هو الله احد)) كانت صلاة فاطمة عليهاالسلام و هى صلاة الاوابين (1119). (1120)
ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمايد:
هر كه چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعتى بعد از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره قل هو الله احد بخواند، نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام را به جاى آورده ، و آن نماز اوابين است .
نماز شب جمعه هر هفته
روى عن النبى صلى الله عليه و آله اءنه قال : من قراء فى ليلة الجمعة اءو يومها ((قل هو الله اءحد)) ماءتى مرة فى اءربع ركعات فى كل ركعة خمسين مرة غفرت ذنوبه و لوكانت مثل زبد البحر، و يسبح عقيبها فيقول : سبحان ذى العز الشامخ المنيف ؛ سبحان ذى الجلال الباذخ العظيم ، سبحان ذى الملك الفاخر القديم ؛ سبحان من لبس البهجة و الجمال ؛ سبحان من تردى بالنور و الوقار؛ سبحان من يرى اءثر فى الصفا؛ سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء؛ سبحان من هو هكذا لا هكذا غيره .
ثم يقول : اللهم انى اءتوجه اليك بهم و اءساءلك باسمك العظيم الذى اءمرت ابراهيم عليه السلام اءن يدعو به الطير فاءجابته ، و باسمك العظيم الذى قلت للنار (كونى بردا و سلاما على ابراهيم ) (1121) فكانت ؛ و بحق اءحب اءسمائك اليك ، و اءشرفها و اءعظمها اجابة و اءنجحها طلبة ، و بما اءنت اءهله و مستحقه و مستوجبه ، و اءتوسل اليك و اءرغب اليك و اءتصدق منك ، و اءستغفرك ، و اءستمنحك ، و اءتضرع اليك ، و اءخضع لك ، و اقر بسوء صنيعتى ، و اءتملقك و الح عليك ؛ و بكتبك التى اءنزلتها على اءنبيائك و رسلك : صلواتك عليهم من التوراة و الانجيل و الزبور و القرآن العظيم من اءولها الى آخرها، فان فيها اسمك الاعظم و بما فيها من اءسمائك العظمى اءتقرب اليك و اءساءلك اءن تصلى على محمد و آل محمد، و اءن تفرج عن آل محمد و تقدم بهم الى كل خير و تبداء بهم فيه ، و تفتح اءبواب السماء لدعائى و ترفع عملى فى عليين ، و تعجل فى هذه الساعة و هذه الليلة فرجى ، و تعطينى سؤ لى فى الدنيا و الاخرة .
يا من لا يعلم كيف هو و حيث هو و قدرته الا هو، يا من سد بالهواء بالسماء و دحى الارض على الماء، و اختار لنفسه خير الاسماء الحسنى ، يا من سمى نفسه بالاسم الذى به يقضى حاجة من يدعوه ، اءساءلك بهذا الاسم فلا شفيع اءقوى له منه ، و اءن تصلى على محمد و آل محمد، و اءن تقضى حاجتى ، و تسمع دعواتى ، بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين و اءوصيائهم - صلواتك و سلامك عليهم - و فيشفعوا لى اليك ، و فشفعهم فى و لا تردنى خائبا، بحق لا اله الا اءنت . ثم سل حاجتك (1122)
ترجمه : از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده كه ايشان فرمودند:
هر كس در شب جمعه يا روز آن چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت آن يك مرتبه سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره قل هو الله احد را قرائت كند گناهان او بخشوده مى شود هر چند كه بسيار باشد سپس در خاتمه نماز اين تسبيح را مى گويد:
پاك و منزه است او كه دارنده عزت ، بلندى مرتبه و مقام رفيع است ؛ پاك و منزه است او كه دارنده عظمت و بزرگى مى باشد؛ پاك و منزه است او كه حكومت مطلق جاويد براى اوست ؛ پاك و منزه است او كه لباس بهجت و زيبايى بر تن كرده ؛ پاك و منزه است او كه جامه نور و وقار بر تن پوشيده است ؛ پاك و منزه است كسى كه اثر پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بيند؛ پاك و منزه است خدايى كه چگونگى پرواز پرنده را در هوا مى داند؛ پاك و منزه است خداوندى كه اين چنين است و كسى چون او نمى باشد.
