امام هادى(ع) مانند پدران گرامى خود و انبياى الهى از آنچنان هيبت و نفوذ معنوى برخوردار بود كه همگان را وادار به كرنش مى كرد و اين امر اختصاص به شيعيان حضرت نداشت . در اين باره به نقل مورد زير اكتفا مى كنيم : محمّد بن حسن اشتر علوى مى گويد:
((همراه پدرم با جمعى از مردم عباسى ، طالبى و جعفرى بر درگاه متوكل عباسى بوديم كه ناگهان ابوالحسن - امام هادى - وارد شد و آهنگ در قصر خليفه را نمود تمامى حاضران بلا استثنا از مركب هايشان فرود آمده احترامات لازمه را به عمل آوردند تا حضرت وارد كاخ شد، مردى از آن جمع از اين تجليل و گراميداشت به خشم آمده لب به اعتراض گشود و گفت : اين تشريفات براى كيست ؟! چرا براى اين جوان اين همه احترام بگذاريم ؟ او نه از ما بالاتر است و نه بزرگسال تر. به خدا قسم هنگام خارج شدن ، ديگر براى او بپا نخواهيم خاست و از اسب فرود نخواهيم آمد...
ابوهاشم جعفرى به او چنين پاسخ داد: به خدا سوگند با ذلت و كوچكى به او احترام خواهى گذاشت ... لحظاتى بعد امام از قصر خارج شد و بانگ تكبير و سرود توحيد برخاست و همه مردم به احترام امام بپا خاستند، ابوهاشم مردم را مخاطب ساخته گفت :
((مگر شما نبوديد كه تصميم داشتيد به حضرت احترام نگذاريد!)).
گروهى از آن ميان پرده از حالت درونى خود برداشته گفتند: به خدا قسم نتوانستيم خودمان را كنترل مى كنيم و بى اختيار از اسب فرود آمده به ايشان احترام گذاشتيم .(20)
هيبت امام آنچنان قوى و نفوذ ايشان آنقدر نيرومند بود كه هنگام آمدن نزد متوكل تمامى درباريان و نگهبانان قصر بى اختيار به خدمت امام قيام مى كردند و بدون كمترين بهانه جويى و به انتظار گذاشتن ، درها را مى گشودند و پرده ها را كنار مى زدند. (21) نيرومندى و هيبت امام ناشى از سلطنت دنيوى يا اندوخته هاى مالى بود بلكه سرّ عظمت ايشان در اطاعت خداوند متعال ، زهد در دنيا و پايبندى به دين بود. امام خوارى و ذلت عصيان خدا را از خود دور ساخته و از طريق اطاعت پروردگار به اوج عزت و وقار دو جهان رسيده بود)).
- پاورقی-
20-بحار، ج 13، ص 131. (( اعيان الشيعه ، )) ج 4، ق 2، ص 274 و 275.
21-بحار، ج 13، ص 129.
هيبت و وقار حضرت
- بازدید: 932