از سر خواجگى کون ومکان برخيزم يارب از ابر هدايت برسان باراني
پيشتر زانکه چو گردى زميان برخيزم بر سر تربت من با مى ومطرب بنشين
تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم خيز وبالا بنما اى بت شيرين حرکات
کز سر جان وجهان دست فشان برخيزم روز مرگم نفسى مهلت ديدار بده
تا چو حافظ ز سر جان وجهان برخيزم هر سر موى مرا با تو هزاران کار است
اى نسيم سحر! آرامگه يار کجاست منزل آن مه عاشق کش عيار کجاست
شب تار است وره وادى ايمن در پيش آتش طور کجا موعد ديدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابى دارد در خرابات بگوييد که هشيار کجاست
آنکست اهل بشارت که اشارت داند نکته ها هست بسى محرم اسرار کجاست
هر سوى موى مرا با تو هزاران کار است ما کجاييم وملامتگر بيکار کجاست
باز پرسيد زگيسوى شکن در شکنش کاين دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل ديوانه شد آن سلسله مشکين کو دل زماگوشه گرفت ابروى دلدار کجاست
ساقى ومطرب ومى جمله مهياست ولى عيش بى يار مهيا نشود يار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بى خار کجاست
حافظ
مژده وصل
- بازدید: 1175