و سپس اين دعا را مى خواند:
خداوندا، من به وسيله آنان به تو روى آوردم ، و از تو مى خواهم به آن اسم عظيمت كه به ابراهيم عليه السلام آموختى تا پرنده را به وسيله آن صدا كند و پرنده او را اجابت كرد، و به آن اسم عظيمى كه به سبب آن به آتش گفتى : ((بر ابراهيم سرد، و او را سالم بدار)) و اجابت نمود، و به حق محبوبترين نامهايى كه دارى و شريف ترين و برترين آنها كه اگر تو را به آنها بخوانند اجابت مى كنى و نجات مى بخشى ، و به هر اسمى كه اهل ، سزاوار و شايسته آنى و به تو توسل مى جويم ، و به تو روى مى آورم ، و آنچه را كه از تو باشد تصديق مى كنم ، و از تو آمرزش مى طلبم ، و از تو بخشش مى جويم ، و به پيشگاه تو ناله و زارى مى كنم ، و دست تضرع به درگاهت دراز مى كنم ، و در برابر تو سر تواضع و تسليم فرود مى آورم ، و فقط از تو مى ترسم ، و در نزد تو به بدعملى خود اعتراف مى كنم ، و تو را تملق مى گويم و فقط تو را بزرگ مى دارم و از تو تمنا دارم . و به حق كتابهايى كه بر پيامبرانت نازل فرمودى ، به حق تورات ، انجيل ، زبور، و تمام قرآن عظيم از اول تا آخر آن ، كه در آنها نامهاى اعظم خود را قرار داده اى و به حق هر چه كه نامهاى اعظم تو در آن قرار دارد، به تو تقرب مى جويم . و از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندان محمد درود فرستى ، و مشكلات و سختى ها را از راه ايشان بردارى ، و گشايش در كار مرا با گشايش در كار آنان همراه سازى ، و در هر خيرى آنان را مقدم داشته و از ايشان آغاز كنى ، و از تو مى خواهم كه درهاى آسمان را براى دعاى من بگشايى ، و اعمال شايسته و صالح مرا در آسمانها بالا برى ، و در رهايى من در اين ساعت و در اين شب تعجيل فرمايى ، و گشايش و بخشش مرا در دنيا و آخرت امضا نمايى .
اى خدايى كه ، كس نمى داند چگونه اى ، كجايى و قدرتت به چه اندازه است ، اى كسى كه هوا را به واسطه آسمان مسدود نموده اى ، و زمين را بر روى آب گسترده اى ، و براى خود بهترين و برترين نامها را برگزيده اى ، اى خدايى كه خود را به اسمى ناميده اى كه هر كه تو را به آن نام خواند اجابت مى كنى ، من از تو به حق آن اسم كه شفيعى برتر و بالاتر از آن ندارم تقاضا دارم كه بر محمد و خاندان محمد درود فرستى ، و حوايج مرا برآورده سازى ، و دعاهاى مرا اجابت نمايى ، و به حق محمد، على ، فاطمه ، حسن ، حسين ، و جانشينان آنها - كه صلوات و سلام تو بر آنها باد - تقاضا دارم كه چنان كنى كه تا آنها مرا در نزد تو شفاعت كنند و تو نيز شفاعت آنان را در حق من بپذيرى و مرا نااميد برنگردانى ، اى خدايى كه معبودى غير از تو نيست .
و پس از اين دعا، نيازها و حاجتهاى خود را از خداوند تبارك و تعالى مى خواهى .
نماز روز جمعه هر هفته
قال صفوان بن يحيى : دخل محمد بن على الحلبى على اءبى عبدالله عليه السلام فى يوم الجمعة فقال له : تعلمنى اءفضل ما اءصنع فى هذا اليوم ، فقال عليه السلام : يا محمد ما اءعلم اءن اءحدا كان اءكبر عند رسول الله صلى الله عليه و آله من فاطمة عليهاالسلام و لا اءفضل مما علمها اءبوها محمد بن عبدالله ، قال : من اءصبح يوم الجمعة فاغتسل و صف قدميه و صلى اءربع ركعات مثنى مثنى ، يقرء فى اءول ركعة ((الحمد)) و ((الاخلاص )) خمسين مرة و فى الثانية ((فاتحة الكتاب )) و ((العاديات )) خمسين مرة ، و فى الثالثة ((فاتحة الكتاب )) و ((اذا زلزلت الارض )) خمسين مرة ، و فى الرابعة ((فاتحة الكتاب )) و ((اذا جاء نصرالله والفتح )) خمسين مرة فاذا فرغ منها دعا فقال :
الهى و سيدى من تهيا اءو تعبا اءو اءعد اءو استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و فوائده و نائلة و فواضله و جوائزه ؛ فاليك يا الهى كانت تهيئتى و تعبئتى و اعدادى و استعدادى رجاء رفدك و معروفك و نائلك و جوائزك ؛ فلا تخيبتى من ذلك يا من لا يخيب مسئلة سائل و لا تنقصه عطية نائل ؛ فانى لم آتك بعمل صالح قدمته ، و لا بشفاعة مخلوق رجوته ، اءتقرب اليك بشفاعة محمد و اءهل بيته - صلوات الله عليهم اءجمعين - اءرجوا عظيم عفوك الذى عفوت به على الخاطئين عند عكوفهم على المحارم ، فلم يمنعك طول عكوفهم على المحارم ، اءن عدت عليهم بالمغفرة ، و اءنت سيدى العواد بالخطاء، اءسئلك بمحمد و آله طاهرين اءن تغفر لى ذنبى العظيم فانه لا يغفر ذنبى العظيم الا العظيم ، يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم يا عظيم (1123)
ترجمه : صفوان بن يحيى گفته : محمد بن على حلبى بر امام صادق عليه السلام در روز جمعه وارد شده گفت : بهترين كارى را كه مى توانم در اين روز انجام دهم ، به من بياموز.
امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى را نزد پيامبر صلى الله عليه و آله عزيزتر و گرامى تر از فاطمه عليهاالسلام و چيزى را بهتر از آنچه كه به وى آموخت ، نمى يابم :
روز جمعه غسل كرده و دو نماز دو ركعتى بگزار و در ركعت اول آنها يك بار سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره قل هو الله احد و در ركعت دوم پس از حمد پنجاه مرتبه سوره والعاديات ، و در ركعت سوم بعد از حمد پنجاه بار سوره اذا زلزلت ، و در ركعت چهارم نيز پس از سوره حمد پنجاه مرتبه سوره اذا جاء نصرالله والفتح بخوان ، و سپس اين دعا را بخوان :
اى معبود و مولاى من ، هر كس آماده مى شود يا عبا بر دوش مى اندازد يا تدارك مى بيند و مهيا مى شود تا به سوى مخلوقى ، به اميد عطا، فايده ، منفعت ، كرم و احسانش برود؛ ولى بارخدايا، آماده شدن من ، عبا بر تن كردنم ، تدارك ديدنم و مهياشدنم به اميد عطا، نيكى ، دستگيرى ، و جوايز توست ؛ پس مرا از اينها محروم مگردان اى كسى كه درخواست كننده را در اجابت خواسته اش نااميد نمى كنى و عطاى گيرنده را كم نمى گذارى ، بلكه به شفاعت محمد صلى الله عليه و آله و اهل بيت او - كه درود بر همه آنان باد - به تو نزديكى مى جويم و اميد عفوى بزرگ را دارم ، همان عفو بزرگى كه بر خطاكاران به هنگامى كه بر گناهان اصرار مى ورزند ارزانى مى كنى و پافشارى آنان بر معصيت تو را از اينكه آنان را بيامرزى بازنمى دارد، و تو اى آقاى من ، با نعمت و لطف به آنان روى مى آورى ؛ ولى اى مولا، بازگشت من به خطاها و گناهان است ، پس به حق محمد صلى الله عليه و آله و خاندان پاك او از تو مى خواهم گناه عظيم مرا ببخشايى كه گناه بزرگ مرا جز بزرگ نمى بخشايد، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ !
4 - ساير نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
نماز شبهاى چهارشنبه
قالت فاطمة عليهاالسلام : علمنى رسول الله صلى الله عليه و آله صلاة ليلة الاربعاء فقال : من صلى ست ركعات يقراء فى كل ركعة ((الحمد)) و (قل اللهم ملك الملك تؤ تى الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء، و تعز من تشاء و تذل من تشاء، بيدك الخير، انك على كل شى ء قدير تولج الليل فى النهار و تولج النهار فى الليل ، و تخرج الحى من الميت ، و تخرج الميت من الحى ، و ترزق من تشاء بغير حساب ) (1124)، فاذا فرغ من صلاته قال : جزى الله محمدا ما هو اءهله ، غفرالله له كل ذنب و اءعطاه من الثواب ما لا يحصى (1125)
ترجمه : حضرت فاطمه عليهاالسلام گفت :
رسول خدا صلى الله عليه و آله نمازى را براى شب چهارشنبه به من آموخت و گفت :
هر كس شش ركعت نماز بخواند و در هر ركعتى پس از سوره حمد، دو آيه (قل اللهم مالك الملك ...) (1126) و (ترزق من تشاء بغير حساب ) (1127) را بخواند، و هنگامى كه از نماز فارغ شد بگويد: جزى الله محمدا ما هو اءهله - يعنى خداوند محمد صلى الله عليه و آله را به چيزهايى كه شايسته اوست جزاى خير دهد - خداوند گناهان او را مى بخشد و آنقدر ثواب به او عطا مى كند كه قابل شمارش نباشد.
