ابو رجاء خاطرهای را از امیرالمؤمنین علیهالسلام اینچنین نقل میکند که روزی حضرت شمشیری را به بازار آوردند و فرمودند:
چه کسی این شمشیر را از من میخرد؟ قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر بهای خرید یک لنگ (از جیب خودم، نه بیت المال) را داشتم آن را نمیفروختم.»
من به ایشان عرض کردم که یک لنگ را نسیه به شما میفروشم؛ و بهای آن را زمانی که سهم خود از بیت المال را دریافت کردید، میگیرم.
ابورجا لباسی برای امیرالمومنین خرید!
زمانی که ایشان سهم خود را(مثل بقیه مردم) از بیت المال برداشتند، بهای پیراهن را بازگرداندند.
شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید ج۲ص۲۰۰
روى مجمع عن أبي رجاء قال أخرج علي ع سيفا إلى السوق فقال من يشتري مني هذا فو الذي نفس علي بيده لو كان عندي ثمن إزار ما بعته
فقلت له أنا أبيعك إزارا و أنسئك ثمنه إلى عطائك فدفعت إليه إزارا إلى عطائه فلما قبض عطاءه دفع إلي ثمن الإزار .
شرح نهج البلاغة : ابن ابي الحديد ج: 2ص : 200