نماز آخر شبهاى شنبه از ماه رمضان
قال الشيخ المفيد: (1128) صلاة فاطمة عليهاالسلام عشرين ركعة فى آخر ليلة السبت من شهر رمضان (1129)
ترجمه : شيخ مفيد رحمه الله گويد:
نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام براى آخر شبهاى شنبه از ماه رمضان ، بيست ركعت بوده است .
5 - نماز توسل و استغاثه به حضرت فاطمه عليهاالسلام
نماز اول
حسن بن فضل طبرسى گويد: به هنگام حاجت و نياز به حضرت فاطمه عليهاالسلام متوسل شويد، براى توسل به حضرتش دو ركعت نماز به جاى آوريد و پس از سلام سجده كرده صد مرتبه بگوييد: يا فاطمة ، و سپس سمت راست صورت را بر زمين بگذاريد و صد مرتبه يا فاطمه بگوييد و بعد از آن ، سمت چپ صورت را بر زمين گذاشته صد مرتبه ديگر يا فاطمه مى گوييد و پس از آن اين دعا را مى خوانيد:
يا آمنا من كل شى ء، و كل شى ء منك خائف حذر، و اءساءلك باءمنك من كل شى ء و خوف كل شى ء منك : اءن تصلى على محمد و آل محمد، و اءن تعطينى اءمانا لنفسى و اءهلى و مالى و ولدى حتى لا اءخاف اءحدا، و لا اءحذر من شى ء اءبدا، انك على كل شى ء قدير (1130)
نماز دوم
سيد بن طاووس گويد: مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام روايت كرده : به هنگام حاجت و بروز مشكلات به فاطمه عليهاالسلام متوسل شويد و ابتدا دو ركعت نماز به جاى آوريد و پس از سلام سه مرتبه تكبير بگوييد و بعد از آن تسبيح حضرت فاطمه را به جاى آورده سپس سجده كرده صد مرتبه بگوييد: يا مولاتى فاطمة اءغيثينى ، و سپس سمت راست صورت خود را بر زمين گذاريد و صد مرتبه مثل آن را گفته و بعد سمت چپ صورت را بر زمين گذاريد و همان را مى گوييد و سپس سجده نموده همان ذكر را صد و ده مرتبه ديگر بر زبان مى آوريد و پس از آن حاجتهاى خود را از خداوند طلب مى كنيد. (1131)
فصل پنجم
آشنايى با تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام و اقسام آن
تسبيح از ديدگاه ائمه طاهرين عليهم السلام عبارت از ذكرى است كه در همه حال و همراه با هر كارى مى توان را را زمزمه كرد و به وسيله آن به خداوند متعال تقرب جست ، زيرا نه محتاج مقدمات است و نه آداب ويژه اى مى طلبد. فاطمه زهرا عليهاالسلام جزء نادر كسانى است كه به سبب اطلاع از موضع قرآن درباره تسبيح و شناخت عظمت مقام خداوندى ، لحظه اى از ياد خدا غافل نبود، و لذا در هر حال و ضمن هر كار، خداوند متعال را به وسيله ذكرهايى كه در اين فصل و فصل بعد فهرست كرده ايم ، تسبيح و تمجيد مى نمود.
حضرت امام محمدباقر عليه السلام درباره تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام مى فرمايد: خداوند متعال به چيزى از تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام نشده است ، همانا اگر چيزى بافضيلت تر و برتر از آن وجود داشت ، رسول خدا آن را به دخترش تعليم مى نمود. (1132)
و امام صادق عليه السلام در اين باره فرمايد:
هر كس خداوند را به وسيله تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام مورد ستايش قرار دهد، همانا خداوند را به ذكر كثير - برترين ذكر - ياد نموده است . (1133)
و هم ايشان فرمايند:
ما فرزندانمان را به تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام فرمان مى دهيم ، همان طور كه آنها را به نماز فرا مى خوانيم . (1134)
ذكر برخى تسبيحات كه حضرت فاطمه عليهاالسلام به وسيله آنها با خداوند راز و نياز مى نمود:
1 - تسبيحى كه ابتدايش عبارت سبحان ذى الجلال البادخ العظيم است . (1135)
2 - تسبيحى كه ابتدايش عبارت سبحان من استنار بالحول و القوة است . (1136)
3 - تسبيحى كه ابتدايش عبارت سبحان من تواضع كل شى ء لعظمة است . (1137)
4 - تسبيحى كه ابتدايش عبارت سبحان من يعلم جوارح القلوب است . (1138)
5 - تسبيحى كه مشهورترين و رايج ترين تسبيحات آن حضرت است كه در آن ذكرهاى الله اكبر (سى و چهار مرتبه ) و سبحان الله (سى و سه مرتبه ) و الحمدلله (سى و سه مرتبه ) گفته مى شود. (1139)
تذكر: هر يك از اين اقسام را تفصيل و توضيحاتى است كه منابع ذكر شده در پاورقى حاوى آنها مى باشد.
و نيز توضيحات شافى را در كتابى كه به نام ((تحقيقى در تسبيح و تسبيحات حضرت فاطمه عليهاالسلام )) نوشته ايم آورده و در هر مورد بحثهاى مستندى ارائه نموده ايم . و جهت مزيد اطلاع خوانندگان گرامى ، آن را به عنوان ضميمه پنجم همين كتاب آورده ايم كه اميد است مورد استفاده قرار گيرد.
فصل ششم
آشنايى با برخى حرزها و تعويذهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
انسان هميشه در معرض هجوم شياطين قرار دارد و همواره توسط نفس اماره خويش تهديد مى شود، يكى از راههاى مقابله با اين دو پديده اغواگر و گمراه كننده ، به ياد خداوند بودن ، پناه بردن به او، و استغاثه به درگاه بى بديل بارى تعالى است .
فاطمه صديقه عليهاالسلام با حرزها و تعويذهايى كه برخى از آنها را در اين فصل ملاحظه مى كنيد، در هر فراغتى كه پيش مى آمده ، به وسيله اين حرزها و تعويذها، به ريسمان محكم الهى چنگ مى زده و از او براى سلامت و سعادت خود طلب مساعدت و يارى مى نموده است .
1 - حرز مشهور حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
بسم الله الرحمن الرحيم يا حى يا قيوم ، برحمتك استغيث فاءغثنى ، و لا تكلنى الى نفس طرفة عين اءبدا، و اءصلح لى شاءنى كله (1140)
2 - حرز ديگر
بسم الله الرحمن الرحيم يا حى يا قيوم ، برحمتك استغيث فاءغثنى اللهم زحزحنى عن النار، و اءدخلنى الجنة ، و اءلحقنى باءبى محمد صلى الله عليه و آله (1141)
3 - حرز ديگر
بسم الله الرحمن الرحيم يا رب الاولين و الاخرين ، و يا خير الاولين و الاخرين ، و يا ذوالقوة المتين ، و يا راحم المساكين ، يا اءرحم الراحمين (1142)
4 - حرز ديگر
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم انى استهديك لارشاد اءمرى ، و اءعوذ بك من شر نفسى ، اللهم عملت سوءا و ظلمت نفسى ، فاغفرلى انه لا يغفر الذنوب الا اءنت (1143)
5 - حرز ديگر
اسئلك اللهم اءن تصلى على محمد و آل محمد، و اءن تعطينى من الخير ما سئلوا، و اءن تعيذنى من شر ما استعاذو. و اءسئلك من الخير كله عاجله و آجله ، ما علمت منه و ما لم اءعلم ، و اءعوذ بك يا رب من همزات الشياطين ، و اءعوذ بك رب اءن يحضرون (1144)
6 - حرز ديگر
رب استجيرك من النار فاءجرنى ، رب اءعوذ بك من النار فاءعذنى ، اءفرغ اليك من النار فاءبعدنى ، رب استرحمك مكروبا فارحمنى ، رب استغفرك لما جهلت فاغفر لى ، قد اءبرزنى الدعاء للحاجة اليك فلاتؤ يسنى ، يا كريم ذالالاء و الاحسان و التجاوز (1145)
و حرزها و تعويذها ديگرى كه براى پرهيز از تطويل ذكر آنها را ترك مى كنيم .
فصل هفتم
آشنايى با برخى دعاهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام
1 - دعاهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام براى روزهاى هفته (هفت مورد) (1146)
2 - دعاهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام در تعقيب نمازهاى پنج گانه (پنج مورد) (1147)
3 - دعاى آن حضرت براى كسب خلقيات نيكو و شايسته (1148)
4 - دعاى آن حضرت براى برآورده شدن حاجات (1149)
5 - دعاى آن حضرت براى آسان شدن كارها و پرداخت ديون (1150)
6 - دعاى آن حضرت براى هنگام خواب (1151)
7 - دعاى آن حضرت براى هنگام رؤ يت هلال ماه رمضان (1152)
8 - دعاى آن حضرت براى رفع تب (1153)
9 - دعاى آن حضرت براى كسب مكارم اخلاق (1154)
10 - دعاى آن حضرت براى دفع خوابهاى پريشان (1155)
11 - دعاى آن حضرت براى رهايى از آفات و هلكات (1156)
12 - دعاى آن حضرت براى رفع بى خوابى (1157)
13 - دعاى آن حضرت در روزهاى جمعه ، روز عرفه و عيد فطر (1158)
14 - دعاى ديگر آن حضرت براى برآورده شدن حاجات (1159)
15 - بحارالانوار، ج 92 ص 196، به نقل از دعوات راوندى .
16 - دعاى حضرت فاطمه براى شيعيان و دوستدارانش (1160)
17 - دعاى حضرت فاطمه براى مطالبه روزى از خداوند متعال (1161)
18 - دعاى نور كه آن حضرت به سلمان تعليم فرمود (1162)
19 - دعاى تاءمين (1163)
20 - دعاى هنگام احتضار (1164)
21 - آخرين دعا و راز و نياز آن حضرت قبل از رحلت . (1165)
لازم به يادآورى است كه مشروح اين ادعيه و اذكار و حرزها را در ضمايم ششم ، هفتم و هشتم همين كتاب خواهيد يافت .
مصادر و منابع تحقيق و تعليق
1 - اتحاف السائل : مناوى (1035 ه )
2 - احتجاج : طبرسى
3 - احياء علوم الدين : غزالى (505 ه )
4 - اخبار اصبهان : ابونعيم اصفهان (430 ه )
5 - اخبار فاطمه : ابوعلى صولى
6 - اختصاص : شيخ مفيد (413 ه )
7 - ادعيه و اذكار حضرت فاطمه عليهاالسلام : محمد روحانى على آبادى
8 - ارشادالقلوب ديلمى (ق 5 و 6 ه )
9 - استبصار: شيخ طوسى (460 ه )
10 - استيعاب : ابن عبدالبر (463 ه )
11 - اسدالغابة : ابن اثير جزرى (606 ه )
12 - اسرار و آثار تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام : عليرضا رجالى تهرانى
13 - اصابه : ابن حجر عسقلانى (852 ه )
14 - اعلام الدين
15 - اقبال الاعمال : سيد بن طاووس (664 ه )
16 - اقتصاد: شيخ طوسى (460 ه )
17 - امالى ابوالمفضل شيبانى
18 - امالى شجرى (ق 4 ه )
19 - امالى شيخ طوسى (460 ه )
20 - امالى شيخ مفيد (413 ه )
21 - امالى صدوق (381 ه )
22 - الامامة و السياسة : ابن قتيبه دينورى (276 ه )
23 - انتصار: سيدمرتضى (436 ه )
24 - انساب الاشراف : بلاذرى (276 ه )
25 - ايضاح الفوائد: سيد بن طاووس (664 ه )
26 - الايقاظ من الهجعة : شيخ حر عاملى (1104 ه )
27 - باقيات الصالحات : شيخ عباس قمى
28 - بحارالانوار: علامه مجلسى (1110 ه )
29 - البداية و النهاية : ابن كثير (774 ه )
30 - بشارة المصطفى : ابوجعفر طبرى (ق 4 و 5 ه )
31 - بلدالامين : شيخ بهائى (1031 ه )
32 - تاريخ ‌الاسلام : ذهبى (748 ه )
33 - تاريخ ‌الخميس : حلبى (1044 ه )
34 - تاريخ بغداد: خطيب بغدادى (463 ه )
35 - تاريخ دمشق : ابن عساكر (573 ه )
36 - تاءويل الايات الظاهرة : سيد شرف الدين حسينى (بعد 950 ه )
37 - تحف العقول : ابن شعبه حرانى (ق 4 ه )
38 - تحفة الاشراف : ابن زكى
39 - التدوين : رافعى قزوينى (ق 5 و 6 ه )
40 - تذكرة الخواص : ابن جوزى (597 ه )
41 - الترغيب و الترهيب : ابن المنذر
42 - تسبيحات حضرت فاطمه عليهاالسلام : محمد روحانى على آبادى
43 - تفسير ابن كثير (774 ه )
44 - تفسير ابوالفتوح رازى (قبل 588 ه )
45 - تفسير الدرالمنثور: سيوطى (911 ه )
46 - تفسير برهان : سيد هاشم بحرانى (1107 ه )
47 - تفسير بغوى (516 ه )
48 - تفسير صافى : فيض كاشانى
49 - تفسير طبرى (310 ه )
50 - تفسير عياشى (ح 320 ه )
51 - تفسير فرات كوفى (330 ه )
52 - تفسير قمى : على بن ابراهيم (ق 3 ه )
53 - تفسير كنزالدقائق : شيخ محمد بن محمدرضا قمى (ق 12 ه )
54 - تفسير لاهيجى
55 - تفسير نورالثقلين : حويزى
56 - تقريب المعارف : ابوالصلاح حلبى (بعد 374 ه )
57 - توحيد: شيخ صدوق (381 ه )
58 - تهذيب التهذيب : ابن حجر عسقلانى (852 ه )
59 - تهذيب : شيخ طوسى (460 ه )
60 - الثاقب فى المناقب : ابن حمزه طوسى (585 ه )
61 - ثواب الاعمال : شيخ صدوق (381 ه )
62 - جلاءالعيون : علامه مجلسى (1110 ه )
63 - جمال الاسبوع : سيد بن طاووس (664 ه )
64 - جمع الجوامع : سيوطى (911 ه )
65 - حلية الاولياء: ابونعيم اصفهانى (430 ه )
66 - الخرائج و الجرائح : قطب الدين راوندى (573 ه )
67 - خصائص نسائى (303 ه )
68 - خصال : شيخ صدوق (381 ه )
69 - دستور معالم الحكم : قاضى قضاى (454 ه )
70 - دعائم الاسلام : قاضى نعمان مغربى (363 ه )
71 - دعوات : قطب الدين راوندى (573 ه )
72 - دلائل الامامة : ابوجعفر طبرى (ق 4 و 5 ه )
73 - الدمعة الساكبة : محقق بهبهانى
74 - ذخائرالعقبى : محب الدين طبرى (694 ه )
75 - الذرية الطاهرة : دولابى (310 ه )
76 - ربيع الابرار: زمخشرى
77 - روضة الواعظين : ابن فتال نيشابورى (508 ه )
78 - زوائد مسند بزاز
79 - سرائر: ابن ادريس حلى
80 - سنن ابن ماجه قزوينى (273 ه )
81 - سنن ابوداود سجستانى
82 - سنن بيهقى (428 ه )
83 - سنن ترمذى (279 ه )
84 - سنن نسائى (303 ه )
85 - سر اعلام النبلاء: ذهبى (748 ه )
86 - شرايع الاسلام : محقق حلى
87 - شرح الاخبار: قاضى نعمان مغربى (363 ه )
88 - شرح نهج البلاغه : ابن ابى الحديد (655 ه )
89 - صحيح ابن حبان (354 ه )
90 - صحيح بخارى (256 ه )
91 - صحيح مسلم (261 ه )
92 - صحيفة الرضا عليه السلام : على بن موسى عليهماالسلام (203 ه )
93 - صحيفة الزهراء عليهاالسلام : جواد قيومى اصفهانى
94 - صفة الصفوة ، ابن جوزى (597 ه )
95 - صواعق المحرقه : ابن حجر هيتمى
96 - طبقات الكبرى : ابن سعد كاتب (230 ه )
97 - الطرائف : سيد بن طاووس (664 ه )
98 - عدة الداعى
99 - علل الشرايع : شيخ صدوق (381 ه )
100 - عمل اليوم و الليلة : ابن السنى
101 - عوالى اللئالى : ابن ابى جمهور، محمد بن على احسانى (940 ه )
102 - عيون اخبارالرضا عليه السلام : شيخ صدوق (381 ه )
103 - عيون المعجزات : ابن عبدالوهاب (بعد 447 ه )
104 - غاية المرام : سيدهاشم بحرانى (1107 ه )
105 - غررالحكم : آمدى (ق 5 و 6 ه )
106 - فرائدالسمطين : حموينى (722 ه )
107 - فردوس : ابن شيرويه ديلمى (509 ه )
108 - فضائل الاشهر الثلاثة : شيخ صدوق (381 ه )
109 - فضائل العشرة : ابوالسعادات
110 - فقه الرضا عليه السلام : شلمغانى (322 ه )
111 - فلاح السائل : سيد رضى الدين طاووس (664 ه )
112 - فيض القدير: مناوى (1035 ه )
113 - كافى : محمد بن يعقوب كلينى (328 ه )
114 - الكامل : ابن عدى (363 ه )
115 - كامل الزيارات : ابن قولويه
116 - كامل بهائى : شيخ بهاءالدين عاملى
117 - كتاب الادب : عباس عنبرى
118 - كتاب المعراج : شيخ صدوق (381 ه )
119 - كشف الغمة : محقق اربلى (694 ه )
120 - كشف اليقين : علامه حلى (726 ه )
121 - كفاية الطالب : گنجى شافعى (658 ه )
122 - كنزالعمال : ابن متقى هندى
123 - كنز جامع الفوائد: سيدعلى نجفى (بعد 950 ه )
124 - لسان الميزان : ابن حجر عسقلانى (852 ه )
125 - اللمعة البيضاء فى شرح خطبة الزهرا عليهاالسلام : حاج محمدعلى بن احمد قراچه داغى اونسارى (وفات : بعد 1306)
126 - مبسوط: شيخ طوسى (460 ه )
127 - مجمع البيان : ابوعلى طبرسى (520 ه )
128 - مجمع الزوائد: هيثمى (807 ه )
129 - مجموع الغرائب : تقى الدين ابراهيم بن على كفعمى عاملى (905 ه )
130 - محاسن : احمد بن محمد بن خالد برقى (274 ه )
131 - المحتضر: حسن بن سليمان
132 - محجة البيضاء: ملامحسن فيض كاشانى
133 - مختصر النافع : محقق حلى
134 - مختصر تاريخ دمشق : ابن منظور (710 ه )
135 - مختلف الشيعه : علامه حلى (726 ه )
136 - المدهش
137 - مدارك الاحكام
138 - مدينة المعاجز: سيدهاشم بحرانى
139 - مرآت العقول : علامه مجلسى (1110 ه )
140 - المراسم : سلار
141 - مستدرك الوسائل : ميرزاحسين نورى
142 - مستدرك حاكم نيشابورى (405 ه )
143 - مسند احمد بن حنبل (241 ه )
144 - مسند حميدى
145 - مسند طياليسى (259 ه )
146 - مسند عبد بن حميد
147 - مسند على بن ابى طالب عليه السلام : سيوطى (911 ه )
148 - مسند فاطمة الزهرا عليهاالسلام : سيوطى 911 ه )
149 - مشكاة المصابيح : خطيب تبريزى
150 - مشكل الاثار: طحاوى (321 ه )
151 - مصابيح السنة : بغوى (516 ه )
152 - مصباح الانوار: شيخ هاشم بن محمد (ق 6 ه )
153 - مصباح المبتدى
154 - مصباح المتهجد: شيخ طوسى (460 ه )
155 - مصنف ابن ابى شيبه (235 ه )
156 - مصنف عبدالرزاق صنعانى (211 ه )
157 - معالم التنزيل : بغوى (516 ه )
158 - معالم الزلفى : سيدهاشم بحرانى (1107 ه )
159 - معانى الاخبار: شيخ صدوق (381 ه )
160 - مفتاح الفلاح : شيخ بهائى
161 - مقتل الحسين : خطيب خوارزمى (568 ه )
162 - المعجم الكبير: طبرانى (360 ه )
163 - مقنعه : شيخ مفيد (413 ه )
164 - مكارم الاخلاق
165 - مناقب ابن شهر آشوب (588 ه )
166 - مناقب ابن مغازلى (483 ه )
167 - مناقب اميرالمؤ منين : ابن سليمان صنعانى كوفى (ق 3 ه )
168 - منتقى الجمان : شيخ حسن بن شهشيانى
169 - من لا يحضره الفقيه : شيخ صدوق (381 ه )
170 - موارد الظمان : نورالدين على بن ابى بكر هيثمى (807 ه )
171 - الموجز الحاوى
172 - موضح اوهام الجمع و التفريق : خطيب خوارزمى بغدادى (463 ه )
173 - مولد فاطمة : شيخ صدوق (381 ه )
174 - مهج الدعوات : سيد بن طاووس (664 ه )
175 - ميزان الاعتدال : ذهبى (748 ه )
176 - نزهة المجالس : صفورى (بعد 884 ه )
177 - نزهة الناظر: حلوانى
178 - نفحات اللاهوت : محقق كركى (937 ه )
179 - نمازهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام : محمد روحانى على آبادى
180 - نهايه : شيخ طوسى (460 ه )
181 - نهج البلاغه : سيد رضى (406 ه )
182 - وسائل الشيعه : شيخ حر عاملى (1104 ه )
183 - الوسيلة الى نيل الفضيلة : ابن حمزه
184 - وفاة فاطمة الزهراء: بلادى بحرانى
185 - هداية الامة : شيخ حر عاملى (1104 ه ).

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page